چند پیشنهاد مفید برای رسیدن به میزان فروش مدنظر

  • کسب و کار شما هم، همانند آنچه که برای ما اتفاق افتاده است، نیازمند مدل فروشی قابل پیشبینی قدرتمندی است. بسیاری از شرکت های جدید، با مسائل مشابهی رو به رو می‌شوند و موقعیت های بسیاری را از دست می دهند. تمرکز روی این سه حقیقت فروش، می تواند تاثیر سریع بر روی میزان فروش شما بگذارد.

 

فروش بخش ناگریز شرکت ماست. حال که محصول را تولید کرده ایم، باید به فکر فروش آن باشیم. از آنجایی که شرکت جدیدتان با میزان فروش 0 ریال کار خود را آغاز می‌کند، هیچ راهی جز افزایش آن ندارد. من در یک کسب و کار تولید عسل تند خانگی کار می کنم که علارغم برنامه ای که برای فروش آنلاین محصولات داشتیم، فروش خوبی در فضای آنلاین بوجود نیامده بود و در عوض تقاضا از طرف فروشگاه های محلی، بیشتر بود. زمانی که همکار من شغل اصلی خود را ترک کرد تا بر روی شرکت خودمان متمرکز شویم، می‌دانستیم که در حداقل ترین وضعیت باید حقوق کارکنانمان را تامین کنیم.

 

پس به فکر پیاده سازی برنامه هایی افتادیم تا مدل فروش خود را کاراتر و مناسب رشد کنیم.

 

کسب و کار شما هم، همانند آنچه که برای ما اتفاق افتاده است، نیازمند مدل فروشی قابل پیشبینی قدرتمندی است. بسیاری از شرکت های جدید، با مسائل مشابهی رو به رو می‌شوند و موقعیت های بسیاری را از دست می دهند. تمرکز روی این سه حقیقت فروش، می تواند تاثیر سریع بر روی میزان فروش شما بگذارد.

 

۱) رفت و آمد فعلی چقدر به خرید تبدیل می شود؟

ما تلاش و هزینه زیادی برای کشیدن بازدیدکنندگان به سایتمان برای آشنایی با محصول و نحوه کارمان انجام دادیم. برای یک شرکت تولید عسل مثل ما، ترافیک قابل قبولی بود ولی نگاهی به میزان فروش ما در طول یک ماه بیاندازید:

2727 بازدید کننده یکتا
115 نفر عسل‌های ما را به سبد خرید خود اضافه کردند (4.2٪)
42 نفر خرید خود را تکمیل کردند (1.5٪)

 

یعنی 73 نفر ما را به سبد خرید خود اضافه کردند ولی خرید خود را تکمیل نکردند. اگر می توانستیم متوجه شویم که چرا این اتفاق افتاده، فروش ما چند برابر می شد. شما سالانه صدها هزار تومان صرف این می کنید که بازدید سایت تان افزایش پیدا کند، خدمات تان بیشتر دیده شود و محصولات تان بیشتر شناخته شود. هرچند بدست آوردن مشتریان بالقوه بیشتر بسیار مهم است ولی مهم تر ارزشی است که به کسانی که یک مرحله پیش میایند، می دهید.
تماس بگیرید، ایمیل بزنید و پیگیری کنید که چرا خرید خود را ناقص رها کرده اند؟ اگر دلیل مناسبی بیابید، مطمئنا تحول بزرگی در کسب و کار شما رخ خواهد داد.

 

۲) سفارشات مجدد، مشتری‌های قبلی

بیش از 1/4 مشتریان ما، نظرات مثبتی راجع به عسل های ما نوشته بودند که برای ما رقمی بسیار جذاب بود. از آنجایی که اغلب ۵ ستاره به ما داده بودند، می دانستیم که محصولاتمان را دوست دارند. ولی هنوز هم آمار سفارش مجدد محصولاتمان پایین بود. فقط 3.7 درصد از مشتریان، مجددا سفارش داده بودند. دلایل منطقی برای این اتفاق وجود دارد.

