با بازاریابی جاذبه ای آشنا شویم

 

  • متوجه منظورم شدید، اگر می‌خواهید نتایج خوب و ماندگار از بازاریابی محتوایی بگیرید، باید آن را به‌صورت مستمر و برای مدت طولانی انجام دهید. اگر نتایج موردنظر را سریع می‌خواهید دریافت کنید، باید حجم و فراوانی محتوای تولیدی را بیشتر و بیشتر کنید.

 

وقتی که صحبت از یک استراتژی بازاریابی بلند مدت به میان می آید شاید بتوان بازاریابی جاذبه ای را در لیست انتخاب های اصلی قرار داد.

به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ بازاریابی جاذبه‌ای تا اینجا کار، راه طولانی و پرشیب و فرازی را طی کرده است. چیزی که زمانی مفهومی انتزاعی و ناشناخته به‌حساب می‌آمد، امروزه یک کلمه عادی و بخشی از هر کسب‌وکار آنلاین است و هر روز شرکت‌های بیشتری هستند که به گنجاندن آن در استراتژی بازاریابی خود اقدام می‌کنند.

بر اساس اطلاعاتی که تاکنون در این رابطه حاصل‌شده است:

– 93% از شرکت‌های استفاده‌کننده از این استراتژی شاهد افزایشی در تولید سرنخ بوده‌اند.

– داشتن یک وبلاگ ساده باعث می‌شود که بازاریابان تا 13 برابر نتایج بهتر و بهتری را از فعالیت‌های خود کسب کنند.

– اتخاذ یک استراتژی بازاریابی محتوایی موجب می‌شود تا نرخ تبدیل در وب‌سایت شما دو برابر شده و از 6% به 12% برسد.

– برندهایی که از استراتژی بازاریابی محتوایی استفاده می‌کنند، تا سقف 14$ یعنی چیزی در حدود 50 هزار تومان در هزینه‌های کسب یک مشتری صرفه‌جویی کنند.

– . . .

اما بازاریابی جاذبه‌ای یک معجزه و کیمیای سعادت برای کسب‌وکارها نیست؛ حقیقت این است که این استراتژی برای همه کسب‌وکارها مؤثر نبوده و نتایج تضمین‌شده‌ای مانند موارد بالا را حاصل نمی‌آورد. در بسیاری از موارد به دلیل عدم موفقیت و کسب نتایج حاصله به این نتیجه می‌رسیم که مثلاً فلان شرکت یا مجموعه اصلاً نباید از قدم اول اقدام به استفاده از استراتژی در فعالیت‌های خود می‌کرد. چرا؟ به دلیل عدم وجود تعهد . . .

باوجودآنکه در کنار این مقدمه همچنان معتقد به وقوع معجزه از طرف اتخاذ استراتژی بازاریابی محتوایی در سلسله فعالیت‌های خودتان هستم، اما بازهم اعتقاددارم که کلاً باید شرایط و فاکتورهایی در جریان باشد تا در استفاده از این استراتژی به موفقیت دست پیدا کنید. در ادامه 5 حقیقت تلخ را در رابطه با استراتژی محتوایی یا جاذبه‌ای همراه با درس‌ها و نکاتی از برخی کسب‌وکارها دنبال می‌کنیم:

1. بازاریابی جاذبه‌ای یک‌راه حل سریع و ساده نیست

شاید شما هم ازجمله افرادی باشید که درنتیجه خواندن مطالب مختلف در رابطه با بازاریابی محتوایی تصور می‌کنید این یک‌راه حل ساده و آسان است و البته پس از شروع آن در ماه بعد قادر به بستن ده قرارداد جدید می‌شوید. اما درواقع باید بگویم که این‌گونه نیست و نتیجه گرفتن از بازاریابی محتوا نیازمند وقت و صبوری بسیار زیاد است. شما باید محتوا مناسب و باکیفیت تولید کنید، آن را بر روی سایت منتشر کنید، آن را از طریق شبکه‌های اجتماعی ترویج کنید و درنهایت با تکرار این روند موفق به شناساندن خودتان به مشتری شوید.

اگر تمایل به دریافت نتایج کوتاه‌مدت هستید، من بجای استفاده از این استراتژی، تبلیغات کلیکی را به شما پیشنهاد می‌کنم که به‌سرعت بیشتری برای شما مشتری جذب می‌کند، اما به‌طور طبیعی هزینه بسیار بیشتری برای شما دارد و نتایج حاصل از آن‌هم ماندگار نیست. می‌توانم این روش را به نسبت بازاریابی کلیکی با خرید یک‌خانه یا اجاره کردن یک واحد مقایسه کنم. زمانی که واحدی را اجاره (تبلیغات کلیکی) می‌کنید، می‌توانید بهترین خانه را با کمترین هزینه از آن خود کنید، اما این موضوع بستگی به این دارد که تا چه زمانی چک‌های اجاره را تحویل دهید. درصورتی‌که خانه‌ای اجاره کنید، کاری اضافه نباید انجام دهید و هر چه که خراب شود، به مالک واحد گزارش می‌کنید، اما در صورت خرید خانه(استراتژی بازاریابی محتوایی) این‌طور نیست، باوجوداینکه هزینه بسیار بیشتری را پرداخت کرده‌اید.

این را هم به یاد داشته باشید که سایت‌های بسیار زیادی هستند که حتی قبل از شما راه‌اندازی شده‌اند، اما اقدام به استفاده از این استراتژی نکرده‌اند، اما اگر این کار در کوتاه‌مدت انجام‌شدنی بود، مطمئناً آن‌ها زودتر از شما اقدام به استفاده از این استراتژی می‌کردند.

2. همیشه چیزی از آن حاصل می‌شود که پیش‌ازاین در آن سرمایه‌گذاری کرده باشید

بازاریابی محتوایی بیشتر شبیه به ورزش کردن است. اگر هرچند ماه یک‌بار به سالن ورزش بروید، نتیجه‌ای نمی‌گیرید. به‌طور مشابه، اگر برای سه ماه متوالی هرروز به سالن ورزشی بروید و سپس تا آخر سال این روند را ترک کنید، بازهم نتیجه کسب‌شده ماندگاری نخواهد داشت. ورزش کردن برای 5 نوبت در هفته بسیار بهتر از یک‌بار در هفته است. استمرار داشتن در کار بسیار بهتر از تنها یک‌بار حاضر شدن و انجام یک ورزش و نرمش ساده بیست‌دقیقه‌ای است.

