سرماخوردگی روحی را بهتر بشناسیم

 

  • هرچند تجربه افراد از افسردگی و نشانه‌های آن متفاوت است‌ اما در بیشتر موارد خود فرد به وضوح احساس می‌کند‌ یک چیزی در زندگی‌اش نرمال نیست؛ یعنی در مایسه بازندگی‌اش تغییری ناخوشایندی داشته است که او را آزار می‌دهد. اما به طور کل نشانه‌های افسردگی شامل این موارد است:

تا حالا درباره «سرماخوردگی روحی» چیزی شنیده‌اید؟ اصطلاح جالبی که برخی روان‌پزشک‌ها درباره جدی‌بودن موضوع بیماری افسردگی به‌کار برده‌اند؛ بیماری که پیر و جوان نمی‌شناسد و این روزها جوان‌تر هم شده و به سن نوجوانی و کودکی هم رسیده است.

 

 

درحقیقت، نوعی بیماری روانی ا‌ست که باعث احساس غم و ناراحتی مداوم و از دست‌دادن علاقه در فرد می‌شود. بیشتر ما در طول زندگی این احساسات را تجربه کرده‌ایم که واکنش طبیعی بدن به مشکلات زندگی و از دست‌دادن چیزها و کسانی است که به آن‌ها علاقه داریم، اما زمانی که این احساس بیشتر از چند روز یا چند هفته طول بکشد، ما دچار بیماری افسردگی شده‌ و باید به فکر چاره‌ای باشیم.

برخلاف تصور افراد، افسردگی فقط یک ضعف و ناتوانی نیست و نمی‌توان آن را به سادگی نادیده گرفت؛ بلکه یک بیماری مزمن مانند دیابت و فشارخون است که باید برای درمان آن هرچه زودتر اقدام کرد. جالب است بدانید در برخی مواقع فرد به درجه‌ای از ضعف و بیماری می‌رسد که حتی در انجام وظایف روزانه‌اش هم ناتوان می‌شود و احساس می‌کند، دنیا ارزش زندگی کردن ندارد. براساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، شمار افراد مبتلا به افسردگی بین سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۱۵ تا بیش از ۱۸‌درصد افزایش یافته و به بیش از ۳۰۰میلیون نفر رسیده و این درحالی است که به‌طور میانگین تنها سه درصد بودجه سلامت دولت‌ها به سلامت روان اختصاص داده می‌شود.

درست است که گفتیم‌ افسردگی یک بیماری مزمن است‌ اما خوشبختانه بعد از مصرف دارو، جلسات مشاوره یا سایر اشکال درمان، بهبود می‌یابد. بنابراین لازم است که درباره این بیماری چیزهایی را بدانیم تا با شناختی که از این علائم و نشانه‌ها پیدا می‌کنیم، بتوانیم زودتر به فکر چاره‌ باشیم.

……………………………………

 

افسردگی با چه علائمی خودش را نشان می‌دهد؟

هرچند تجربه افراد از افسردگی و نشانه‌های آن متفاوت است‌ اما در بیشتر موارد خود فرد به وضوح احساس می‌کند‌ یک چیزی در زندگی‌اش نرمال نیست؛ یعنی در مایسه بازندگی‌اش تغییری ناخوشایندی داشته است که او را آزار می‌دهد. اما به طور کل نشانه‌های افسردگی شامل این موارد است:

  • احساس ناراحتی، پوچی یا ناخشنودی
  • طغیان عصبی، تحریک‌پذیری یا ناامیدی، حتی بر سر مسائل کوچک
  • از دست دادن علاقه و لذت در فعالیت‌های روزمره
  • اختلالات خواب، اعم از بی‌خوابی یا بیش از حد خوابیدن
  • خستگی یا خالی از انرژی بودن حتی برای انجام وظایف کوچک
  • تغییرات در اشتها که معمولا با کاهش اشتها و کم کردن وزن همراه است
  • اضطراب، دلهره و بی‌قراری، فکر کردن، صحبت کردن یا حرکات آهسته بدن
  • احساس مفید نبودن یا گناهکار بودن، ثابت ماندن در شکست‌های گذشته یا سرزنش کردن خود برای چیزهایی که فرد مسئول آن نبوده است
  • اختلال در فکر کردن، تمرکز کردن یا تصمیم گرفتن و یادآوری چیزها
  • افکار مکرر درباره مرگ، فکر خودکشی یا اقدام به خودکشی

 