 

اگر با مشتریان خود، خوب رفتار کنید و خدمات و محصولات تان هم خوب باشند، مشتری های موجود مانند یک معدن طلا هستند. مشتریان موجود کیفیت خدمت رسانی شما را می دانند و با به خوبی با محصولات تان آشنا هستند.
شاید به یک یادآوری کوچک نیاز داشته باشند.
به خاطر داشته باشید که اغلب سفارش های مجدد، بهتر و بیشتر از سفارش های اولیه هستند. شما هزینه زیادی برای به دست آوردن این مشتری کرده اید، پس به خوبی از او مراقبت کنید.

 

یک نکنه کوچک: می توانید از طریق ایمیل کوپون‌های خرید برای آن ها بفرستید.

 

۳) معارفه توسط مشتری

تحقیقات یک به یک ثابت کرده اند که بهترین راه برای کسب مشتری، توصیه یک مشتری به دیگری است. اعتماد موروثی و ارتباطی دوستانه در توصیه یک دوست وجود دارد که بهتر و تاثیرگذارتر از هر گونه فروشنده یا وب سایت یا هر چیز دیگری است. ما از مشتریان خود نخواستیم که محصولات ما را معرفی کنند و برنامه ای برای این کار نداشتیم و در نتیجه فروش بسیاری را از دست دادیم.

 

اگر محصول و خدمت رسانی ایده آل دارید، با رویی گشاده از مشتری خود بخواهید که شما را به دیگران معرفی کنند. باید فرایند این کار را راحت و دارای هویت کنید. باید انگیزه مناسبی برای مشتری فعلی و مشتری که بعد اضافه خواد شد، ایجاد کنید. تخفیف خاص برای هر دو نفر یا یک محصول رایگان ایده هایی هستند که همیشه جواب داده اند.

 

در نهایت اینکه هر قدر بتوانید فرایند فروش خود را بهتر تحلیل کنید، می توانید آینده را بهتر پیشبینی کنید، نیاز مشتری خود را بهتر بفهمید و به کسب و کار پایدارتری برسید.

 

مثل یک مدیر بازاریابی شرکت بزرگ فکر کنید

  • برخی اوقات یک آژانس تبلیغاتی راه کاری برای ارائه ندارد. این موضوع سختی است که اغلب به آن اعتراف نمی کنند. هرچند عشق به اصول آژانس و باور به قدرت آن در توسعه یک برند بسیار مهم است، باید قبول کنید زمانی هست که شرکت راهکار مناسبی برای ارائه ندارد.

 

 

بازه تخصص خدماتی که یک آژانس بازاریابی قادر است ارائه بدهد بسیار زیادند. برندسازی، تبلیغات، خدمات دیجیتال، شبکه های اجتماعی، روابط عمومی، تحقیقات بازاریابی، بازاریابی مستقیم و … . ولی آیا آژانسی قادر به انجام همه آن ها است؟

تمرکز موضوع مهمی است. باعث می شود که یک تخصص عمیق شکل بگیرد و به شرکت ها کمک کند که در موضوعی خاص به راه حل ایده آل برسند. از سوی دیگر ممکن است منجر به نوعی نزدیک بینی شود که در مسیر ارائه خدمات مشتری عالی قرار بگیرد.

اگر آژانس های تبلیغاتی، با در نظر گرفتن قوانین اصلی که برای خود ساخته اند به تمامی کسب و کارها نزدیک شوند، ممکن است موقعیت تاثیرگذاری بیشتر و دریافت بودجه های بزرگتر را از دست بدهند. ولی این به معنی آن نیست که هر کسی باید همه کار بکند. همه کاره هیچ کاره شدن، بدترین کار ممکن است.

 

این به آن معنی است که بتوانیم شرکای تجاری و حرفه ای های دیگری را برای دستیابی به یک ایده بزرگ، در کنار هم جمع کنیم. این دقیقا همان کاری است که مدیران بازاریابی در شرکت های بزرگ انجام می دهند. هرقدر نقاط بیشتری در یک کمپین تبلیغاتی به هم وصل شوند، موفقیت آن بیشتر و گسترده تر خواهد بود.

 

افرادی که مشغول کارهای تجاری هستند باید بدون خستگی، بر روی تجارت خود تمرکز کنند ولی همزمان باید به خوبی فعالیت های رقبا را نیز رصد کنند. آژانس های تبلیغاتی ولی علاوه بر رقبایشان باید دنیای بزرگتری را نیز ببینند. آن ها باید اطلاعات شرکت هایی را جمع آوری کنند که با روش های مرتبط و هوشمندانه، مخاطبان شان را ترغیب به کار می کنند. این باعث می شود که یک آژانس تبلیغاتی و مشتریانش، باهوش، تیز و پیشرو باشند.

 

برخی اوقات یک آژانس تبلیغاتی راه کاری برای ارائه ندارد. این موضوع سختی است که اغلب به آن اعتراف نمی کنند. هرچند عشق به اصول آژانس و باور به قدرت آن در توسعه یک برند بسیار مهم است، باید قبول کنید زمانی هست که شرکت راهکار مناسبی برای ارائه ندارد.

 

در برخی مواقع ممکن است یک شرکت قبل از موعد مناسب به سراغ آژانس تبلیغاتی آمده باشد و شرکت به لحاظ داخلی، نیازمند مرتب کردن اهدافش باشد. در مواقع دیگر ممکن است که کسب و کار درخواست یک کمپین بازاریابی شهری داشته باشد ولی تیم بعد از تحقیق و بودجه بندی به این نتیجه برسد که یک کمپین اینترنتی برای کسب و کار نیاز است.

 

کلاه مدیر بازاریابی را به سر بگذارید و برای یافتن بهترین راه کار تلاش کنید. حتی اگر راه کار شما بخشی از خدمات آژانس تان نباشد.

 

مدیر بازاریابی که فقط به یک سوی معادله تمرکز کند، به زودی خودش را تنها و بدون شغل خواهد یافت. بسیاری از کمپین های موفق زاده ی ترکیب چندین آژانس تبلیغاتی با قوانین مختلف هستند.
زمانی که ارتباط جدیدی با مشتری تازه در حال شکل گرفتن است، به شکلی فعال با آژانس های دیگر ارتباط ایجاد کنید، ببینید چه کسی مشغول انجام چه کاری است. دقیق بررسی کنید که چگونه می توان برایندی از همه تلاش ها ایجاد کرد؟
مطمئنا این فراتر از یک آژانس معمولی تبلیغات است ولی معادله‌ای دوسو برنده به حساب میاید.

چند نکته مهم برای ارائه تجاری موفق

 

  • کوتاه بودن ارائه حیاتی است. ارائه های طولانی و توضیحات اضافی در مقابل کسانی که تجارت را می فهمند اصلا کار تاثیرگذاری نیست. ارائه خود را به نحوی ترتیب بدهید که خلاصه، شیرین و مستقیم به سمت هدف باشد. اگر مشتری های اولیه یا سرمایه گذار نتوانند در زمان کوتاهی منظور شما را بفهمند، چطور انتظار دارید که عموم مردم سریعا با آن ارتباط برقرار کنند؟

 

 

بعد از مدت کوتاهی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، تعدادی از دوستانم و من تصمیم به ایجاد یک شرکت رسانه ای گرفتیم. در طی چند هفته، برنامه ها را مرتب کردیم، برنامه کسب و کار را نوشتیم و شروع به جستجوی منابع مالی کردیم. با کمی چالش، بالاخره توانستیم یک قرار با شرکت سرمایه گذاری شناخته شده ای هماهنگ کنیم. با اینکه رسانه ما حتی یک دلار درآمد نداشت و هیچ یک از تجربه مدیریت یک پروژه چند میلیون دلاری را نداشتیم، اعتماد بنفس شدیدی نسبت به ایده خود داشتیم و همه جوانبش اطمینان حاصل کرده بودیم. ما پیشبینی می کردیم که جریان سود ما به 200 میلیون دلار برسد و کدام سرمایه گذار بود که بخواهد چنین موقعیت را رد کند؟

ما قرار بود پولدار بشیم و به 15 میلیون دلار ناقابل اولیه برای شروع کار نیاز داشتیم.

 

ایده ما یک مشکل اساسی داشت. هیچ کدام از ما نظری نداشتیم که چگونه باید یک ارائه خوب تحویل سرمایه گذار بدهیم. زندگی ما پر از ارائه های پی در پی است و اغلب نظری راجع به نحوه ارائه خود نداریم و از هیچ اصولی در آن پیروی نمی کنیم.

 

مطالعات من در صفحات وب راه کار درستی برای ارائه به ما نمی دانند و به نظر می رسید یک خراب کاری بزرگ در پیش است.