متوجه منظورم شدید، اگر می‌خواهید نتایج خوب و ماندگار از بازاریابی محتوایی بگیرید، باید آن را به‌صورت مستمر و برای مدت طولانی انجام دهید. اگر نتایج موردنظر را سریع می‌خواهید دریافت کنید، باید حجم و فراوانی محتوای تولیدی را بیشتر و بیشتر کنید.

اگر غیرازاین باشد، نتیجه‌ای نمی‌گیرید، به‌عبارت‌دیگر عدم توجه به این موضوع و عدم داشتن استمرار در کار مانند این است که به مربی ورزشی خود بگویید می‌خواهید فلان مقدار از اندازه دور کمر و شکم خود را کم کنید، اما اصلاً در سالن حضور پیدا نکنید و انتظار کسب نتیجه از فعالیت خود هم داشته باشید.

3. کیفیت در حد کمال دشمن درجه‌یک کیفیت در حد خوب

احتمالاً شاید شما هم این جمله یا نمونه‌ای مشابه آن را شنیده باشید. این جمله درواقع از ولتر، نویسنده فرانسوی، است و باید توجه داشت که حتماً پشت این جمله یک فکر ناب قرار داشته که موجب شده تا مردمان مختلفی پس از گذشت این سال‌ها، همچنان به آن استناد کنند. همه ما تا حدودی خواهان انجام دادن کارهای خودمان به بهترین شکل و با بالاترین حد استاندارد هستیم. حداقل در مورد خودم می‌توانم بگویم که این‌گونه است که برای متون تهیه‌شده برای وبلاگ‌ها از این شیوه استفاده می‌کنم و حتماً سعی می‌کنم که مطالبی ارائه کنم که به‌خوبی مورد جستجو قرارگرفته شده باشد و اطلاعات زیادی از آن پشتیبانی کند. بااین‌وجود بازهم ممکن است پس از منتشر شدن، در آن‌ها اشکالاتی دیده شود، یا حتی یک اشکال تایپی!!! به نظر من یک محتوا خوب و بدون نقص نه‌تنها باید ازنقطه‌نظر قواعد دستور زبان بی‌عیب و نقص باشد، بلکه باید لحن و شخصیت نویسنده را در خود داشته باشد، یک دیدگاه و دیدگاه مخصوص به خود را داشته باشد، بحثی جالب‌توجه را ایجاد کند و به شما چیزی را یاد دهد که پیش از آن اطلاعاتی در مورد آن نداشته‌اید.

اما مسئله‌این است که در رابطه با بازاریابی محتوا بالاخره دریکی از این مراحل روند تلاش شما متوقف می‌شود و در عمل خسته و مأیوس می‌شوید. به این منظور باید توجه کرد که آیا مخاطب و خواننده شما نیازی به دریافت مطلب همراه با لحن و تن صحبت کردن شما دارد؟ آیا نیازی به انتقال شخصیت نویسنده در مطلب وجود دارد، یا صرفاً باید در مطلب نکته‌ای جدید به وی آموزش داده شود؟ آیا اینکه به سؤالات مخاطب در یک مطلب پاسخ داده شود، به نظر کافی نیست؟ توجه داشته باشید که با پاسخ دادن به سؤالات مخاطب است که شما قادر به جذب مخاطب، حفظ وی و تبدیل کردن وی به یک مشتری هستید و این درنهایت هدف بازاریابی محتوا است.

باور کنید، ولتر حقیقت را می‌گوید، هرگز نباید اجازه دهید که داشتن کیفیت در حد کمال به دشمن درجه‌یک داشتن کیفیت در حد خوب تبدیل شود، این‌گونه بازاریابی محتوایی شما ضرر و زیان بسیاری را متحمل می‌شود.

4. شخصیت و دیدگاه یک نکته حیاتی و مهم است

مسئله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود، این است که در رابطه با استفاده از استراتژی بازاریابی محتوایی اغلب صاحبان کسب‌وکارها فقط و فقط چیزی کوتاه، شاید در حد یک مقاله یا توصیه یک دوست را در رابطه با استفاده و سود بردن از بازاریابی محتوایی دریافت می‌کنند و بلافاصله خواهان اجرای آن هستند، اما خودشان به‌هیچ‌وجه وقت و زمان لازم برای نوشتن مطلب ندارند. پس با یک فرد که از قدرت تهیه مطلب، نگارش و جستجو مناسب و کافی برخوردار است تماس گرفته خواهان برون‌سپاری این موضوع به وی یا تیم همراه وی می‌شوند.

تا اینجا، کار کاملاً منطقی است. چراکه مثلاً در خود مجموعه آی بازاریابی ما تیمی از افراد را در اختیارداریم که در رابطه با موضوعات مختلف حوزه بازاریابی مطالبی را برای انتشار در وب‌سایت آی بازاریابی تهیه می‌کنند و جالب‌تر اینکه این تیم برای شرکت‌ها و حوزه‌های دیگر که متفاوت از حوزه بازاریابی هستند هم مطالبی را به‌صورت روزانه تهیه می‌کنند. اما مسئله آشنایی، شناخت و نزدیک شدن این تیم به برند شماست که برای این کار شما باید انرژی و کمک زیادی را به اعضای این تیم بکنید. اگر وقت و زمان کافی برای این کار در اختیار نداشته باشید، حاصل کار کاری باکیفیت ازنظر محتوایی است که در عمل قادر به جذب و جلب مخاطب و درنهایت تبدیل وی به مشتری برای شما نیست و در عمل کسل‌کننده است.

برای اینکه دچار چنین مشکلی نشوید، باید همواره سعی کنید محتوای شما دارای لحنی باشد که مخاطب شما آن را می‌پسندد و برای این کار نیاز به تحقیقات بازار و شناخت مشتری و خواسته وی دارید و البته که باید این اطلاعات را به تیم تولید محتوای خود انتقال دهید.

تجربه ما می‌گوید که سعی کنید مطالب را تا حدودی با لحن خودمانی تهیه کنید، البته این شیوه را باید تا جایی ادامه دهید که حالت بی‌احترامی و توهین به خود نگیرید. توجه کنید که نگارش و انتشار محتوای بحث‌برانگیز برای جذب مخاطب بیشتر و حفظ آن‌ها لازم و ضروری است، اما با بی‌احترامی به مخاطب کاملاً متفاوت است.

5. بازهم نیاز به بازاریابی، مذاکره کردن و بستن قرارداد دارید

فرض کنیم که شما تا حدودی با موضوع بازاریابی محتوایی آشنایی دارید، نکات مطرح‌شده در این مطلب را خوانده‌اید، توانایی همکاری با تیم تولید محتوا را دارید، برای ادامه دادن آن در بلندمدت تصمیم حتمی گرفته‌اید و . . .

اما هنوز یک کار دیگر مانده، و آن این است که بهترین تیم تولید محتوا هم قادر به انجام فعالیت‌های بازاریابی و مذاکره و تمام کردن قرارداد یا فروش برای شما نیست. یعنی این وظیفه‌ای است که بر عهده شماست و در این راه هم می‌توانید از مشتریان بالقوه‌ایجادشده توسط تیم تولید محتوا بهره ببرید. توجه داشته باشید که بازاریابی محتوایی اگر به‌صورت صحیح و اصولی انجام بپذیرد، مشتریان بالقوه‌ای را برای شما به ارمغان می‌آورد، اما این گروه از افراد به‌طور بالقوه به معنای درآمد یا فروش برای شما نیستند و شما باید برنامه‌ای تدوین شما برای تماس با آن‌ها و پیگیری آن‌ها داشته باشید تا درنهایت به سود برسید و از نتایج حاصل از اجرای استراتژی محتوایی خود عایدی داشته باشید، در غیر این صورت پس از مدتی اجرای این استراتژی برای شما بی‌معنی شده و آن را رها می‌کنید.

آینده بازاریابی محتوا در دستان ویدیو آنلاین است

  • داستان موفقیت ویدیوهایی که همه‌گیر شده‌اند، افسانه ای است. برای مثال ویدیو کمپین تبلیغاتی فولکس واگن، بیش از 155 میلیون بار مشاهده شده است. اگر چنین عددی به نظر شما دور از دسترس است، کافی است که یک قابلیت اشتراک گذاری ذاتی را در ویدیوهای خود قرار دهید

 

آیا پنج سال بعد هنوز هم شما در حال خواندن این متن خواهید بود و یا به تماشای ویدیو آنلاین آن خواهید نشست؟ با گسترش پرسرعت ویدیوهای آنلاین، پرسیدن این سوال هیجان‌زده مان می‌کند.

بر اساس آماری که CISCO ارائه کرده است، تا سال 2017، 69٪ از ترافیک اینترنت صرف تماشای ویدیو خواهد شد. با توسعه ویدیوهای آنلاین و استفاده روز افزون کاربران برای کسب دانش و تفریح از آن‌ها، کسب‌وکارهایی که از آن غافل مانده‌اند، خود را در معرض خطر بزرگی قرار می‌دهند.

اگر هنوز اینچنین نیست، مطمئن باشید که ویدیوهای آنلاین آینده بازاریابی محتوا هستند. مطالعات مختلفی هستند که نشان می‌دهند بیش از نیمی از شرکت‌ها در حال حاضر از رسانه‌ها و تولید محتوا در آن ها استفاده می‌کنند، طبق این آمار 64٪ از بازاریاب‌ها قصد دارند در آینده‌ای نزدیک بصورت جدی وارد استراتژی‌های تولید ویدیو بشوند.

زمانی که بحث دسترسی به محتوا به میان میاید، ویدیو بی همتاست. YouTube به تنهایی بیش از 1 میلیارد بازدیدکننده یکتا در ماه دارد و این بیش از هر نوع کانال تلویزیونی است.

داستان موفقیت ویدیوهایی که همه‌گیر شده‌اند، افسانه ای است. برای مثال ویدیو کمپین تبلیغاتی فولکس واگن، بیش از 155 میلیون بار مشاهده شده است. اگر چنین عددی به نظر شما دور از دسترس است، کافی است که یک قابلیت اشتراک گذاری ذاتی را در ویدیوهای خود قرار دهید. بازدید کنندگان اولیه را تحریک کنید و آن‌ها ویدیوی شما را به بقیه نشان خواهند داد. آن ها زمان بیشتری را در وب سایت شما سپری خواهند کرد و تعامل بیشتری با برند شما خواهند داشت. برای هر نوع کمپین اجتماعی آنلاین، بدون شک ویدیو یکی از بهترین ابزارها است.

ذاتاً ویدیو موضوع هیجان‌انگیزی است و در دورانی که دچار سرریز شدن اطلاعات شده‌ایم، برای برخی کسب‌وکارها موضوع حیاتی است که ویدیوهایی بسازند که دست به دست بگردند و دیده شوند. اگر یک عکس معادل 1000 کلمه باشد، یک دقیقه از هر ویدیو معادل 1.8 میلیون کلمه است. تحقیقات شرکت Axonn نشان می‌دهد که از هر 10 نفر، 7 نفر نسبت به شرکتی که از آنها یک ویدیو آنلاین دیده اند حس خوبی دارند.
ولی آیا ساختن ویدیو برای کسب و کارهای کوچک تر واقعا ممکن است؟
مطمئناُ چنین است! هزینه‌های تولید ویدیو در سال‌های اخیر به شدت کاهش یافته است و دیگر نیازی به تجهیزات پیچیده و عجیب نداریم. برنامه هایی مانند Vine امکان حضور با کمترین هزینه ممکن را برای کسب و کارها در فضای مجازی فراهم می کند.
همیشه مخاطبی را که قصد رسیدن به او را دارید در نظر بگیرید و مطمئن شوید ویدیویی که می‌سازید با او مرتبط است. اگر نتوانید با صرف زمان و هزینه پیام خود را منتقل کنید، دچار اشتباه بزرگی گشته‌ اید.
شبکه‌های اجتماعی را از یاد نبرید و مطمئن شوید که ویدیوتان را در کانال‌ های مختلف توزیع کرده باشید. پیدا کردن و اشتراک گذاری ویدیوتان برای بقیه را آسان کنید. همچنین حجم زیادی از ویدیوها در گوشی‌های هوشمند و تبلت ها نمایش داده می شوند، پس برنامه مشخصی نیز برای آن ها داشته باشید.

در نهایت اینکه بازاریای ویدیویی موضوع بسیار مهمی است که شما هم نیاز دارید به تدریج به سوی آن حرکت کنید. در هرگونه کمپین تبلیغاتی که برپا کرده باشید با خلاقیت لازم می‌توانید، ویدیوهای جالبی بسازید.

سوالات مهم در بازاریابی محتوا

 

 

  • بسیاری از بازاریابان ارشد از تلاش های بی ثمر شرکت خود با خبر نیستند! برای این که واقعاً بفهمید چه شیوه ای کارساز است و چه شیوه ای نه، باید با هر محتوایی که شرکت شما در حال تولید و انتشار آن است درگیر شوید. حداقل تا زمانی که بتوانید یک شاخص روشن از راستای تولید محتوا برای خود معیین کنید.

بازاریابی محتوا موضوع مهم و قدیمی در حوزه بازاریابی است که با توسعه رسانه های دیجیتال شکل تازه ای به خود گرفته است. آیا شما بعنوان یک کسب و کار موفق بازاریابی محتوا را جدی گرفته اید و استراتژی مشخصی برای پیشبرد آن دارید؟ این 9 سوال در طراحی یک استراتژی بازاریابی محتوا به شما کمک می کنند.

 1) اهداف شما چه هستند؟ آیا آنها را یادداشت کرده اید؟
واقعیت این است که بسیاری از کسب و کار ها ایده ی مشخصی از الگویی که برای بازاریابی محتوایی انتخاب کرده اند ندارند. یا حتی بد تر، تا حال به هدف محتوایی که تولید می کنند فکر نکرده اند.2) استراتژی شما در بازاریابی محتوا چه تاثیری بر تصویر کلی کسب و کار شما دارد؟
نقش محتوایی که تولید می کنید در پیشرفت مجموعه شما چیست؟ماموریت بازاریابی محتوا را کنار تصویر کسب و کار شرکت تان بگذارید. ارتباط اهداف محتوا و بخش های مختلف کسب و کارتان را مشخص کنید. اگر این دو مطابقت نداشته باشند و نتوانید ارتباطات مناسبی را پیدا کنید، در واقع مشکل کار همین جاست.

3) آیا محتوای شما به مخاطبانش در راستای بهبود کاری که میکنند کمک می کند؟
این سوال را باید مداوم از خود بپرسید. اگر محتوای شما واقعاً تاثیری بر مخاطبان شما نمی گذارد پس چرا آن را تولید می کنید؟

4) هر محتوایی که در مجموعه شما تولید می شود را می خوانید؟
بسیاری از بازاریابان ارشد از تلاش های بی ثمر شرکت خود با خبر نیستند! برای این که واقعاً بفهمید چه شیوه ای کارساز است و چه شیوه ای نه، باید با هر محتوایی که شرکت شما در حال تولید و انتشار آن است درگیر شوید. حداقل تا زمانی که بتوانید یک شاخص روشن از راستای تولید محتوا برای خود معیین کنید.

5) آیا محتوایی که منتشر می کنید صریح و روشن است؟
آیا به صورت موثری در حال تولید محتوای با ارزش هستید یا صرفا چیزی را که باید با ارزش تلقی شود توضیح می دهید؟! اگر در مقابل هر آن چه بر کار شما تاثیر میگذارد نایستید تفاوت شما با رقبایتان چه خواهد بود؟شما باید ارزش های متمایز کننده ای با حقیقتا متمایز بودن تولید کنید. در اغلب مواقع کافی است لوگوی خود را بردارید و به جای آن لگوی رقیب خود را در محتوای تولید شده به کار ببرید و کسی قادر نخواهد بود تفاوتی را در ارزش محتوای تولید شده احساس کند.

6) آیا از رسانه هایی که حوزه کاری شما را پوشش می دهند موفق تر عمل می کنید؟
این سوال مهمی است که باید ازخود بپرسید: آیا می توانید نسبت به رسانه های ماهر و تخصص یافته، اطلاعات ارزشمند تری تولید کنید یا به شیوه موثر تری آن ها را انتشار دهید؟ هر چه را که فکر می کنید نمی توانید انجام دهید دور بریزید! یک گروه باتجربه تشکیل دهید تا درباره مزیت های پوشش دادن صنعت خود بحث کنید. احتمالا نتایج بدست آمده شما را شگفت زده خواهد کرد.

7) آیا بازاریابان خود را برای گفتن داستان های بهتر آموزش می دهید؟
آیا برنامه آموزشی مناسبی دارید تا دیدگاه شرکت تان از محتوا و کیفیت پیش بینی شده آن را با کل تیم بازاریابی ارتباط دهد؟ اگر نه، آن ها چگونه خواهند دانست که نتیجه خوبی دارند یا نه؟ یا این که چه قسمت هایی را باید بهبود بخشند؟

8) آیا کارکنان خود را برای گفتن داستان های بهتر آموزش می دهید؟
جمع کردن همه کارمندان قسمت های مختلف شرکت و این که از آنها بخواهیم در روند تولید محتوا شرکت داشته باشند چالشی بزرگ است. اگر بدون آموزش رسمی ار آنها بخواهید در این کار شرکت داشته باشند، تنها آنها را به سوی شکست و تنش قطعی سوق داده اید.

9) آیا وسیله توسعه مناسبی برای تشریح تصویر بازاریابی محتوا در شرکت تان تدارک دیده اید؟
آیا بازاریابان شما در فیلد های مختلف ازجمله بازاریابی محتوایی و همچنان اعضای تیم فروش همگی متوجه هستند که در حال انجام چه کاری هستند؟ احتمالا نه! پس ضروریست که وسیله ای فراهم کنید تا مطمئن باشید همه اعضا با دستور العمل و هدف مشترکی کار می کنند.
ممکن است پاسخ همه این سوال ها را حالا نداشته باشید اما به هر حال باید پیدایشان کنید.هرچند وقت یکبار باید این سوالات را با تیم خود مرور کنید و به روند پیشرفت کار توجه داشته باشید.

چه سوال های دیگری به ذهن تان میرسد که فکر می کنید بازاریابان محتوا باید به آنها توجه کنند؟

 

بازاریابی محتوا چیست و چه اهمیتی دارد

  • به این فکر کنید که چگونه می شود اگر مشتریان منتظر پیام های بازاریابی شما باشند؟!! و چه می شود اگر در زمانی که آنها آن را از طریق چاپ، ایمیل، وب سایت دریافت می کنند، ۱۵، ۳۰ و یا ۴۵ دقیقه برای مطالعه آن وقت بگذارند؟

 

 

مدت هاست که اساتید بزرگ بازاریابی در دنیا، محتوای مفید و مرتبط با کسب و کار شما را بعنوان هسته استراتژی بازاریابی شما می دانند. از اینرو نقش بازاریابی محتوا در استراتژی های بازاریابی نقشی غیر قابل انکار است و اگر شما هنوز اینکار را شروع نکرده اید بدانید که بزودی از غافله تجارت خود عقب خواهید ماند.
امروزه مشتریان شما از دنیای بازاریابی سنتی دوری می کنند. آنها از ضبط ‌کننده‌های دیجیتال DVR استفاده می‌کنند تا تبلیغات تلویزیونی را نبینند و اغلب به تبلیغات رسانه های مختلف اعم از بیلبوردها، مجله‌ ها و … اعتنایی ندارند (در واقع ما در عصر پسا تبلیغات هستیم) و بسیار در جست‌وجوی آنلاین و گشت و گذار در اینترنت زبردست شده‌اند طوری که می‌توانند به اطلاعات مورد نظر خود بدون توجه به بنرها و مطالب نامرتبط دسترسی پیدا کنند.
مطئن هستم شما و همه بازاریابان باتدبیر این را دریافته اید که بازاریابی و تبلیغات سنتی روز به روز کارایی خود را از دست می دهند و حتماً باید راه بهتری وجود داشته باشد و اینگونه بازاریابی محتوایی پا به عرصه ی ظهور نهاد.

بیایید کمی عمیق تر به بازاریابی محتوا بپردازیم:
بازاریابی محتوایی یک تکنیک بازاریابی برای ایجاد و توزیع محتوایی مرتبط و ارزشمند است به منظور جذب، به دست آوردن مخاطب وایجاد تعاملی تعریف شده و قابل فهم با آنها، که با هدف جذب مشتری و در نهایت سودآوری انجام می گیرد. هدف بازاریابی محتوا جذب و حفظ مشتری به وسیله ی ایجاد وانتقال مداوم مطالب مرتبط و ارزشمند با قصد تغییر و یا بهبود رفتار مصرف کننده است.

بازاریابی محتوا یک فرایند مداوم است که به بهترین وجه استراتژی های بازاریابی را یکپارچه می کند، و تمرکز آن در مالکیت رسانه ها است نه اجاره ی آنها.
اساساً بازاریابی محتوا هنر برقراری ارتباط با مشتریان است بدون اینکه کالایی به آنها فروخته شود. بازاریابی محتوا، یک بازاریابی بدون توقف است. در بازاریابی محتوا به جای عرضه تهاجمی محصولات یا خدمات، اطلاعات را به خریداران خود عرضه می کنید و در واقع آنها را هوشمندتر و داناتر می‌سازید. ماهیت استراتژی محتوایی باور این است که اگر به خریداران اطلاعات منسجم، مداوم و ارزشمند ارائه کنیم، در نهایت آنها با انتخاب محصول ما و وفاداری، به ما پاداش خواهند داد.

تا کنون بازاریابی محتوا توسط برخی از بزرگ‌ترین سازمان‌ها در دنیا به کار گرفته شده است، سازمان‌هایی مانند، P&G، مایکروسافت، سیسکو سیستم (Cisco Systems) و جان دیر (John Deer). همچنین بازاریابی محتوا توسط کسب‌ و کارهای فروشگاه‌های کوچک در سرتاسر دنیا توسعه داده شده و اجرا شده است. و دلیل این رشد و توسعه این است که واقعا این نوع استراتژی در بازاریابی بسیار کارآمد و مؤثر است!

 

بازاریابی محتوا ، حال و آینده ی بازاریابی است
یکبار دیگر تعریف بازاریابی محتوا را با دقت بخوانید، اما این‌بار کلمات مرتبط و ارزشمند را حذف کنید. در واقع این دو، تفاوت بین بازاریابی محتوا و اطلاعات زائدی است که از شرکت‌هایی می‌گیرید که سعی می‌کنند به شما چیزی بفروشند. شرکت‌ها به طور مداوم اطلاعاتی را می‌فرستند، که در اغلب اوقات این اطلاعات نامربوط و بی‌ارزش هستند. این چیزی است که بازاریابی محتوا را در دنیای امروز در بین هزاران پیام بازاریابی که برای هر نفر فرستاده می شود جذاب و جالب توجه کرده است. بازاریابی محتوای خوب باعث می‌شود که فرد درنگ کند، بخواند،  فکر کند و به گونه‌ای متفاوت رفتار کند.
هزاران تن از رهبران و متخصصان بازاریابی از سراسر جهان مانند ست گودین (Seth Godin) و صدها متفکر برجسته بازاریابی به این نتیجه رسیده‌اند که بازاریابی محتوا تنها مختص آینده نیست، بلکه بازاریابی محتوا به زمان حال اختصاص دارد.

 

بازاریابی بدون وجود محتوایی معتبر، غیرممکن است
بدون در نظرگرفتن اینکه از کدام تکنیک های بازاریابی استفاده می کنید، بازاریابی محتوا باید قسمتی از این فرآیند باشد و نه یک فعالیت تفکیک شده! کیفیت محتوا، بخشی از تمام اَشکال بازاریابی است:

• بازاریابی در رسانه های اجتماعی: استراتژی محتوا قبل از استراتژی رسانه ای می آید.
• جستجوگرها (SEO): موتورهای جستجو به کسب و کاری که محتوا ی با کیفیت و سازگار منتشر می کنند پاداش می دهند.
• روابط عمومی (Public Relations): استراتژی PR موفق، موضوعاتی که خوانندگان به آنها توجه می کنند را دنبال میکند.
• بازاریابی درون مرزی : محتوا کلید اصلی برای هدایت و رهبری محصول در داخل است.

طبق گفته ی Roper Public Affairs، امروزه ۸۰ درصد بازاریابان ترجیح می‌دهند که برای بازاریابی خود اطلاعاتی به صورت یک سری از مقالات ارائه دهند تا به صورت تبلیغ و آگهی. ۷۰ درصد از این افراد می‌گویند که بازاریابی محتوا باعث می شود احساس نزدیک‌تر بودن به شرکت ‌حمایت‌کننده sponsoring company داشته باشند و ۶۰ درصد از آنها اذعان می کنند که محتوای شرکت به آنها کمک می‌کند که تصمیمات بهتری در مورد تولید بگیرند.
به این فکر کنید که چگونه می شود اگر مشتریان منتظر پیام های بازاریابی شما باشند؟!! و چه می شود اگر در زمانی که آنها آن را از طریق چاپ، ایمیل، وب سایت دریافت می کنند، ۱۵، ۳۰ و یا ۴۵ دقیقه برای مطالعه آن وقت بگذارند؟

بازاریابی محتوایی و کوتاه سازی محتوا

  • معنی اصلی لغت snack همان میان وعده ای کوتاه و مختصر و سریع است. این ایده اساسی محتوای کوتاه است. محتوای کوتاه بخش هایی دارد که یک هدف را دنبال می کنند و آن چیزی نیست جز بیان نکات صریح و ساده در راستای خلق اثری سرگرم کننده.

 

در این مقاله سعی داریم با استفاده از یک مثال به مبحث کوتاه سازی محتوا در بازاریابی محتوایی بپردازیم. مدتها قبل یک ایده تبلیغاتی برای یک نوشیدنی شامپاینی تولید شده توسط برند Second Romances مطرح شد که هدف آن زنانی بود که دهه ی سوم زندگی خود را می گذراندند. یعنی دقیقاً مخاطبان آنها بانوانی که بین ۳۰ تا ۴۰ ساله هستند، داشت. این برند می خواست برای این نوشیدنی خود، ویدئویی تبلیغاتی را بسازد، اما نگرانی اصلی در این مسأله، این بود که مردم تلویزیون را کمتر تماشا می کنند. بر همین اساس در استراتژی که طرح ریزی شد، دو موضوع را دنبال کردند. اول اینکه اجباری نیست که این ویدئو تجاری باشد. بلکه به جای آن میتوانست شامل محتوایی باشد که مشتریان به دیدن آن علاقه دارند و در همین زمان بود که ایده ی ساخت داستان های عاشقانه مطرح شد. دومین نکته ای که باید به آن پرداخته می شد مدت زمان این ویدئوها بود. اگر خیلی طولانی می شد اصل موضوع در آن گم می شد و بیننده پیام تبلیغاتی را دریافت نمی کرد. بنابراین ایده ی ۹۰ ثانیه ای بودن آن را مطرح کردند.
این ایده هیچ وقت اجرا نشد. و دوره ی آن به قبل از youtube و ویدئوهای موبایل بر می گردد. بینندگان آن خیلی کمتر بودند و هزینه ی تولید آن خیلی بالا بود. اما چیزی که واضح است این است که در حوزه بازاریابی محتوایی، مفهوم جدیدی کشف شد:
محتوای سریع و کوتاه یا همان Snackable Content

محتوای کوتاه چیست؟
در سال ۲۰۱۲ آژانس تحقیقات Pew، یک بررسی روی متوسط مدت زمان محبوب ترین ویدئوها انجام داد. روند واضح و روشن بود:
محبوب ترین ویدئو ها کوتاه هستند و ۲۸ درصد از ویدئوهای محبوب زمانی حتی کمتر از یک دقیقه دارند.
معنی اصلی لغت snack همان میان وعده ای کوتاه و مختصر و سریع است. این ایده اساسی محتوای کوتاه است. محتوای کوتاه بخش هایی دارد که یک هدف را دنبال می کنند و آن چیزی نیست جز بیان نکات صریح و ساده در راستای خلق اثری سرگرم کننده.
BuzzFeed را در نظر بگیرید، که در حال حاضر در زمینه ی Snackble Content در دنیا مطرح و تعیین کننده است.
آمارهای مربوطه نشان میدهد میانگین زمان یک بازدید ازاین سایت ۵ دقیقه است. جالب است بدانید سایتی که بیشترین بازدید کننده را به BuzzFeed هدایت می کند Face book است. و ترافیکی که از Face book می گیرد در حدود سه برابر ترافیکی است که از Google و سایر موتورهای جستجو می گیرد.
اساسا snackable content محتوایی است که کوچکتر شده است تا ساده تر و سریعتر مورد استفاده قرار گیرد و مهمتر از همه اینکه شمارا وادار به اشتراک گذاری کند و شما را برای مشاهده ی دیگر پیام ها ترغیب کند.

 

اما سئوال اساسی اینحاست که چگونه محتوای خود را به Snackable Content تبدیل کنیم؟

 

برای اینکه بتوانید محتوایی کوتاه خلق کنید روش هایی وجود دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می کنیم:
• با قسمت بزرگی از محتوا شروع کنید.
این جمله مارک تواین همیشه به یاد من هست که: اگر زمان بیشتری داشتم، نامه ی کوتاه تری می نوشتم. این یعنی اینکه آغاز کردن با خلق یک محتوای طولانی و سپس خارج کردن قسمتهایی از آن کار بسیار راحت تری است.

 

• پیام های خود را به شیوه های مختلفی عرضه کنید.
مردم متفاوتند و سلایق متفاوتی دارند. شما می توانید یک ایده و یا پیام را به طرق مختلف به آنها نمایش دهید. آن را tweet کنید یا از طریق گرافیک و ویدئو آن را منتشر کنید.

 

• محتوا ها را به هم متصل کنید.
فاکتور ذاتی در محتوای کوتاه یا Snackble Content این است که مردم پیام های کوتاه را یکی پس از دیگری استفاده می کنند حتی بدون اینکه تعداد آن را بدانند. شاید شما با من هم عقیده باشید که شاید یکی از دلایلی که بسیاری از مردم روزانه مطالب زیادی را در Facebook مطالعه می کنند وجود مطالب منتشر شده کوتاه در آن است. به همین دلیل باید توجه کنید که محتواها با هم در یک گروه قرار گیرند و به هم متصل باشند. مثلاً وقتی کسی یک مقاله را می خواند باید سریع به او خواندن مقاله ی دیگری پیشنهاد داده شود.

 

• مطالب کوتاه تان را به اشتراک بگذارید.
اگر کمی دقت کنید و جتی در رفتار خود تامل کنید با من هم عقیده خواهید بود که مردم اصولاً علاقه مند هستند که به دیگران محتوای جالبی را که دیده اند، مثلاً ویدئویی جالب توجه ای را که تماشا کرده اند نشان دهند. بنابراین در هر قسمت یک گزینه ی share قرار دهید و میزان به اشتراک گذاری ها را به عنوان معیار اندازه گیری عملکردتان در نظر بگیرید.

واقعاً مطمئن نیستم که ما داریم به سمت توجه به چیزهای کوتاه و مختصر می رویم. منتقدان از اینکه ما دیگر مانند قدیم به اطراف توجه نداریم شکایت می کنند و در مقابل آن، بچه ها را می بینیم که سری کتابهای طولانی هری پاتر را می خوانند یا به بازی های کامپیوتری که داستان پیچیده ای پشت آنهاست علاقه نشان می دهند. اما این را می دانم که مردم شانس بیشتری برای استفاده از انواع محتواها دارند. در گذشته پیدا کردن چیزی برای خواندن که وقتی در صف نانوایی ایستاده ای کار سختی بود. این فرصتی برای محتواهای کوتاه و ساده است و فرصتی است که بیش از هر زمان دیگر، تکنولوژی و رسانه های جدید در اختیار ما قرار می دهند.

 

توصیه می کنم که سعی کنیم در ارائه محتوا موجز و کوتاه سخن بگوییم. بنظر می رسد امروز علاقه مندان به خواندن مطالب سریع و کوتاه بسیار بیشتر هستند.

اشتباهات بد و بزرگ در بازاریابی محتوا کدامند

5-big-mistakes-in-content-marketing

 

 

  • شما باید به بازاریابی محتوا به عنوان یک روش فعال تعامل با مخاطبان و ایجاد روابط پایدار مبتنی بر اعتماد و اقتدار بنگرید. وجود آن در ایجاد ارتباط با مخاطبان و ایجاد انگیزه گفتگو در مورد نام تجاری بسیار کمک کننده می باشد.

 

 

تلاش های زیادی در طی سالها صورت گرفت تا نهایتا بازاریابی محتوا به جایگاه مناسبی  دست یافت. به روز رسانی شیوه ها و گسترش پیامهای درست توسط تاثیرگذاران, به نقطه ای رسید که در آن بازاریابان و صاحبان کسب و کار به محتواهای بزرگی دست یافتند.

در واقع, براساس آمارهای موسسه بازاریابی محتوا, 83 درصد از شرکتهای اینترنتی B2B  و 77 درصد از شرکت های B2C در حال حاضر دارای یک استراتژی محتوای سفت و سخت هستند.اما این شرکتها به زودی درمی یابند که با بکارگیری یک استراتژی محتوای سازگارتر می توانند در طولانی مدت بازگشت سرمایه بیشتری داشته باشند.

مهمترین مسئله درک درست و بجا از تولید محتوا می باشد، این پنج اشتباه مهم در بازاریابی محتوا را در نظر داشته باشید، تا بتوانید از آنها اجتناب کنید:

1- بکارگیری محتوایی که متفاوت و منحصر به فرد نیست

هرکسی قادر به تولید محتوای همتراز با یک روش می باشد. اما باید از تولید یک محتوای معمولی که مخاطبان بارها با قیمت های مختلف با آن مواجه شده اند به شدت بپرهیزید.

قطعا محتواهای معمولی به اندازه کافی اثرگذار نخواهند بود.

شما نیاز به ایجاد یک محتوای غیر معمول، تخیلی، معتبر، و جالب دارید. در عین حال که می توانید در مورد موضوع مشابه با دیگران صحبت کنید، برای بیان آن باید روشی داشته باشید که توجه مخاطبان خود را جلب نمایید. با این کار، شما یک حس انحصاری در مخاطبان ایجاد میکنید که  آنها را متقاعد میکند که چنین چشم اندازی را در هیچ جای دیگر نخواهند یافت. برای انجام این کار به طور مداوم، نیاز به گسترش محدوده ی خلاقیتهایتان دارید.

طبق گفته ی اریک کولمن  در کتاب خود ,” شرکت های موفق در رسانه های اجتماعی بیشتر شبیه به شرکت های سرگرمی، ناشران، و یا برنامه ریزان هستند تا به آگاهی دهندگان سنتی.

2- انجام بازاریابی محتوا فقط برای ساخت لینکها

اگر فکر می کنید که فرایند تولید یک محتوا و توزیع آن ابزار اصلی ایجاد یک لینک  باکیفیت است، سخت در اشتباه هستید. این طرز تفکر منجر به بروز رسانی بی امان موتورهای جستجوگر مانند گوگل و در نهایت به  سواستفاده از علایم تجاری بزرگ حاصل از این جستجوها و در نتیجه جریمه های کلان می شود.

شما باید به بازاریابی محتوا به عنوان یک روش فعال تعامل با مخاطبان و ایجاد روابط پایدار مبتنی بر اعتماد و اقتدار بنگرید. وجود آن در ایجاد ارتباط با مخاطبان و ایجاد انگیزه گفتگو در مورد نام تجاری بسیار کمک کننده می باشد.

لینکها برای بقای شما مهم هستند, درست است! اما این همان مکتب قدیمی بهینه سازی است. خدماتی مانند گوگل بر هر چیزی که به نظر یک تاکتیک مناسب برای بازی با سیستم باشد اشراف دارد. در عوض، گوگل به محتواهای آموزشی  با ارزش ، که باعث وفاداری به برند، و افزایش شهرت کسب و کار میشود علاقه بیشتری نشان میدهد. با ایجاد این نوع از محتوا، به طور طبیعی مجموعه ای از لینک های معتبر مربوطه را خواهید ساخت.

ارین اورهارت ,مدیر بهینه سازی موتورجستجوگر شرکت هوم دیپو, میگوید:” بازاریابی محتوا می تواند ایجاد لینک نماید” . “تلاش برای ایجاد لینک منتج به محتواهای بزرگ میشود.این دو اصلا شبیه به هم نیستند , اما بکارگیری همزمان آنها به طور جدی نتایج شگفت انگیز را بدنبال دارد”.

همه لینک های بدست آمده از طریق بازاریابی محتوا باید به عنوان یک سود اضافی یا پاداش زحمات در نظر گرفته شود. شما با رویکرد بازاریابی محتوای بدون تمرکز عمیق بر ساخت لینک,نام تجاری خود را در معرض خطر بزرگی قرار میدهید.

3- تولید سریع محتوای ناچیز و ضعیف

می دانیم که شیوه های جستجو به طور منظم در حال افزایش و به روزرسانی در جهت دریافت محتواهای بی کیفیت می باشند، که این اغلب منتج به لینکهای بی ارزش و از دست دادن میزان دید در جستجو می شود. که به تنهایی دلیل کافی برای جلوگیری از غفلت درمورد کیفیت محتوا است.

اما با آن دسته از مخاطبان خود که در تلاش برای یافتن محتوا هستند چکار کنیم؟

دستیابی به بازدهی بالای حاصل از زمان و هزینه صرف شده برای تولید سریع یک محتوای کم ارزش را به کل فراموش کنید. این اساسا به مخاطبان شما نشان میدهد که اهمیت کمی برای آنها قائل هستید و علاقه ای به صرف زمان حتی برای اختصاص کمترین ارزش به آنها نیستید.

این تجربه از برند شما به راحتی فراموش نخواهد شد.

به یاد داشته باشید: محتوا دلیل اصلی آغاز  جستجو است

4- ایجاد محتوا فقط در ذهن خود

صاحبان کسب و کار و بازاریابان فکر می کنند که می دانند چه چیزی برای مخاطبانشان مناسب است، و این گاهی منجر به تولید محتوایی میشود که فقط  ظاهرا مناسب است. چیزهایی که شما با آنها مواجه اید درواقع موضوعاتی هستند که فقط منافع خودتان را تحت پوشش قرار میدهند. اینگونه نتایج یا به هدف میخورند یا به خطا میروند که عمدتا به خطا خواهند رفت چرا که شما واقعا نقاط درد مخاطبان را نشانه نرفته اید.

شما موظف به تولید، انتشار و توزیع محتوایی هستید که با مخاطبان در مورد مسائل آنها صحبت کند.

بهترین راه برای پیدا کردن علاقه مندی مخاطبان , خواندن انتقادات مصرف کنندگان, کنکاش در بحثهای رسانه های اجتماعی, بررسی سایت های پرسش و پاسخ و شنیدن درمورد صنعت خود میباشد. با این کار سوالات و مشکلات آنها و موانع بر سر راه آنها برای پیدا کردن پاسخ، قابل فهم تر خواهد بود.

با داشتن یک درک قوی از مخاطبان خود، می توانید به طور واضح آنچه که آنها بدنبالش هستند را تعریف نمایید و ایجاد یک طرح بازاریابی محتوا با هدف خدمت به آنها ( نه خدمت به خودتان) به مراتب آسان تر خواهد بود.

5- تسلیم شدن در شرایط سخت

ممکن است شما همه کارها را بدرستی انجام دهید و با اجرای بازاریابی محتوا به هدف بزنید. یک استراتژی بجا داشته باشد، بدرستی به آن عمل کنید،به  نتایج خوبی دست یابید ، و در حال ایجاد سریع محتواهای بزرگی باشید…  و ناگهان ایده هایتان به پایان میرسد، شکست میخورید ، انرژی و پشتکار خود را از دست میدهید و همزمان کیفیت کارتان دستخوش تغییرات قرار میگیرد.

بدترین کاری که  در این نقطه می توانید انجام دهید، به خصوص اگر بازاریابی محتوا برای شما مفید بوده باشد، این است که استراتژی خود را از حرکت باز دارید. این کار می تواند شما را متحمل هزینه های گزاف کند.

به یاد داشته باشید که مخاطبانتان به این محتوا وابسته شده اند و آن باعث خریدو فروش, نام تجاری، رهبری و درآمد شده است. هر چقدر هم که شرایط سخت به نظر برسد , شما نباید حتی برای لحظه ای آن را رها کنید.

اگر این اتفاق بیافتد , زمان آن رسیده که از زاویه جدیدی به بازاریابی محتوا بنگریم، مثلا به داستان سرایی، پاسخ به سوالات مشتریان که خودشان هم نمی دانند چگونه آنها را مطرح کنند (چالش های بزرگ که هنوز آشکار نشده اند) ، اضافه کردن تجربیات شخصی و، و پیروی از رقبا  بپردازید- آنچه که آنها انجام میدهند را ببینید  و از آنها  بهتر انجام دهید. نکته مهم این است که همیشه نوآوری داشته باشید و راه هایی را درجهت تازه، جذاب  و کارآمد نگهداشتن محتوای  خود بیابید.