آیا افسردگی انواع و اقسام مختلفی هم دارد؟

  • افسردگی افزون‌بر شدت و درجه از انواع مختلفی هم برخوردار است. برای روشن‌کردن نوع افسردگی، پزشک ممکن است یک ویژگی را به نام تعیین‌کننده، به تشخیص نوع افسردگی اضافه کند، مانند:
  • افسردگی با اختلال اضطراب: بی‌قراری و نگرانی غیرطبیعی درباره وقایع محتمل یا خارج از کنترل.
  • افسردگی با ویژگی‌های مختلط: هم‌زمانی افسردگی با دیوانگی که شامل اعتماد به نفس افزایش یافته، حرف زدن بیش از حد و ایده‌ها و تفکرات رقابتی است.
  • افسردگی با ویژگی‌های مالیخولیایی: افسردگی شدید همراه با پاسخ ندادن به محرک‌های لذت‌بخش در کنار صبح زود بیدار شدن، حال بد در صبح، تغییرات قابل توجه در اشتها و احساس گناهکار بودن و تحریک‌پذیری یا کندی.
  • افسردگی با ویژگی‌های غیرمعمولی: خندیدن بیش از اندازه بی واسطه اتفاقات خنده‌دار، اشتها افزایش یافته، نیاز کم به خواب، حساسیت به رد شدن و احساس سنگینی در دست‌ها و پاها.
  • افسردگی با ویژگی‌های روانی: افسردگی همراه با هذیان یا توهم که ممکن است شامل تم‌های نداشتن کفایت شخصی یا تم‌های منفی شود.
  • افسردگی پس از زایمان: در طی حاملگی یا چند ماه یا هفته بعد از زایمان رخ می‌دهد.
  • افسردگی فصلی: مربوط به تغییر فصل و کمتر در معرض نور خورشید قرار گرفتن می‌شود.

 

چه علل و عواملی سبب بروز افسردگی می‌شود؟

  • هرچند هنوز دلایل افسردگی به دقت مشخص نشده است، اما مانند بسیاری از اختلالات روانی، طیف گسترده‌ای از فاکتورها مانند می‌تواند در بروز آن دخیل باشد، مانند:
  • اختلالات بیولوژیکی یا شیمیایی که در مغز افراد افسرده رخ می‌دهد.
  • تغییرات در تعادل هورمون‌های بدن که می‌تواند از دلایل شروع افسردگی باشد، مانند تغییرات هورمونی ناشی از مشکلات تیروئیدی یا یائسگی.
  • انتقال وراثتی که در افرادی که خویشاوندان خونی آن‌ها نیز تجربه افسردگی را داشته‌اند، بیشتر است.
  • وقایعی که باعث آسیب به روان می‌شوند مانند مرگ عزیزان، شکست عشقی، مشکلات مالی، استرس و تنش بالا یا صدمه‌هایی که فرد در کودکی یا نوجوانی می‌بیند.
  • برخی ویژگی‌های شخصیتی، مانند اعتماد به نفس پایین و بیش از حد وابسته بودن یا زیادی از خود انتقاد کردن و بدبین‌بودن.
  • مصرف دارو برای بیماری‌های جدی یا مزمن، مانند داروهای پرفشاری خون یا خواب‌آور.
  • یادتان باشد‌ افسردگی معمولا از جوانی شروع می‌شود؛ ۲۰ یا ۳۰‌سالگی، ولی بروز آن در هر سنی محتمل است اما چنانچه در سن بسیار پایین باشد، یک نشانه خطرآفرین است. درضمن آمارها نشان می‌دهد که میزان افسردگی در زنان بیشتر از مردان است که این تفاوت می‌تواند به این دلیل باشد که خانم‌ها نسبت به آقایان بیشتر به دنبال درمان می‌روند.

 

افسردگی به‌جز انزواطلبی عوارض دیگری هم دارد؟

بسیاری از افراد تصوری که از افسردگی دارند، یک بیماری آرام و خاموش است که درنهایت منجر به انزواطلبی و گوشه‌گیری می‌شود، درحالی‌که یک بیماری بسیار جدی است و می‌تواند عوارض سهمناکی بر فرد یا خانواده او بگذارد. به‌طور کل افسردگی درمان نشده می‌تواند سبب مشکلات روحی، رفتاری و سلامتی بسیاری شود که خیلی از ابعاد زندگی فرد را تحت‌الشعاع قرار دهد. از عوارض بارز افسردگی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • افزایش وزن یا چاقی که می‌تواند منجر به بیماری‌های قلبی یا دیابت شود.
  • گرایش شدید به سوء مصرف الکل یا سایر مواد افیونی.
  • عصبانیت، اختلال هراس یا ترس اجتماعی دائمی.
  • بروز درگیری‌های خانوادگی، دوستانه یا کاری.
  • انزوای اجتماعی.
  • صدمه زدن به خود، مثل بریدن قسمتی از بدن یا داشتن افکار خودکشی و اقدام به آن.
  • مرگ زودرس ناشی از ابتلا به سایر بیماری‌ها.

 

آیا وقت آن رسیده که به پزشک مراجعه کنید؟

اگر احساس افسردگی می‌کنید، هرچه زودتر یک قرار ملاقات با یک متخصص بگذارید. افسردگی اگر درمان نشود بدتر خواهد ‌شد. اگر تمایلی به درمان ندارید، حتما با یکی از دوستان یا همسرتان، یک متخصص مراقبت از سلامت، یک فرد مذهبی یا کسی که به او اطمینان دارید صحبت کنید. اما اگر قصد ملاقات با یک متخصص را دارید که بهترین تصمیم هم می‌باشد، حتما قبل از روانه شدن به مطلب پزشک این آمادگی‌ها را در خودتان ایجاد کنید:

هر علائمی که دارید، حتی آن‌هایی که به نظرتان بی‌ارتباط با دلیل مراجعه‌تان به پزشک است.