 

روز ارائه من یک اسلاید با ۳۲ صفحه آماده کرده بودم. به اسلاید چهارم که رسیدم، یکی از سرمایه گذاران بلند شد و گفت: لطفا صبر کنید. من فکر نمی کنیم شما ۱۵ میلیون دلار احتیاج داشته باشید!

 

ما شروع به دفاع ناشیانه از ایده خود کردیم. ولی حرفهایمان بقدری آشفته و پراکنده بودند که حتی نمی توانستیم خودمان را هم قانع کنیم. در نهایت ارائه ما این جمله از طرف یکی از سرمایه گذاران به پایان رسید: ما ۱۵ میلیون دلار روی تجارتی که ۱۵ دلار هم تا بحال درآمد نداشته خرج نمی کنیم.

 

بعدها من متوجه شدم که این اتفاق از مهم ترین تجربه های آموزشی زندگی من بوده است. از آن پس هر وقت که قصد ارائه ای را دارم، این پنج نکته را به خاطر می سپارم. شما هم می توانید در ارائه های بازاریابی خود از آن ها استفاده کنید.

 

۱) کم همیشه کافی است

کوتاه بودن ارائه حیاتی است. ارائه های طولانی و توضیحات اضافی در مقابل کسانی که تجارت را می فهمند اصلا کار تاثیرگذاری نیست. ارائه خود را به نحوی ترتیب بدهید که خلاصه، شیرین و مستقیم به سمت هدف باشد. اگر مشتری های اولیه یا سرمایه گذار نتوانند در زمان کوتاهی منظور شما را بفهمند، چطور انتظار دارید که عموم مردم سریعا با آن ارتباط برقرار کنند؟

 

۲) فرضیه سازی نکنید. اجرا کنید. اجرا کنید. اجرا کنید

با ارائه حقیقت های موجود، اعتماد بنفس خود و شنونده را افزایش دهید. ارائه تصورات تخیلی با اگر و آنگاه ها به ارائه ضربه می زند. شرکتی با یک جریان منظم و تجربیاتی از دنیای واقعی است که اعتماد مشتریان و سرمایه گذاران را در پی دارد. تاکید می کنم که قبل از اینکه بازاریابی برای پیدا کردن سرمایه گذار انجام دهید، وارد جنبه های اجرایی تجارت خود شوید.

 

۳) راجع به آینده واقع بین باشید

مشتری هدف خود را با تصویر بزرگی که در ذهن دارید تحت تاثیر قرار دهید ولی منطقی و مسوولیت پذیر باشید. با کشیدن یک نمودار که نشان می دهد، سرمایه شرکت در طول سه سال از 100هزار دلار به 50 میلیون دلار خواهد رسید، این اتفاق نخواهد افتاد. در ارائه خود ثابت کنید که برای حالت ایده‌آل، متعادل و بد برنامه ریزی مشخصی دارید.

 

۴) کم خرج کردن را یاد بگیرید

در موقع یک ارائه تجاری باید ثابت کنید که اهل ولخرجی نیستید. فرقی نمی کند که قرار است پروژه تبلیغاتی یک شرکت بزرگ را به دست بگیرید و یا اینکه نظر یک سرمایه گذار را جلب کنید. اثبات کنید که منطقی خرج خواهید کرد.

 

۵) کاری نکنید که به نظر برسد باهوش ترین فرد اتاق هستید

بدانید که چه چیزی را می دانید و چه چیزی را نمی دانید و همینطور بشناسید کسانی را که می دانند که شما نمی دانید. اطراف خود را مملو از افرادی کنید که از خودتان باهوش تر هستند.

 

برای طراحی اتوماسیون بازاریابی موفق چه نکاتی را رعایت کنیم

  • اطمینان حاصل کنید که پایگاه داده سیستم مدیریت ارتباط با مشتری شما (CRM) مرتب باشد. به این خاطر که سیستم اتوماسیون بازاریابی کاملا به آن وابسته است و اگر افزونگی در آن زیاد باشد، آشفتگی زیادی به وجود خواهد آمد.

 

 

اتوماتیک سازی فرایند بازاریابی به تدریج به امری حیاتی تبدیل می شود. این کار که توسط نرم افزارهای بازاریابی و همینطور ایمیل و شبکه های اجتماعی اتفاق میافتد، به شما این امکان را می دهد که کمپین های فوق العاده بازاریابی را در کمترین زمان و راحت ترین شکل ممکن، راه اندازی کنید. اتوماتیک کردن فعالیت های بازاریابی نیازمند گستره بزرگی از فعالیت هاست که در نهایت به آن اتوماسیون بازاریابی گفته می شود. از نمونه های آن می توان به رفتار سنجی کاربران در شبکه های اجتماعی برای ارایه پیشنهادهای ویژه،استفاده از الگوریتم های خاصبرای تعیین رتبه بندی برای لیدهای فروش بر اساس اطلاعاتی در مورد علایق و جدول زمانی خرید مشتری بالقوه، اتوماتیک کردن فرایند واجد شرایط کردن مشتری برای عملکرد سریع و … اشاره کرد.

ولی همه این ها زمانی اتفاق می افتد که شرایط اولیه را فراهم کرده باشید.

فراهم کردن شرایط اولیه، خودش بخش مهمی است که می تواند موفقیت یک اتوماسیون بازاریابی را تضمین کند، چرا که تنها زمانی این اتفاق میافتد که بتوانید چیدمانی صحیح برای آن طراحی کنید.

 

Ann King در طی 60 روز توانسته است، یک اتوماسیون بازاریابی کامل را پیاده سازی کند و در این مطلب نکاتی درباره آن را به اشتراک گذاشته است:

1) CRM خود را تمیز کنید

اطمینان حاصل کنید که پایگاه داده سیستم مدیریت ارتباط با مشتری شما (CRM) مرتب باشد. به این خاطر که سیستم اتوماسیون بازاریابی کاملا به آن وابسته است و اگر افزونگی در آن زیاد باشد، آشفتگی زیادی به وجود خواهد آمد.

 

2) از صحت ایمیل های موجود اطمینان حاصل کنید

قبل از اینکه ایمیل مشتریان خود را وارد کنید، حتما صحیح بودن آن ها را بررسی کنید. با این کار هیچ ایمیل نادرستی وارد سیستم نخواهد شد.
این کار باعث می شود که تعداد ایمیل های صحیح ارسالی از طرف شما زیاد باشد و آدرس IP شما وارد لیست سیاه نشود.

 

3) با تیم فروش در ارتباط باشید و آن ها را آموزش بدهید

اتوماسیون بازاریابی بر روی فرایند شما و توافقاتی که با تیم فروشتان دارید تاثیر می گذارد. پس باید راجع به این موضوع، با آن ها صحبت کنید:

آیا اتوماسیون بازاریابی منجر می شود که فعالیت نیروهای فروش کاهش پیدا کند؟

سوال های زیادی برای پرسیدن وجود دارد که برای هر شرکتی متفاوت است.

 

4) اطمینان داشته باشید که از منابع مناسب استفاده می کنید

در حداقل ترین شرایط شما به همکاران توسعه دهنده وب، دپارتمان فناوری اطلاعات، مدیر CRM و تیم های خلاق بازاریابی نیاز دارید که در مواردی مانند موارد زیر به شما کمک کنند:

تاییدیه ایمیل
آپلود اطلاعات
ایجاد فورم های جدید
ایجاد صفحات نشست
یکپارچه سازی CRM
آموزش تیم فروش
تولید محتوا
یکپارچه سازی جستجو در سایت
و موارد ریز و درشت بسیاردیگر

هرچند این ها نکات پیچیده بسیاری هستند ولی می توان آن ها فاکتورهای اولیه برای پیاده سازی یک اتوماسیون بازاریابی دانست.
اگر زیرساخت لازم فراهم نباشد، کار سختی در پیش خواهد بود.

 

5) یاد بگیرید که بصورت مرتب بیاموزید

من در حال حاضر بسیار از آنچه که 60 روز قبل می دانستم، می دانم و به خوبی آگاهم که بسیاری چیزهای دیگر هنوز برای آموختن، باقی مانده است.

در هفته گذشته با وجود مشغله بسیارم توانستم 10 ساعت به یک وبینار در این حوزه گوش بدم و بسیار از آن آموختم.

تخمین اینکه چقدر باید بدانم تا یک اتوماسیون بازاریابی ایجاد کنم، کار درستی نیست. برای راه اندازی یک اتوماسیون بازاریابی موفق، باید بسیار آموخت.

از بین بردن فاصله تیم بازاریابی و تیم فروش

  • هیچوقت نباید بحث مصاحبه با مشتری برای درک وی را به تیم فروش واگذار کرد. حتی بهتر است در طول این فرایند، فروشندگان حضور نداشته باشند چرا که مشتری قرار است راجع به چیزهایی که کار کرده و کار نکرده نظر خود را به صراحت اعلام کند.

 

 

این مقاله بخش هایی از کتاب قوانین جدید فروش و خدمات است که توسط انتشارات Wiley منتشر شده است.

در روزهایی که من بعنوان معاونت بازاریابی در چندین شرکت تکنولوژیک مشغول به کار بودم، به وضوح به یاد دارم که چقدر برای تیم بازاریابی ام سخت بود که به دستورات بخش فروش احترام بگذارد.  ما در نهایت موفق به انجام این کار شدیم ولی آن زمانی اتفاق افتاده که به خبرگانی در امر مشتریان شرکت، تبدیل شده بودیم.

 

تیم فروش به بروشورهایی که ما تولید کرده بودیم یا وب سایت هایی که ساخته بودیم، اهمیتی نمی دادند و به سختی راجع به ایمیل هایی که به شکل مرتب به کاربران ارسال می شد، نظر می دادند. ولی به تدریج با فهم و تعریف شخصیت خریدارانمان، توانستیم چرخه خرید را بسیار کوتاه کنیم و این کار توجه تیم فروش را به ما جلب می کرد.

ولی اغلب تیم های فروش و تیم های بازاریابی در شرکت های مختلف دچار مشکلات و تناقض هایی هستند. آن ها اغلب تلاش می کنند فعالیت ها و تعهدهای یکدیگر نسبت به شرکت را زیر سوال ببرند. من به یاد دارم که دپارتمان های فروش در شرکت ما همیشه دپارتمان بازاریابی را مسخره می کردند و آن را دپارتمان تی‌شرت خطاب می‌کردند! آن ها معتقد بودند که دپارتمان بازاریای کاری جز چاپ لوگو شرکت روی تی شرت را بلد نیستند.

 

از سوی دیگر این بازاریاب ها بودند که همواره به اینکه بخش فروش نمی توانست، از ابزارهایی که آن ساخته اند، استفاده کنند، انتقاد می کرد. آن ها همواره از تنبلی تیم فروش آه و زاری می کردند و می گفتند تیم فروش حتی حال پاسخگویی به تلفن ها را هم ندارد!

 

آخرین قرار تیم فروش و بازاریابی خود را به یاد بیاورید! در قرارهای ما، زمانی که تیم بازاریابی در حال ارائه ایده های به زعم خود هیجان انگیزشان بودند، اعضای تیم فروش خسته شده بودند و با گوشی هایشان مشغول بودند.

 

فروش و بازاریابی چه فرقی با هم دارند؟

 

برای حل این چالش ها، قبل از هر چیز الزامی است که تفاوت بین بازاریابی و فروش را درک کنیم. درک این تفاوت منجر می شود که فاصله بوجود آمده را از بین ببریم و کسب و کارمان را با سرعت بیشتری توسعه دهیم.

 

این وظیفه بازاریاب هاست که به شخصیت مشتریان یک کسب و کار پی ببرند و پل های ارتباطی با آن ها را ایجاد کنند. بازاریاب ها متخصصان روابط عمومی هستند و مخاطبان معمولی اغلب کسانی هستند که هنوز قصد خرید ندارند و مشتری بالقوه محسوب می شوند.

 

تیم بازاریابی توجه این گروه از افراد را به خود جلب می کند و به سمت فرایند فروش راهنمایی می کند. محتوایی که توسط بازاریاب ها تولید می شود، از کتاب ها و مجلات گرفته تا اینفوگرافیک ها و … تعداد زیادی از کاربران را تحت تاثیر قرار می دهد ولی همه این افراد وارد مباحثه های خرید و فروش نمی شوند.

 

نقش یک فروشنده، کاملا متفاوت است، آن ها زمانی مشتری را تحت تاثیر شدید قرار می دهند که به مرحله خرید کاملا نزدیک است. در حالی که بازاریاب ها، جامعه عمومی را مخاطب خود قرار می دهند، تیم فروش با تک تک افراد در ارتباط است.

 

چگونه فاصله تیم فروش و تیم بازاریابی را از بین ببریم؟

 

از بین بردن فاصله تیم فروش و تیم بازاریابی به این معنی است که کارمندان بازاریابی یک شرکت به جای تمرکز روی محصول، بر روی شخصی مشتریان تمرکز کنند. موضوع فراتر از طراحی پوستر و اسلایدهای جذاب است. موضوع راجع یافتن این است که چگونه می توان، بازارهای مملو از مشتری را به سمت کسب و کار هدایت کرد.

 

تحقیق روی شخصیت مشتری، نتایج جالبی در پی دارد. اگر مشکلی را پیدا کنید که مردم برای حل شدندش، حاضرند که پول خرج کنند، در مسیر موفقیت قرار خواهید گرفت.

 

این فرایند، همان کاری است که اغلب کسب و کاره از انجام آن عاجز هستند. اغلب در پیدا کردن مخاطب دچار مشکل هستند و با تبلیغ برای همگان انرژی خود را هدر می دهند.

 

هیچوقت نباید بحث مصاحبه با مشتری برای درک وی را به تیم فروش واگذار کرد. حتی بهتر است در طول این فرایند، فروشندگان حضور نداشته باشند چرا که مشتری قرار است راجع به چیزهایی که کار کرده و کار نکرده نظر خود را به صراحت اعلام کند.

 

در نهایت اینکه اگر وظیفه مشترک بازاریابی و فروش را در تیمی داشته باشید، باید وقتی که در مقام بازاریاب هستید به یاد داشته باشید که روی شخصیت مشتریان تمرکز کنید. پس باید جایگاه خود را هر بار به سرعت تغییر بدهید.

تغییر ، اخلال و خطر پذیری نکات اصلی در بازاریابی تجاری

 

 

  • مردم دستگاه های تلفن همراه خود را تقریبا در همه جا حمل می کنند، و راه بسیار خوبی برای برقراری ارتباط با مشتریان و به دست آوردن بازخورد از آنان است. رتبه بندی ها و اظهار نظرات برای کسب و کار بسیار مهم است زیرا آنها می توانند دقیقا به شرکت شما نشان دهند که چگونه باید رشد کند، چه کاری را انجام دهد و از چه چیزی اجتناب کند

هفته گذشته در کنفرانس سالانه انجمن بازاریابی تجاری، BMA14، جلسات مفیدی در مورد بازاریابی B-به-B ، رشد کسب و کار و گفتن تجربیات شخصی برگذار شد. در اینجا فقط به چند بخش مهم از این همایش اشاره می شود که شامل چگونگی هدف گذاری کسب و کار توسط بازاریابان برای بهتر کردن موقعیت برندشان است.

 

1) از راهکار گذشته را برای تعریف آینده استفاده نکنید.
کلید موفقیت در بازار این است که متفاوت باشید وبه طور مداوم تغییر کنید. این به این معنی نوآوری، بازسازی و تجدید نظر ایده ها نو است. با در نظر گرفتن راهبردهای موفق و موثر قبلی، خود را به چالش برای اخلال در الگوهای گذشته بیاندازید تا تمایزی جدید برای مشتریان تان بیافرینید.

2) اخلال باید مرتبط و غیر منتظره باشد، اما نه چندان برجسته.
لازم نیست با صدای بلند و واضح اخلال در برند را اعلام کنید بلکه صرفا آن را برای مخاطبان هدف تان غیر منتظره کنید. به نحوی که با دادن بینشی جدید به مشتری، وی را به تجدید نظر درباره محصول تان ترغیب کنید. همچنین این اخلال باید شخصی باشد و برای خواسته های مشتریان احترام قائل باشد.

3) استفاده از لقمه کوچک
به مخاطبان خود فکر کنید و آنچه آنها می خواهند را عرضه کنید. آنها را با صفحات طولانی از کلمات و اطلاعات گیج نکنیم. از عبارات کوچک و کلیدی به عنوان ” لقمه کوچک “، که قابل هضم تر برای مخاطبان تان باشد، استفاده کنید. اجازه دهید این لقمه های کوچک، تعامل مخاطبان با اطلاعات را تسهیل و آنها را به بیشتر خواندن ترغیب کند.

4) فراتر رفتن از ممکن ها
بزرگترین منفعت اخلال، در ایجاد تمایز است. ایجاد چیزی منحصر به فرد و موثر از طریق اخلال در استانداردهای رایج، تاثیر گذار خواهد بود. از خطر کردن و چالش خود نترسید، بهترین اخلال اغلب از یک ایده ناشناخته شروع می شود. با امتحان چیزهای جدید و فرا رفتن از ممکن ها، به پیشرفت مدام برند خود بپردازید.

5) در تلفن های همراه حضور داشته باشید
امروزه بهترین زمان برای بازاریابی است چرا که کسب وکار ها توانایی آنرا دارند که در زمان مناسب در جای مناسب (یعنی در جیب مردم) باشند. با پیشرفت های تکنولوژیکی سریع دستگاه های تلفن همراه، مردم در حال حاضر وقت بیشتری صرف آن می کنند. یعنی توسعه تلفن همراه با بازاریابی همراه شده است، چرا که مشتریان زیادی از آن استفاده می کنند. با این حال، با اینکه مردم تلفن همراه دارند اما به این معنا نیست که آنها می خواهند پیام شما را نیز دریافت کنند. هدف گیری مخاطبان خاص، کلید موفقیت در طرح بازاریابی تلفن همراه است.

6) کیفیت حیاتی است
مردم دستگاه های تلفن همراه خود را تقریبا در همه جا حمل می کنند، و راه بسیار خوبی برای برقراری ارتباط با مشتریان و به دست آوردن بازخورد از آنان است. رتبه بندی ها و اظهار نظرات برای کسب و کار بسیار مهم است زیرا آنها می توانند دقیقا به شرکت شما نشان دهند که چگونه باید رشد کند، چه کاری را انجام دهد و از چه چیزی اجتناب کند. این باعث تسهیل گردش سریع اطلاعات شده، نوآوری را تداوم می بخشد و اجازه می دهد تا شما برند خود را به خوبی به نمایش بگذارید. از بازخوردی که از مشتریان می گیرید برای افزایش کیفیت محصول خود استفاده کنید و اجازه دهید تغییر و توسعه در شرکت شما رخ دهد. همواره به دنبال راه هایی برای توسعه مجدد کیفیت و خدمات بهتر برای محصول خود باشید.

7) محترم شماری
ایده احترام گذاری، معطوف به احترام به انتظارات مشتری است. درک نیازها، نگرانی ها و ارزش های مشتریان، کمک می کند شما به مشتریان تان بهترین محصول را بدهید. به یاد داشته باشید که قیمت، آن چیزی است که شما پرداخت می کنید اما ارزش، چیزی است که کسب می کنید. مصرف کنندگان به خاطر تجربه و خدماتی که شما برای آنها فراهم می کنید دوباره به شما رجوع خواهند کرد، نه به خاطر قیمت های ارزان. یک تجربه متفاوت و منحصر به فرد باعث حفظ مشتریان و بازگشت شان برای کسب و کار می شود. ارزش برند خود را به گونه ای تعریف کنید که بهترین نمونه برای نیازهای مصرف کننده باشد.

8) ارقام و احساسات، هر دو را درنظر بگیرید
در حوزه بازاریابی تاکید زیادی بر روی اهمیت اعداد و داده ها برای کسب وکارها، وجود دارد، اما لزوما مهم ترین چیز نیست. نقش عواطف در بازاریابی و اهمیت تجربه مشتری را دست کم نگیرید. تمرکز بر معیارهای کمی ممکن است اثرات عاطفی محصول شما را نادیده بگیرد در حالیکه احساسات چیزی هستند که مردم را با شرکت شما همراه نگه می دارند. فیل کلمنت در مورد راهگشایی علوم شناختی در تحقیقات بازاریابی، بحث هایی را مطرح کرده که به معنای اهمیت برقراری ارتباط همزمان با عقل و احساس مشتری است. چیزهایی که مرتبط با ذهن واحساس باشند، بسیار پایدارتر هستند. دو طرح بازاریابی را بسازید: طرح بازاریابی کیفی و خوش عرضه و یک طرح احساسی که به آن اضافه شده.