چطور بهتر یاد بگیریم

 

 

 

  • اگر که می‌خواهید یک مطلب را یاد بگیرید، با یک متخصص صحبت کند که بتواند آن را توضیح دهد. آنها را به نهار دعوت کنید و تمام سوال‌های خود را بپرسید. نویسنده کتاب “هفته کاری چهار ساعته” باور دارد که اگر می‌خواهید یک ورزش را یاد بگیرید، باید با مدال‌آوران آن ورزش صحبت کنید.

یکی از دغدغه های بسیاری از افراد به خصوص دانش آموختگان و مخصوصا دانش آموزان کنکوری این است که بتوانند قدرت یادگیری خود را افزایش دهند. اما این خواسته رویایی دست نیافتنی نیست، بلکه شما می توانید با راهکارهایی قدرت یادگیری خود را افزایش دهید. ما در این مطلب قصد داریم شما را با راهکارهایی برای افزایش قدرت یادگیری آشنا نماییم.

یک رویکرد مثبت داشته باشید
به گفته پروفسور دانشکده تجارت‌هاروارد، الیسون بروکز، نگرانی از اینکه چیزی را یاد نخواهید گرفت، هدر دادن بیهوده نیروی ذهنی شما است. از نظر او “نگرانی مانع این می‌گردد که به دنبال راه‌حل‌های واقعی و همچنین الگوهای فکری واقعی باشید که جواب را مشخص می‌کنند.” اما وقتی که احساس خوبی در مورد نتیجه کار داشته باشید، ذهن شما بروی فرصت‌ها تمرکز می‌کند. “بنابراین شما بروی تمام چیزهای خوبی که می‌تواند اتفاق بیافتد تمرکز می‌کنید و احتمال اینکه تصمیمات درست گرفته و آنها را عملی کنید بیشتر خواهد بود.
فقط مطلب را یاد نگیرید، آن را عملی کنید
نظر مدیر بخش فناوری یک شرکت انگلیسی چنین بود: “شما نمی‌توانید با مطالعه یک کتاب، فوتبال یاد بگیرید و در نهایت نیاز است که پای شما به توپ بخورد. همان‌طور که نمی‌توانید کار با کامپیوتر را از کتاب یاد بگیرید و باید ماوس را در دستان خود بگیرید.”
یک متخصص پیدا کنید
و از وی درباره تخصصش بپرسید
اگر که می‌خواهید یک مطلب را یاد بگیرید، با یک متخصص صحبت کند که بتواند آن را توضیح دهد. آنها را به نهار دعوت کنید و تمام سوال‌های خود را بپرسید. نویسنده کتاب “هفته کاری چهار ساعته” باور دارد که اگر می‌خواهید یک ورزش را یاد بگیرید، باید با مدال‌آوران آن ورزش صحبت کنید.
یک همراه برای خود پیدا کنید
شخصی را پیدا کنید که به دنبال همان مهارتی است که شما هستید – مهم نیست این مهارت صخره‌نوردی، نواختن ویولون یا آشپزی فرانسوی باشد – و همراه او دوره یادگیری را سپری کنید. زمان‌های منظمی‌داشته باشید تا پیشرفت خود را مقایسه کنید و آموخته‌های خود را به اشتراک بگذارید.
وقتی که متوجه نمی‌شوید، این موضوع را بگویید
وقتی که در یک جلسه یک مسئله را متوجه نمی‌شوید، جرئت کنید و دست خود را بالا ببرید و بپرسید “می‌بخشید، می‌تونید دلیل خودتون رو هم توضیح بدید؟ ” درست است که افراد احمق فکر می‌کنند که این کار احمقانه‌ای است. اما افراد باهوش این کنجکاوی شما را تحسین خواهند کرد. در کتاب “چگونه یک کتاب را بخوانیم” نویسنده توضیح می‌دهد که یادگیری بسیار به این ربط دارد که وقتی گیج شده‌اید به این موضوع آگاه باشید و در مقابل آن عکس‌العمل نشان دهید.
تکرار، تکرار، تکرار
مسئله این نیست که تمرین شما را بهترین می‌کند؛ مسئله اینجاست که تمرین باعث می‌شود سریع‌تر یاد بگیرید. زیرا وقتی که یک کار را دوباره و دوباره انجام می‌دهید – به یاد بیاورید که چگونه حروف الفبا را تکرار می‌کردید – شما ارتباط میان سلول‌های مغز خود را قوی می‌کنید. یک دانشجوی پزشکی این‌گونه به ما گفت “تکرار باعث به وجود آمدن یک سیناپسی شرطی می‌شود. ذهن انسان انعطاف‌پذیر است و تمرین اجازه می‌دهد مسیر‌های عصبی شما سریع‌تر عمل کنند. به همین دلیل تکرار در طولانی‌مدت باعث می‌شود در لحظه چیزی را به یاد آورید – به همین دلیل است که حروف الفبا و اعداد را می‌تواند از بر بخوانید. اما تلاش کنید الفبا را برعکس نام ببرید و سختی کار برایتان بیشتر می‌شود.
تنها ننویسید، بلکه بکشید
دان روآم نویسنده‌ای است که دو کتاب در رابطه با تفکر تصویری دارد. او همچنین به شرکت‌های مختلف در مورد آن “جنبه‌های دانش که نمی‌توان با کلمات بیان کرد” مشورت می‌دهد. طبق نظر او کلمات و تصاویر یکدیگر را کامل می‌کنند. “اغلب بهترین رویکرد برای حل یک مشکل و ایجاد ایده‌های مختلف استفاده از ترکیب کلمات و تصاویر است. وقتی که تصاویر را اضافه کنید، شما لایه‌ها و ابعادی از فکر را اضافه می‌کنید که با کلمات تنها هیچوقت به‌دست نمی‌آیند… این روشی است برای اینکه ایده خود را روی کاغذ پیاده کنید، در حالی که هنوز هم ایده شما روان باشد.
مسائل سخت را در شروع روز یاد بگیرید
تحقیقات نشان می‌دهد که قدرت اراده محدود است. ما بسیاری از آن را در شروع صبح داریم، اما وقتی که تصمیم می‌گیریم و در مقابل هوس‌ها می‌ایستیم به تدریج اراده ما کاهش می‌یابد. (به همین دلیل است که خرید کردن شما را از پا می‌اندازد. ) بنابراین اگر که یک زبان، یک ساز یا هر چیز پیچیده دیگری را یاد می‌گیرید، برنامه‌ریزی کرده تا در ابتدای روز آن را شروع کنید، زیرا بیشترین انرژی ذهنی را در این زمان دارید.
از قانون ۲۰/۸۰ استفاده کنید
قانون ۲۰/۸۰ بیان می‌کند که شما ۸۰درصد از آنچه ارزشمند است را از ۲۰درصد کار به‌دست می‌آورید. در تجارت، ۲۰درصد از فعالیت‌های شما به تولید ۸۰درصد از نتایجی می‌انجامد که خواستار آنها هستید. شما می‌توانید همین آگاهی را در زمینه تحقیقات نیز استفاده کنید. در زیر مثالی را از یک دانشجوی انگلیسی می‌خوانیم:
برای مثال وقتی که یک کتاب را بررسی می‌کنم، به صفحه فهرست آن نگاهی انداخته و یک لیست از ۱ تا ۵ درست می‌کنم. در این لیست، ۱ مرتبط‌ترین فصل کتاب با نیاز من است. وقتی که در حال دیدن یک فیلم آموزشی هستم، معمولا آن را جلو می‌زنم تا ببینم که این مهارت یا تکنیک چگونه عملی می‌شود، سپس به عقب باز می‌گردم تا اصول و اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنم.
این موضوع جواب می‌دهد، چرا که شروع اکثر فیلم‌های آموزشی با شرح موضوع است و اکثر کتاب‌ها نیز پر از اطلاعات به درد نخور هستند تا حجم آنها بیشتر شود. بنابراین اگر کمی‌زرنگ باشید، می‌توانید بیشترین اطلاعات را در کمترین زمان ممکن به‌دست آورید.

با حسادت چطور مقابله کنیم و روش درمان حسادت

 

  • پيشرفت ديگران بايد بيش از آنكه مايه بي‌اعتنايي يا حسادت ما باشد باعث خوشحالي‌مان شود. براي مثال اگر در ميان افراد فاميل فردي از نظر اقتصادي و شغلي موفق باشد اين امكان را براي ساير آشنايان پديد مي‌آورد كه آنان نيز پيشرفت كنند.

 

حسادت را را می توان از جمله بدترین صفاتی بر شمرد که می توان به یک فرد نسبت داد. افراد حسود بطور کلی اغلب از مشکلات روانی رنج می برند و بیشتر اوقات در این فکر هستند که چه کسی چه چیزی دارد؟ و علاوه بر تمام اینها مردم نیز از این افراد فراری هستند. اما چگونه می توان با این صفات بد مقابله کرد؟

بلندنظر باشيد

تنگ‌نظري ريشه حسادت است. اينكه فردي از پيشرفت مادي و معنوي ديگري ناراحت و آزرده شود چه معنايي جز تنگ‌نظري مي‌تواند داشته باشد. ديگران ممكن است بنا به قضاوت ما به حق يا ناحق از ثروت و دارايي و… برخوردار باشند. حال بايد انديشيد تغيير وضعيت آنان يا احتمالا تلاش براي خدشه‌دار كردن شرايط آنان يا بدگويي پشت‌سرشان چه سودي به حال ما دارد و چه منفعتي برايمان به ارمغان مي‌آورد. حسودها گمان مي‌كنند اگر ديگران پيشرفت نكنند يا از نعمات برخوردار نباشند آنان زندگي بهتري خواهند داشت!

خوش‌بين باشيد

پيشرفت ديگران بايد بيش از آنكه مايه بي‌اعتنايي يا حسادت ما باشد باعث خوشحالي‌مان شود. براي مثال اگر در ميان افراد فاميل فردي از نظر اقتصادي و شغلي موفق باشد اين امكان را براي ساير آشنايان پديد مي‌آورد كه آنان نيز پيشرفت كنند.

مقايسه نكنيد

از قديم گفته‌‌اند دست بالاي دست بسيار است. آن كه به او حسادت مي‌كنيم خود نسبت به ديگران حسادت‌‌هاي رنگارنگي دارد و شرايط امروز ما نيز براي بسياري مايه حسادت و حسرت است. اگر قرار باشد شرايط خود را با ديگري كه از ما بالاتر است، مقايسه كنيم و حسرت خوردن و حسادت ورزيدن در اين‌باره را روا بدانيم بايد كار و زندگي را تعطيل كنيم و صبح تا شب غصه بخوريم و بدگويي كنيم.

تقويت اعتماد به نفس

عزت نفس در مقابل حقارت قرار مي‌گيرد كه ريشه اغلب حسادت‌هاست. افراد ضعيف كه براي شخصيت خود و موجوديتشان ارزشي قائل نيستند تا اين درجه پايين مي‌آيند كه به خاطر چيزي به ديگري حسادت كنند. صاحبان اعتماد به نفس به جاي حسادت بيهوده شرايط خود را مي‌پذيرند، براي ارتقاي خود تلاش مي‌كنند و با صبوري مسير ترقي را مي‌پيمايند.

براي خود ارزش قائل باشيد

ديگران حسادت را مي‌شناسند و آن را در ميان رفتار و گفتار شما تشخيص مي‌دهند. همان‌طور كه شما اين توانايي را داريد كه حسادت ديگران را تشخيص بدهيد. درك حسادت شما شخصيتتان را نزد ديگران خرد مي‌كند و قضاوت منفي آنان را بر مي‌انگيزد.حسادت مانند هر رذيله اخلاقي ديگري فرصت‌هاي ناشي از اعتماد ديگران نسبت به شما را از بين مي‌برد. حسادت همان‌قدر مايه پليدي و فساد است كه دروغ، غيبت و ساير رذايل اخلاقي.

از روح خود محافظت كنيد

حسودان به بيماري روحي مزمني گرفتارند كه آرامش دروني آنان را ذره ذره مي‌خورد و آنان را مضطرب مي‌كند.

چرا کودکان بدرفتاری می کنند

 

 

  • کودکان در حال رشد هستند و باید نیازهای تغذیه‌ای آنها به خوبی برآورده شود. کمبود برخی موارد در بدن تحرک‌پذیری کودک را افزایش می‌دهد و در این صورت ما ممکن است تعجب کنیم که چرا با وجود اعمال شیوه‌های تربیتی خوب و مناسب ، نتیجه خوبی نمی‌گیریم. برای این کار حتما از متخصصین کمک بگیرید.

 

چرا گاهی کودکان ما، بدرفتاری هایی می کنند که واقع خودمان هم انتظارش را نداریم و باعث تعجبمان می شود؟ در این مواقع ابتدا باید بررسی کنید که این رفتار از کجا نشأت گرفته است و سپس به راهکارهایی برای پیشگیری از تکرار این رفتار بگردیم. برای اینکه بتوانید شیوه ی مناسبی در تربیت کودک خود داشته باشید، باید بتوانید ابتدا با او همراه و دوست شوید.

بدرفتاری در کودک شما

به وضعیت جسمانی کودک خود توجه کنید

گاهی اوقات دلیل بدرفتاری کودک یک ناراحتی جسمی است. برخی از کودکان در شرایطی که دردی دارند یا بیمار هستند یا بی‌تحرک می‌شوند، خیلی زود عصبانی می‌شوند و جیغ راه می‌اندازند و شاید آرام کردن آنها در این شرایط کار دشواری باشد. با بررسی احتمال وجود یک دلیل جسمی و شناسایی آن اقدام به رفع آن مشکل می‌کنید و بدرفتاری کودک شما نیز از بین می‌رود.

به وضعیت تغذیه کودک خود توجه کنید

کودکان در حال رشد هستند و باید نیازهای تغذیه‌ای آنها به خوبی برآورده شود. کمبود برخی موارد در بدن تحرک‌پذیری کودک را افزایش می‌دهد و در این صورت ما ممکن است تعجب کنیم که چرا با وجود اعمال شیوه‌های تربیتی خوب و مناسب ، نتیجه خوبی نمی‌گیریم. برای این کار حتما از متخصصین کمک بگیرید.

خواب کودک را تنظیم کنید

اغلب کودکان زمانی که احساس خواب می‌کنند، بی‌قرار و تحریک‌پذیر می‌شود. پدران و مادران باید به این نکته آگاه باشند و اینگونه رفتارهای کودک خود را حمل بر عصبانیت و خشم و بی‌قراری نکنند. در چنین مواقعی ،طرح یک برنامه خوب خواب و ترغیب او به استراحت و خواب رفتن به شیوه‌های خوب ، مشکل را حل خواهد کرد و لازم نیست شما زیاد نگران شده و سخت بگیرید.

الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشید

کودکان بسیاری از رفتارهایی را که دارند از بزرگترها یاد می گیرند، حتی رفتاری را که به نظر ما چندان مهم نبوده و باور کردنی نمی رسد که کودک با این سرعت آن را فرا گرفته باشد. کودکان از ما یاد می‌گیرند که در مواقع ناراحتی چگونه مساله خود را مطرح کنند. والدینی که ناراحتی خود با هیجانات منفی و ناراحتی زیاد نشان می‌دهند، همین الگو را به فرزندان خود منتقل می‌کنند. برای جلوگیری از خشونت و بدرفتاری کودکان خود باید پدر و مادری آرام باشیم.

فیلم‌ها ، کارتون‌ها و بازی‌های خشن ، عامل بدرفتاری کودکان است

تماشای فیلم های خشن ، کارتونهای نامناسب و بازی‌های کامپیوتری با تاثیری که در فعالیت بخش‌هایی از مغزمی‌گذارند، بدرفتاری را در کودکان سبب می‌شوند. کودکان را از تماشای فیلم‌های بزرگسالان منع کنیم و اگر قرار است دیگر اعضا خانواده چنین فیلم‌هایی را تماشا کنند، در ساعاتی باشد که یا کودک در منزل نیست یا در خواب است. حضور کودک در خانه در حالی که دیگر اعضا مشغول تماشای یک فیلم هیجانی هستند و او را از تماشای آن منع می‌کنند راهکار مناسبی نیست.

روش‌های تنبیهی مناسبی داشته باشید

زمانی که کودک شما عصبانی است و شما با اعمال یک تنبیه بدنی یا تنبیه سخت دیگری می‌خواهید او را آرام کنید، نه تنها به او کمک نکرده‌اید بلکه مشکل او را بیشتر نیز کرده‌اید و به این ترتیب کار شما در دفعات بعدی که او عصبانی می‌شود سخت‌تر شده است. برای آرام کردن کودک لازم نیست همان اول از روش تنبیه استفاده کنید. با امتحان کردن سایر روش‌ها اگر به نتیجه نرسیدند تنبیه مناسبی را در نظر بگیرید و اجرا کنید. این تنبیه نباید زیاد شدید باشد، نباید بدنی باشد و نباید خیلی طولانی باشد. چنانکه حضرت علی علیه‌السلام به مردی که از رفتار ناپسند فرزند خود شکایت کرد فرمودند: او را نزن بلکه از او قهر کن و قهر را طول نده.

زبان کودک خود یاد بگیرید

کودکان از لحاظ زبانی نیز در حال رشد هستند و درک آنها از زبان و گفتار به اندازه درکی نیست که ما بزرگترها داریم. برای اینکه بتوانیم ارتباط خوبی با کودک خود داشته باشیم، باید شیوه صحبت کردن خود را با او عوض کنیم و در سطح فهم و درک او صحبت کنیم. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: کسی که کودکی نزد اوست باید در برخورد با او کودکانه رفتار کند. زمانی که واضح ، کوتاه و دلنشین صحبت می‌کنیم، تن صدای ما آرام است و از کلمات مناسبی استفاده می‌کنیم راحت‌تر می‌توانیم کودک خود را آرام کنیم. البته منظور استفاده از الفاظ کودکانه که اغلب کودکان به طور نادرست کلمات را به کار می‌برند نیست. والدین باید کلمات را درست ، ولی واضح ، آرام و دلنشین ادا کنند.

عزت نفس کودک را افزایش دهید

افرادی که عزت نفس بالایی دارند، بهتر می‌توانند رفتارهای خود را کنترل کنند. حتی وقتی در شرایط هیجانی شدیدی هستند. آنها به لحاظ ارزش و کرامتی که به خود قائل هستند در تمامی لحظات ، مراقب رفتار و گفتار خود هستند تا ارزش و احترام آنها را زیر سوال نبرد.

ویکی روان

به بیش فعالی در بزرگسالان اهمیت دهیم

 

  • یک میز کوچک یا قفسه کتاب نزدیک ورودی خانه انتخاب کنید؛ یک سینی یا سبد داخل یا روی آن گذاشته و چیزهای مهم که هر روز از آنها استفاده میکنید (مثل کلیدها، کیف پول، ساعت و موبایل) را در آن بگذارید. حتی می توانید چیزهای دیگری را که برای روز بعد لازم دارید را نیز، از شب قبل داخل آن بگذارید.

 

فرقی نمیکند؛ چه شما بیش فعالی داشته باشید و یا اینکه فقط باید خیلی چیزها را به خاطر بسپارید، یک راهنمای سازماندهی، میتواند به مدیریت زمان و فعالیتهای بهتر، به شما کمک کند. این مقاله درباره بزرگسالانی است که این مشکل را از کودکی داشته اند و هنوز با نشانه های آن دست و پنجه نرم میکنند.

اما برای شما نیز در هر سن و دارای هر شغلی باشید، یک برنامه ریزی است

۱- برای هر روز یک لیست انجام کار جدید تهیه کنید

هرروزصبح، یک لیست ازکارهایی که قصد انجامشان را برای آن روز دارید، تهیه کنید. کارهایی را درلیست بگنجانید که قادربه انجام آن هستید و واقع بین باشید. مهمترین کارها را دراول لیست قراردهید. زمان مناسب آن را نیز، تعیین و درکنارش بنویسید.

۲- شروع کنید به سازماندهی، هرروز یک اتاق

– هر چیزی را که نیاز دارید، سر جای خودش گذاشته و آنهایی را که لازم ندارید، دور بیندازید.

-هر روز، برای یک اتاق مناسب است و اگر به علت بیش فعالی، زود هم خسته میشوید، هراتاق را به دو بخش تقسیم کرده ، هر روز یک بخش را سازماندهی کنید.

-یک تایمر (زمان سنج) برداشته و حتی زمان را نیز سازماندهی کرده و انجام آن را بصورت عادت در آورید.

-از کابینت های مخصوص بایگانی، برچسب ها، جعبه های محکم و تمیز و یا بالای کمد اتاقتان استفاده کنید.

یک جعبه برای کاغذهای باطله و چیزهای بدرد نخور، اختصاص داده و در آخر هر روز، همه را دور بیندازید.

۳- همه چیزهای کوچک را با هم نگه دارید.

یک میز کوچک یا قفسه کتاب نزدیک ورودی خانه انتخاب کنید؛ یک سینی یا سبد داخل یا روی آن گذاشته و چیزهای مهم که هر روز از آنها استفاده میکنید (مثل کلیدها، کیف پول، ساعت و موبایل) را در آن بگذارید. حتی می توانید چیزهای دیگری را که برای روز بعد لازم دارید را نیز، از شب قبل داخل آن بگذارید.

۴- یک منوی چرخشی برای تهیه غذا داشته باشید

علیرغم انرژی زیادی که بانوان بیش فعال دارند، بسیار زود خسته می شوند. تهیه وعده های غذایی منظم برای همه خانواده، شاید یک چالش برایشان باشد. پس یک لیست از ۱۰ نوع غذا برای شام، که بسیار سریع و آسان پخته میشوند را تهیه کرده آن را بطورمثال روی درب یخچال بچسبانید. بصورت چرخشی از لیست، غذا را انتخاب و تهیه کنید. یادتان باشد که یک شب را نیز، برای ” شام بیرون” و یا ” آشپزی به عهده دیگران“، در لیست منوی خود بگذارید.

۵- هر چه را که خرج می کنید بنویسید

برای افراد بیش فعال، مدیریت خرج کردن، میتواند مشکل باشد؛ بخصوص اگر به خرید، بسیار علاقه مند باشند. یک دفترچه تهیه کرده و هر خریدی را که به صورت روزانه انجام میدهید، در آن ثبت کنید حتی چیزهایی که باید هر روز انجام دهید(خرید بلیط و یا کرایه تاکسی)، دانستن اینکه چه میزان در هر ماه خرج می کنید، و برای چه کارهایی هزینه می کنید، به شما در مدیریت پولتان کمک خواهد کرد.

۶- یک برنامه یادآوری الکترونیکی

بر روی کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود یک برنامه برای یادآوری ریخته ، بخصوص دارای زنگ هشداری باشد که به شما یادآور شود که باید یکی از کارهای لیست را انجام دهید.

۷- میزان کردن حواسپرتی درمحل کار

این یکی ، میتواند چالش بزرگی برای بزرگسالان مبتلا به بیش فعالی درست کند؛ این راهکارها را امتحان کنید:

-برای خود یک ایمیل صوتی درست کرده و هر زمان خواستید، آن را چک کنید

– یک جای آرام در محل کارخود پیدا کنید و زمانیکه پریشان می شوید، به آنجا پناه ببرید

-از یک هدفون ، برای شنیدن ” وایت نویز” استفاده کنید؛ بخصوص وقتی سر و صدای زیادی در محل کارتان دارید.

– هر زمان فقط به یک کار بچسبید

۸- مبارزه با خستگی

همانطور که گفته شد، افراد مبتلا به بیش فعالی بسیار زود خسته می شوند؛ بخصوص هنگام کارهای روزانه و یا کاغذ بازی های مرسوم، این خستگی ،باعث عدم تمرکز آنها بر روی کارشان می شود.

این سه کار را امتحان کنید:

-کارهای بزرگ را از کوچک جدا کنید

-در بین کارها، قدمی بزنید یا کمی هوای تازه استنشاق کنید

-یادداشتهایتان را با خود به جلسات ببرید

۹- زندگی آسان با کار کمتر

سازماندهی و آسان کردن کارهای اطرافتان ، به شما در کاهش به هم ریختگی ، پیگیری وسایل ، جلوگیری از حواسپرتی و تمرکز بهتر، کمک میکند.

قبل از اتمام یک پروژه، بعدی را شروع نکنید. سعی کنید فوق برنامه زیادی برای خود در نظر نگیرید.

یاد بگیرید به کارهای بیشتر، ” نه ” بگوئید ؛ بخصوص وقتی مشغول تمرکز روی کار یا پرونده ای هستید.

۱۰- بیشتر ورزش کنید

ورزش منظم ، نشانه های بیش فعالی را در شما کنترل میکند ؛ از طرفی باعث خالی شدن انرژی زیاد شما خواهد شد. برای شما ، ورزش های دسته جمعی مناسب تر است ؛ چون یاد می گیرید که با جمع بوده و به یک هدف مشترک فکر کنید. فعالیت هایی مثل یوگا و کاراته نیز ، به دلیل فرصتهایی برای حفط حرکات ، مناسب شماست.

۱۱- از لیست کارهایتان ، درسهایی بگیرید

اگر متوجه شدید کارهایی نیمه تمام در لیست خود دارید، تلاش کنید تا دلیل آن را بفهمید. استفاده از اطلاعات لیست، به شما در ترتیب دادن یک لیست دیگر در آینده و یا پیدا کردن راهی برای موثرتر کارکردن، کمک خوبی خواهد کرد.

مشاغل پراسترس باعث کوتاه شدن عمر می شوند

  • متخصصان در این مطالعه همچنین دریافتند که برعکس این وضعیت نیز صادق است یعنی احتمال مرگ زودرس در کارمندانِ مشاغل پراسترسی که کنترل و مدیریت بالایی بر شغل خود دارند تا ۳۴ درصد کاهش پیدا می‌کند.

بر اساس مطالعه جدیدی که در نشریه “روانشناسی فردی” به چاپ رسیده، مشاغل پراسترس با اختیاراتِ شغلیِ محدود، منجر به کاهش طول عمر کارمندان می‌شود.

و به نقل از ایسنا، کار کردن در مشاغل پرتنش و به ویژه در شرایطی که کارفرما حق مدیریت و کنترل را از کارمندان خود سلب می‌کند و اختیاراتِ شغلی آنها را محدود می‌سازد نه تنها بسیار خسته‌کننده و طاقت‌فرساست بلکه این استرس دائمی می‌تواند حتی منجر به کاهش طول عمر کارمندان شود.

“اریک گونزالز – مول” استادیار “منابع انسانی و رفتار سازمانی” در دانشکده تجارت Kelley در دانشگاه ایندیانای آمریکا و نویسنده ارشد این مقاله گفت: ما در این مطالعه دریافتیم افراد در مشاغل پراسترس با اختیاراتِ محدود در مقایسه با کارمندانی که کنترل و اختیارات بیشتری در شغل خود دارند در سنین پایینتر و جوانتر می‌میرند.

متخصصان در این مطالعه همچنین دریافتند که برعکس این وضعیت نیز صادق است یعنی احتمال مرگ زودرس در کارمندانِ مشاغل پراسترسی که کنترل و مدیریت بالایی بر شغل خود دارند تا ۳۴ درصد کاهش پیدا می‌کند.

متخصصان معتقدند کارمندان و کارگرانی که در مشاغل سخت و استرس‌زا کار می‌کنند و در عین حال آزادی بسیار اندکی در پیشبرد امور شغلی خود دارند در نهایت به دلیل عدم رضایت از شرایط کاری، به رفتارهای ناسالم نظیر استعمال سیگار، بی‌تحرکی و تغذیه ناسالم روی می‌آورند در حالی که افزایش اختیاراتِ شغلیِ کارکنان حتی در مشاغل پرتنش نیز می‌تواند برای پرسنل و نیروی کار، انگیزه‌بخش و مفید باشد.

اسانس پرتقال استرس و اضطراب را کاهش می دهد

 

  • نتایج بررسی‌های پیشین نیز حاکی از آن است که اختلال استرسی پس از ضایعه روانی با التهاب بوجود آمده از طریق سیستم ایمنی مرتبط است و نشان می‌دهد اسانس پرتقال می‌تواند به درمان این اختلال کمک کند.

 

نتایج یک بررسی نشان می‌دهد: اسانس پرتقال می‌تواند در کاهش استرس نقش داشته باشد.

به گزارش ایسنا، محققان دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا در بررسی‌های خود دریافتند: اسانس پرتقال می‌تواند با احساس ترس و اضطراب در موقعیت‌های استرس‌آور مقابله کند. در آزمایش انجام شده روی موش‌ها، محققان به این موضوع پرداختند که آیا اسانس پرتقال می‌تواند در احساس ترس و استرس تاثیری داشته باشد.

در این آزمایش، محققان صدایی برای موش‌ها پخش کردند که موجب شود از ترس میخکوب شوند. این موش‌ها در سه گروه دسته بندی شدند. گروهی از آن‌ها تنها در معرض صدای وحشت‌آور قرار گرفتند، تعدادی دیگر از این موش‌ها قبل و بعد از پخش صدا در معرض آب قرار گرفته و مابقی آن‌ها قبل و بعد از پخش صدا در معرض اسانس پرتقال قرار گرفتند.

محققان آمریکایی دریافتند: موش‌هایی که اسانس پرتقال را استشمام کرده‌اند، کمتر از شنیدن صدای وحشت‌آور میخکوب شده‌اند. همچنین سلول‌های ایمنی آن‌ها در مقایسه با موش‌هایی که در معرض این اسانس قرار نگرفته بودند، متفاوت بوده‌ است.

نتایج بررسی‌های پیشین نیز حاکی از آن است که اختلال استرسی پس از ضایعه روانی با التهاب بوجود آمده از طریق سیستم ایمنی مرتبط است و نشان می‌دهد اسانس پرتقال می‌تواند به درمان این اختلال کمک کند.

به گزارش ایسنا به نقل از مدیکال دیلی، به گفته محققان اسانس پرتقال نسبت به داروها مقرون به صرفه‌تر است و عوارض جانبی کمتری هم دارد.

چطور به آرامش کامل برسیم ؟

 

  • این مشاور و روانشناس افزود: اگر قرار باشد دوست داشتن فرد با توجه به مشروط بودن شخص و با توجه به شرایط و دیدگاه و نظرات دیگران متغیر یا به این موارد وابسته باشد آرامش از فرد گرفته می شود و فرد زمانی خود را دوست خواهد داشت که نظرات و دیدگاههای دیگران درباره او مثبت باشد.

 

سرکار خانم بیتا ارشد روانشناسی بالینی و مشاور در گفتگو با خبرنگار پایگاه فرهنگی اجتماعی نسیم شیراز درباره اینکه چرایی از دست دادن آرامش، علل نداشتن آرامش، راههای رسیدن به آرامش گفت: یکی از اصلی ترین علت هایی  که موجب بهم خوردن  آرامش می شود قضاوت کردن است.

وی درباره اینکه چگونه می توان سریع راجع مسئله ای قضاوت نکرد گفت: تا قبل از اینکه موضوعی که پیش آمده را قضاوت کنیم باید سریع آن را کات کنیم و پرورش ندهیم و احتمالات را در ذهن خود بیاوریم و خود را جای دیگری بگذاریم. همیشه نه مثبت نگر، بلکه واقع بین باشیم.

وی افزود: در سه جا قضاوت باعث می شود آرامشمان بهم بریزد:

اول: قضاوت درباره وقایع و اتفاقات رخ داده برای خودمان

دوم: قضاوت درباره خودمان

سوم: قضاوت درباره دیگران

وی بیان داشت: باید اینقدر سعه صدر و گستره دید داشته باشیم تا خوبی ها و بدی ها را با هم ببینیم و حد وسط را همیشه رعایت کنیم.

این مشاور در ادامه گفت: برگشت به گذشته و دیدن توانمندیها و نقاط مثبت خود باعث آرامش فرد می شود.به جای قضاوت کردن زود هنگام باید موقعیت خود را بپذیریم و به دنبال مقصر هم نگردیم و راه حل محور وقایع و قضایع را نگاه کنیم.

وی گفت: در سخت ترین شرایط هم می شود راه حل های خوب و مناسبی با توجه به موقعیت بیابیم.

وی راحت طلبی را  دومین چیزی دانست که آرامش فرد را بهم می زند.

این روانشناس بالینی گفت: کسی که هدفش را به اشتباه انتخاب کند و بدنبال راحت طلبی باشد دچار اضطراب می شود وآرامش فرد بهم می ریزد و از زندگی لذت نمی برد زیرا تنوع برای فرد وجود ندارد.

وی افزود: دنبال لذات و شهوات زیادی رفتن و چیزهایی که نشاط و لذت را از فرد می گیرد یکی دیگر از مواردی است که آرامش را از فرد می گیرد.

وی تاکید کرد: وقتی افراطی به دنبال این هستیم که لذت ها را برآوریم آرامش خود را از دست می دهیم.

وی ادامه داد: انسانی که خویشتن داری میکند و تمام لذت ها را به صورت متعادل دارد از زندگی با آرامش لذت می برد.

بیتا،  دوست نداشتن خود فرد و عدم نارضایتی از خویش را یکی از عللی دانست که باعث عدم آرامش می شود.

این مشاور و روانشناس افزود: اگر قرار باشد دوست داشتن فرد با توجه به مشروط بودن شخص و با توجه به شرایط و دیدگاه و نظرات دیگران متغیر یا به این موارد وابسته باشد آرامش از فرد گرفته می شود و فرد زمانی خود را دوست خواهد داشت که نظرات و دیدگاههای دیگران درباره او مثبت باشد.

وی ادامه داد: ما باید خودمان را بدون قید و شرط دوست بداریم تا به آرامش برسیم.

این روانشناس اضافه کرد:  منظور از دوست داشتن فرد از بعد رفتاری نیست بلکه از بعد ارزشی و شخصیتی است.

ما باید خودمان را به خاطر ارزش های مثبت انسانی دوست بداریم و دیگران هم بدون قید و شرط دوست بداریم و به آن ها محبت کنیم و این خود راه رسیدن به ارامش است.

وی در ادامه اظهار داشت: کسانی که در زمان حال زندگی نمی کنند ارامش ندارند.نگران آینده بودن و در فکر گذشته گذشته بودن باعث ایجاد نگرانی و اضطراب می شود و باعث می شود که با ایجاد دغدغه و تشویش و نداشتن تمرکز باعث از بین رفتن آرامش می شود.

وی بیان کرد: اگر بر روی کاری که داریم انجام می دهیم تمرکز داشته باشیم و چند کار را با هم انجام ندهیم وتمام حواسمان بر روی کاری باشد که انجام می دهیم باعث می شود از کارمان لذت برده و به آرامش برسیم.

این مشاور و روانشناس تاکید کرد: زمانی که شخصی نتواند مدیریت هیجانی داشته باشد و خود را کنترل کند آرامش خود را از دست می دهد.

بیتا توصیه کرد: جهت کم کردن استرس و دست یافتن به آرامش می توانیم لیستی از علاقه مندی ها و چیزهای دوست داشتنی تهیه کنیم و آنها را انجام دهیم.

وی گفت: جهت کنترل کردن قضاوت درباره دیگران باید ویژگی های مثبت فرد مقابل را در ذهن خود  بیاوریم.فرضیه سازی های مثبت در ذهن و نوشتن اتفاق های مثبت و وقایع خوب زندگی و مرور آنها باعث آرامش فردی می شود.

این روانشناس بالینی گفت: ذکر و یاد خدا و سپاسگذاری از خداوند باعث آرامش و تسکین خاطر می شود.

بیتا در پایان گفت: مداومت در هر کدام از راهکارهای بیان شده ضروری است تا انسان به نتیجه و در اصل آرامش مطلوب دست یابد.

چرا نوجوانان خودکشی می کنند ؟

  • عوامل خطرزا عادت یا پیشینه‌هایی هستند که می‌توانند احتمال قرار گرفتن فرد در موقعیت خودکشی را افزایش دهند. بعضی از عوامل خطرزای خودکشی ممکن است ارثی باشند که برای نمونه می‌توان به سابقه ارتکاب خودکشی در میان یکی از اعضای خانواده اشاره کرد.

شفا آنلاین:بسیاری از جوانان دارای مشکلات خانوادگی با سطوح بالایی از استرس و آشفتگی مواجه می‌شوند. گاهی از اوقات سطوح استرس و آشفتگی به حدی می‌رسند که فراتر از توانایی یک نوجوان در کنترل آن‌ها هستند.

به گزارش شفا آنلاین:شاید برای شما تعجب‌آور نباشد که خودکشی در میان نوجوانان به نحو فزاینده‌ای در حال رشد است. باوجوداین، تعداد تلاش‌هایی که در جهت خودکشی انجام می‌گیرد بیشتر از تعداد خودکشی‌های انجام‌گرفته است. ازآنجایی‌که مردها غالبا از روش‌های خشن‌تری برای خودکشی خود استفاده می‌کنند، تلاش آن‌ها برای خودکشی غالبا موفقیت‌آمیز هستند؛ اما ممکن است که زن‌ها در مقایسه با مردها تلاش‌های بیشتری برای خودکشی انجام دهند، اما ازآنجایی‌که روش‌های خودکشی آن‌ها به خشونت روش‌های خودکشی مردها نیست، تلاش‌های آن‌ها نیز غالبا موفقیت‌آمیز نیستند. اگر تاکنون به‌طورجدی به ارتکاب خودکشی فکر کرده‌اید، یعنی اگر برای خودکشی خود برنامه‌ریزی کرده‌اید و احساس ناامیدی شدید دارید این را باید گفت که باید این تفکر خود را خیلی جدی بگیرید و پیش از آن‌که برنامه خودکشی خود را عملی کنید فورا به یک متخصص سلامت روان مراجعه کنید و در مورد تفکرات خودکشی و ناامیدی شدید خود با او صحبت کنید.

عوامل خطرزای خودکشی نوجوانان چیست؟
عوامل خطرزا عادت یا پیشینه‌هایی هستند که می‌توانند احتمال قرار گرفتن فرد در موقعیت خودکشی را افزایش دهند. بعضی از عوامل خطرزای خودکشی ممکن است ارثی باشند که برای نمونه می‌توان به سابقه ارتکاب خودکشی در میان یکی از اعضای خانواده اشاره کرد. از دیگر عوامل خطرزای خودکشی می‌توان به یک بیماری فیزیکی اشاره کرد که خارج از کنترل فرد است؛ اما اگر بتوانید عوامل خطرزای خودکشی را زود تشخیص دهید و در جهت تغییر عوامل خطرزای قابل‌کنترل اقداماتی را انجام دهید می‌توانید زندگی فرد را نجات دهید. از عوامل خطرزای خودکشی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 تلاش‌های خودکشی قبلی
 اختلالات روانی، مخصوصا افسردگی و دیگر اختلال‌های ذهنی، اسکیزوفرنی و اضطراب اجتماعی
 سوءمصرف مواد مخدر و الکل
 پیشینه سوءاستفاده از نوجوان یا سوء رفتار با او.
 سابقه خانوادگی خودکشی
 احساس‌های ناامیدی
 بیماری جسمی
 تمایلات تکانه‌ای یا پرخاشگرانه
 زیان مالی یا اجتماعی
 شکست در روابط عاطفی
 انزوا یا نبود حمایت اجتماعی
 دسترسی آسان به روش‌ها یا ابزار خودکشی
 تماس با افرادی که مرتکب خودکشی شده‌اند
عوامل محافظتی خودکشی چیست؟
عوامل محافظتی خودکشی چیزهایی هستند که امکان رفتار خودکشی را کاهش می‌دهند. این عوامل محافظتی شامل موارد زیر هستند:
 مراقبت روانی و بالینی برای اختلال‌های فیزیکی، روانی و سوءمصرف مواد
 دسترسی محدود به شیوه‌های خودکشی
 حمایت خانواده و جامعه
 حمایت کارکنان مراقبت بهداشتی و پزشکی
 بهبود مهارت‌های حل مسئله و تعارض
 نظام‌های اعتقادی مذهبی و فرهنگی که خودکشی را بازمی‌دارند
آیا افسردگی با خودکشی در ارتباط است؟
اگر می‌خواهید که از خودکشی جلوگیری کنید، درک افسردگی حائز اهمیت است. از کلمه افسردگی غالبا برای توصیف احساس‌های کلی ناتوانی، بی‌ارزشی و ناامیدی استفاده می‌شود. وقتی‌که نوجوانان احساس غم یا بی‌حوصلگی می‌کنند، غالبا می‌گویند که افسرده شده‌اند. درحالی‌که همه ما گاهی اوقات احساس غم یا بی‌حوصلگی می‌کنیم، احساس‌های افسردگی جدی طولانی‌مدت‌تر و غالبا جدی‌تر هستند.
افسردگی زمانی تشخیص داده می‌شود که یک شخص حداقل پنج مورد از علائم زیر را داشته باشد:
 احساس بی‌حوصلگی، افسردگی یا غم در اکثر اوقات روز و احساس خشم و عصبانیت
 از دست دادن علاقه به فعالیت‌های روزانه
 کاهش یا افزایش وزن چشمگیر؛ کاهش یا افزایش اشتها
 سخت خوابیدن یا خوابیدن بیش‌ازحد
 احساس عصبی بودن و بی‌تابی شدید؛ احساس بی‌حالی
 خستگی یا نداشتن انرژی
 احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه غیرضروری
 اختلال در تمرکز و بی تصمیمی یا دودلی
 تفکرات مکرر مربوط به مرگ، تلاش برای خودکشی چه بدون برنامه قبلی و چه با یک برنامه مشخص.
محدود کردن دسترسی به راه‌های خودکشی
یک عامل محافظتی اصلی خودکشی این است که دسترسی فرد را به شیوه‌ها یا راه‌های ارتکاب خودکشی محدود کنید. آگاهی و درک روش‌های مرسوم خودکشی یک عامل محافظتی مهم است که دوستان و اعضای خانواده یک فرد در معرض خطر خودشی باید مدنظر داشته باشند.از روش‌های معمول خودکشی می‌توان به خفه کردن خود، غرق کردن، بریدن شریان‌ها مصرف بیش از داروها یا مواد مخدر و مسموم کردن خود با گاز مونوکسید کربن اشاره کرد. دوستان و اعضای خانواده یک فرد دارای عوامل خطرزای خودکشی باید تمام گام‌های لازم را بردارند تا دسترسی فرد را به وسایلی همچون چاقو، طناب و دارو محدود کنند.
اگر شخصی تهدید به خودکشی ‌کرد چه‌کار باید کرد؟
هر تفکر خودکشی یا تهدید به خودکشی را جدی بگیرید. اگرچه ممکن است که یک شخص در ظاهر زندگی بی‌عیب و نقصی داشته باشد، اما این امکان وجود ندارد که بدانید دقیقا در باطن فرد و زندگی خصوصی او چه می‌گذرد. نوجوانانی که به خودکشی فکر می‌کنند باید به دنبال کمک فوری از دوستان، خانواده و متخصص مراقبت از سلامتی یا متخصص سلامت روان باشند. هر فردی که با یک نوجوان تهدیدکننده به خودکشی مواجه شده است باید فورا با یک متخصص مراقبت از سلامتی تماس بگیرد و خانواده او را از این تهدید فرزند خود آگاه کند.
اگرچه ممکن است که در مورد جدیت تهدید خودکشی فرد شک و تردیدهایی داشته باشید، اما باید این تهدید فرد را جدی بگیرید و هیچ شک و تردیدی به خود راه ندهید و اقدامات لازم را در جهت وقوع این تهدید انجام دهید.
برای نوجوانانی که به خودکشی فکر می‌کنند چاره‌های بسیار زیادی وجود دارند. دوستان نزدیک، اعضای خانواده، معلم‌ها و دیگر اعضای جامعه می‌توانند آسایش و حمایت اخلاقی را برای فرد فراهم آورند. اگر احساس می‌کنید که فردی خواهان خودکشی است، از نزدیک شدن به او و صحبت در مورد احساساتش نترسید. صحبت با افراد و بیان احساس‌های خود می‌تواند جان فرد را نجات دهد. گروه‌های مذهبی و گروه‌های محله‌ای از دیگر منابع کمک در دسترس برای افراد دارای افکار خودکشی هستند.سپید

به همسرم شک دارم و بدبین هستم

  • یداللهی با ذکر مثال‌هایی که مبین علایم مبتلایان به اختلال هذیانی است اظهار داشت: فردی که به اختلال هذیانی مبتلا است اگر از جلوی خانه خود بگذرد و کاغذی حاوی شماره تلفن ببیند او را به همسر خود نسبت می‌دهد و چنین می‌پندارد که او خائن است.

یداللهی، روانپزشک ، با بیان اینکه اختلال هذیانی اختلالی روانپزشکی است که علامت غالب آن هذیان است، اظهار داشت: اختلال هذیانی انواع مختلفی دارد که یکی از آنها حسادت است.

به گفته وی در اختلال هذیانی فرد بدون اینکه دلیل قاطعی برای بی‌تعهدی یا خیانت همسر خود داشته باشد او را خائن می‌داند.

وی افزود: فرد مبتلا همسر خود را به خیانت و بی‌وفایی متهم می‌کند و در برخی موردها مبتلایان به مهار فیزیکی همسر خود و حبس او در خانه می‌پردازند.

این روانپزشک ادامه داد: مبتلایان به اختلال هذیانی نوع حسادت معمولاً همسر خود را مدام بررسی می‌کنند و اگر تلفن همراه او در دسترس نباشد یا بدون هماهنگی جایی رفته باشد به شدت نگران می‌شوند و به این موضوع فکر می‌کنند که او به آنها خیانت می‌کند.

وی افزود: برخی مبتلایان با این عنوان که من به تو اعتماد دارم اما جامعه ناامن است همسر خود را از حضور در محافل و فعالیت‌‌های اجتماعی منع می‌کنند و اجازه نمی‌دهند از خانه خارج شود. این در حالی است که فرد قبل از ازدواج با شخصی که به اختلال هذیانی مبتلا است زندگی خودش را داشته و جامعه نیز آن قدر خطرناک نیست که فرد برای تردد در محافل عمومی امنیت نداشته باشد.

یداللهی با ذکر مثال‌هایی که مبین علایم مبتلایان به اختلال هذیانی است اظهار داشت: فردی که به اختلال هذیانی مبتلا است اگر از جلوی خانه خود بگذرد و کاغذی حاوی شماره تلفن ببیند او را به همسر خود نسبت می‌دهد و چنین می‌پندارد که او خائن است.

وی افزود: برخی مبتلایان نیز تلفن خانه را قطع می‌کنند، موبایل را با خود می‌برند و همسر خود را مهار فیزیکی می‌کنند هرچند که اختلال هذیانی از نوع حسادت در زنان نیز شایع است اما مهار فیزیکی بیشتر از سوی مردان صورت می‌گیرد.

این روانپزشک گفت: مبتلایان به اختلال هذیانی معمولاً معتقد نیستند که مشکلی دارند بنابراین به پزشک مراجعه نمی‌کنند و اگر ناچار به مراجعه شوند برای پرخاشگری یا اضطراب ناشی از این اختلال است.

وی افزود: همچنین مبتلایان با توضیح و منطق، دست از اعتقاد خود نمی‌کشند بنابراین درمان دارویی برای آنها لازم است. در کنار درمان دارویی توصیه می‌شود همسر فرد مبتلا به این اختلال اجازه دهد تا همسرش برای مدتی مشخص و کوتاه رفت و آمد و تماس‌های او را به طور منطقی بررسی کند.

وی خاطر نشان کرد: نکته مهم این است که نباید با فرد مبتلا لجبازی کرد زیرا لجبازی وضعیت را بدتر و برای او مستنداتی ایجاد می‌کند همچنین موجب قوی‌تر شدن باورهای هذیانی می‌شود.

 

فرق گذاشتن بین فرزندان چه مشکلاتی به بار می آورد

  • گاهی والدین به دلایل منطقی یا غیرمنطقی بین فرزندان شان تبعیض قائل می شوند. اعمال تبعیض بین فرزندان موجب کاهش اعتماد به نفس، منزوی شدن و کینه ورزی در آنها می شود. بسیاری از هنجاری های دوران کودکی، نوجوانی و به خصوص جوانی، ریشه در تبعیض والدین نسبت به فرزندان شان دارد

تولد هر کودک در مقطع خاصی از تاریخچه زندگی زناشویی رخ می می دهد. به عنوان مثال فرزند اول ثمره عشق والدین و بچه سوم شاید نجات بخش زندگی زوج در حال فروپاشی است. رابطه ای که شخص با فرزندانش ایجاد می کند، در اکثر وارد تحت تاثیر رابطه ای است که با همسر خود دارد.

مثلا در دوره خوش و خرم عشق و عاشقی، مادر از این که می بیند چهره پسرش مو به مو به چهره پدر شباهت دارد به وجود می آید و دلباخته او م شود. کافی است زوج دچار مشکل شود تا این قبیل روابط زیر و رو شود. مادر از این که می بیند پسرش شبیه شوهری است که این همه او را اذیت می کند دل چرکین می شود و به همین دلیل نیز او را پس می زند.

با وقوع طلاق، تبعیض بین بچه ها تشدید می شود گاه شکل اغراق آمیزی به خود می گیرد. به عنوان مثال مرد یا زن دیگر تحمل فرزندی را ندارد که شبیه همسر سابقش است. این گونه است که همسر سابق نیز از همین شباهت فرزند با خود استفاده می کند و او را وا می دارد تا موضع خود را مشخص کند.

در جوامع سنتی تفاوت گذاشتن بین فرزندان بیشتر دیده می شود.در این گونه از جوامع، مرد به عنوان «نان آور خانواده» محسوب شده که به دنبال این تفکر وقتی خانواده ای صاحب فرزند پسر می شود برایشان بسیار خوشایندتر است از اینکه دارای فرزند دختر شوند.

در جامعه دارای فرهنگ مردسالارانه، مرد از آزادی عمل بیشتری در برقراری ارتباطات، انتخاب همسر، فعالیت های خارج از خانه و غیره برخوردار است. این عوامل بر روند رشد شخصیتی دختران و پسران تاثیر بسزایی می گذارد. برای مثال در این فرهنگ پسر حق دارد تا پاسی از شب بیرون از منزل و در میان گروه دوستان حضور داشته باشد و همچنین به سرگرمی های مورد علاقه خود بپردازد اما دختر باید بسیاری از مسائل را رعایت کند. این اعطای آزادی عمل بیشتر به پسران در خانواده به مرور دختران را به نگرش نارضایتی از جنسیت خود وا می دارد و ایجاد عقده های روانی خاص خود را مهیا می سازد.

اشکال تبعیض طبقه بندی علمی خاصی ندارد. در بسیاری از موارد خانواده ها بین فرزند کوچک و بزرگ، فرزند پسر و دختر، فرزندی که تحصیلات بهترین دارد و فرزندی که در این امر ضعیف تر است، فرق می گذارند. تبعیض، رفتاری ناخودآگاهانه است که همیشه آثار مخربی دارد و باعث می شود کسی که مورد سرزنش قرار می گیرد دچار بی اعتمادی و کمبود محبت شده و در زندگی به خوبی پیشرفت نکند. این رفتار می تواند ریشه در کودکی خود والدین داشته باشد. از دیگر دلایل آن وجود تعصبات و باورهای غلط در جامعه است که متاسفانه براساس آن برخی خانواده ها به فرزند پسر بیشتر از فرزند دختر اهمیت می دهند.

شکل ظاهری افراد نیز یکی از عوامل بروز این رفتار است. ادعای برخی والدین در این خصوص که هیچ تفاوتی بین بچه ها نیست و همه مثل هم بوده، اغلب تظاهر است و متاسفانه تبعیض بین خانواده ها بسیار دیده می شود.

مخصوصا توجه ناعادلانه به فردی که از لحاظ ظاهری زیباتر و سالم تر است، حس حسادت و کینه را در دل کودکی که این ویژگی ها در او کمتر است، بر می انگیزد و باعث می شود در آینده، فردی اجتماعی نباشند.

این رفتار، ضربه های روحی زیادی به کودکان وارد می کند. فردی که پایین نگاه داشته می شود، دچار حس حقارت شده و احساس بی ارزشی می کند. او اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و احساس شکست می کند.

برعکس، افرادی که خیلی به آنها توجه شده، دچار اعتماد به نفس کاذب می شوند و همین عامل باعث می شود رفتارهایی را مرتکب شوند که از دید اطرافیان خوشایند نبوده و در نهایت در اجتماعی از احترام زیادی برخوردار نباشند.

مقایسه کودکان با هم,مقایسه کودک

تبعیض بین فرزندان موجب کاهش اعتماد به نفس، منزوی شدن و کینه ورزی در آنها می شود

حتی ممکن است به دلیل طرفداری بی جای والدین، آنها نتوانند در جامعه به خود متکی بوده و در آینده در برخی شرایط نتوانند از خود دفاع کنند.

ناهنجاری های اخلاقی در پی تبعیض های غیرمنطقی والدین
گاهی والدین به دلایل منطقی یا غیرمنطقی بین فرزندان شان تبعیض قائل می شوند. اعمال تبعیض بین فرزندان موجب کاهش اعتماد به نفس، منزوی شدن و کینه ورزی در آنها می شود. بسیاری از هنجاری های دوران کودکی، نوجوانی و به خصوص جوانی، ریشه در تبعیض والدین نسبت به فرزندان شان دارد. به این صورت که هرچه تبعیض ها شدیدتر شود، ضربات و صدمات روحی منتقل شده به فرزند مهلک تر و جبران ناپذیرتر می شود و به جهت ظهور کینه و حسد در یک فرزند نسبت به فرزند دیگر، زمینه برای بروز خصوصیات نامطلوب اخلاقی و رفتاری او و حتی تنفر از خواهر یا برادر او را فرهم می کند. چه بسا ناهنجاری های رفتاری و اخلاقی که طی آن، نه تنها خود فرد بلکه خانواده و اجتماع هم آسیب می بیند.

مقایسه فرزندان با هم، ممنوع
یکی از اشکال شایع تبعیض بین فرزندان و والدین ناشی از مقایسه کودکان و نوجوانان چه در جمع خانواده و چه با اعضای همسن و سال فامیل است که منجر به بروز سرخوردگی می شود.

یعنی شکل ظاهری و هوش و استعداد کودکان گاه با هم مقایسه می شود و معمولا تعدادی از فرزندان متهم به کم هوشی و بی استعدادی می شوند و این زمینه ساز مشکلات جدی است که آینده فرزند را ممکن است تخریب کند.

پیامدهای تبعیض بین فرزندان
کینه توزی و انتقام: توجه والدین به یکی از فرزندان باعث می شود که یکی نسبت به دیگری و والدینش تنفر و کینه پیدا کرده و درصدد انتقام جویی برآید. لذا تبدیل به شخصی خشمگین و عصبانی می شود که درپی بهانه است. فرد خشمناک بر اثر رفتارهای ناپسند و ناهنجار، از جامعه طرد شده و به فردی گوشه گیر و منزوی تبدیل می شود.

ترس و اضطراب: ترس و اضطراب های مرضی معمولا ریشه در دوران کودکی افراد دارد. اتفاق و حادثه ای در آن دوران و نفوذ به ضمیر ناخودآگاه کودک منشا چنینترس ها و اضطراب هایی است. از این رو کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.

عدم اعتماد به نفس: اعتماد به نفس مهم ترین حالت عاطفی برای رشد کامل شخصیت است اگر فرزندی در دوران کودکی موفق به کسب آن شود، اعتماد به نفس جای خود را به حس حقارت و سرخوردگی می دهد.

تبعیض بین فرزنداناز طرف والدین حس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس را در فرزند به وجود می آورد و به کلی ناامید و مایوس می شود.

ایجاد فاصله: تبعیض در بین فرزندان از طرف والدین باعث می شود که فرزند احساس کند، پدر و مادرش او را دوست ندارند. از این لحاظ سعی می کند زیاد همراه والدین خود نباشد تا کم تر دیده شود و مورد سرزنش قرار نگیرد و هر روز فاصله او با والدینش بیشتر می شود. بنابراین فرزند برای یافتن پناهگاه برای محبت و دوستی جایی غیر از خانواده و والدین را جستجو می کند والدین باید آگاه باشند که ایجاد فاصله آنان و فرزندان شان با وجود این که زیر یک چت و در یک خانه هستند، چه اثرات منفی برای فرزندان آنان دارد.

پس نباید اجازه هیچ گونه فاصله ای را بدهند و دوستان خوبی برای فرزندان شان باشند.

کمبود محبت: کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.

محبت همچون آب که در رشد و نمو جانداران حیاتی است، در پرورش آدمی ضروری است. کودک ما برای رشد عاطفی و هیجانی خویش باید سیراب محبت شود.

اما متاسفانه تبعض والدین این حق حیاتی را از او سلب می کند و او را تشنه محبت، تحویل اجتماع می دهد. چه بسا در آینده برای جبران این کمبود دست به سوی هر آب گل آلودی دراز کند و با محبت های کاذب خیابانی جبران مافات نماید.