همه داروها، ویتامین‌ها یا مکمل‌هایی که مصرف می‌کنید، به علاوه زمان و مقدارش.

سوال‌هایی که در ذهنتان است و می‌خواهید از پزشک بپرسید.

درصورت امکان، یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌ را نیز برای یادآوری تمام موارد گفته شده در زمان معاینه به همراه خود ببرید.

 

تغییرات را در شیوه زندگی‌تان آغاز کنید

درست است‌ افسردگی بیماری نیست که خودتان به تنهایی بتوانید آن را درمان کنید ولی حتی در درمان حرفه‌ای نیز خودمراقبتی برای تسریع در روند بهبودی کمک‌کننده است.

دقیقا مطابق برنامه درمانی‌تان رفتار کنید: در جلسه‌های روان درمانی‌تان غیبت نکنید. درضمن حتی اگر حالتان مساعد است از داروهایتان غافل نشوید.

درباره افسردگی بیاموزید: آموزش دیدن درباره شرایط می‌تواند شما را قدرتمندتر کند و به شما انگیزه بدهد تا برنامه درمانی خود را دنبال کنید.

به علائم هشدار‌دهنده توجه کنید: دراین باره با پزشکتان همکاری کنید و بیاموزید که چه چیزهایی ممکن است آغازگر دوباره افسردگی‌تان باشد.

……………………………………

 

برای اینکه بدانید افسردگی دارید یا نه، درپاسخ به این سوال‌ها با خودتان روراست باشید

تست‌گر و خودسنج «بک»

 

پرسشنامه‌های بسیاری برای تشخیص میزان افسردگی وجود دارد که پرسشنامه «بک» یکی از آزمون‌های معتبر و استاندارد بسیار قدیمی برای این منظور است که فرد باید به هر سؤال فقط یک جواب مطابق با روحیات خود بدهد. یادتان باشد نظر قطعی دراین‌باره را باید یک روان‌پزشک بدهد. آزمون «بک»، ۲۱‌سوال دارد که در ادامه فقط منتخبی از آن‌ها را برایتان آورده‌ایم. در این آزمون اگر جمع امتیازات‌تان کمتر از ۱۰ شد، یعنی افسرده نیستید. بین۱۱ تا ۱۶ هم افسردگی خفیف دارید. اگر ۱۷ تا ۴۰ باشد هم، یعنی بهتر است هرچه زودتر با یک روانپزشک مشورت کنید. بیشتر از ۴۰ هم به معنای افسردگی شدید و خطرناک است. باتوجه به پایین بودن کمیت سوالات در این مطلب شما باید یک دوم این اندازه‌ها را در نتیجه‌گیری‌تان لحاظ کنید.

سوال۱: (۰) غمگین نیستم. (۱) غمگین هستم. (۲) غم دست بردار من نیست. (۳) تحملم را از دست داده‌ام.

سوال۲: (۰) به آینده امیدوارم. (۱) به آینده امیدی ندارم. (۲) احساس می‎کنم آینده امیدبخشی در انتظارم نیست. (۳) هیچ روزنه امیدی ندارم.

سوال۳:‌ (۰)کم‌حوصله‎تر از گذشته نیستم. (۱) کم‌حوصله‎تر از گذشته هستم. (۲) بیشتر مواقع کم‌حوصله‌ام. (۳) همیشه کم‌حوصله‌ام.

سوال۴: (۰) مثل گذشته از زندگی‌ راضی‌ام. (۱) مثل سابق از زندگی لذت نمی‎برم. (۲) از زندگی رضایت واقعی ندارم. (۳) از هرکس و هر چیز که بگویی ناراضی‌ام.

سوال۵: (۰) احساس گناه نمی‎کنم. (۱) گاهی‌اوقات احساس گناه می‎کنم. (۲) بیشتر اوقات احساس گناه می‎کنم. (۳) همیشه احساس گناه می‎کنم.

سوال۶: (۰) انتظار مجازات ندارم. (۱) احساس می‎کنم ممکن است مجازات شوم. (۲) انتظار مجازات دارم. (۳) احساس می‎کنم در حال مجازات شدن هستم.

سوال۷: (۰) هرگز به فکر خودکشی نمی‎افتم. (۱) فکر خودکشی به سرم زده اما اقدامی نکرده‎ام. (۲) به فکر خودکشی هستم. (۳) اگر بتوانم همین امروز خودکشی می‎کنم.

سوال۸: (۰) مثل همیشه خوب می‎خوابم. (۱) مثل گذشته خوابم نمی‎برد. (۲) یکی، دوساعتی زودتر از خواب بیدار می‎شوم و خوابیدن دوباره برایم مشکل است. (۳) چند ساعت زودتر از خواب بیدار می‎شوم و دیگر خوابم نمی‎برد.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *