علائم و دلایل احساس خلا در زندگی

  • روان‌شناسان و متخصصان این حوزه با توجه به تجربیات درمانی خود و همچنین مطالعاتی که در این زمینه انجام داده‌اند، راه حل‌های مختلفی را برای مبارزه با این احساس شناسایی کرده‌اند که در ادامه با ۵ تا از موثرین روش‌ها آشنا می‌شویم:

 

زندگی پر است از فراز و نشیب‌های فراوان که تاثیرات مختلفی روی احساسات ما می‌گذارد. یکی از این مشکلات بروز احساس خلأ در زندگی است که ما در ادامه درباره این موضوع صحبت می‌کنیم.
احساس خلأ یا خالی بودن- فقدان معنا و هدف- احساسی است که اکثر مردم در مقاطعی از زندگی خود آن را تجربه می‌کنند. با این حال، احساس شدید و مزمن خلأ، احساس بی‌حسی عاطفی و ناامیدی و تجربیاتی از این دست ممکن است نشانه‌هایی از مشکلات روانی دیگر مانند افسردگی، فقدان لذت و یا حتی اسکیزوفرنی باشد. احساس خلأ همچنین در مواقعی نظیر دوران پس از مرگ عزیز سراغ انسان می‌آید. افرادی که این احساس خالی بودن را به طور مداوم و به شدت تجربه می‌کنند، باید حتما به روان‌درمان‌گر مراجعه کنند، اما در موارد نه چندان شدید و مقطعی می‌توان این مشکل را با راهکارهای مشخص برطرف کرد.
علائم و دلایل احساس خلأ

انسان‌ها به دلایل بسیاری با احساس خلأ در زندگی خود مواجه می‌شوند. برای مثال، فقدان فردی که عاشقش هستیم، مرگ یا جدایی، ممکن است احساس خالی بودن را در غیاب این فرد که به زندگی ما معنا و چارچوب می‌داده، در ما باقی بگذارد. همچنین یک تغییر ناگهانی در شرایط زندگی نیز چنین احساسی را در انسان ایجاد می‌کند. یکی از علامت‌های رایج ایجاد احساس خلأ در انسان، فقدان معنا در زندگی است. ویکتور فرانکل، روان‌پزشک اتریشی، در دورانی که در اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها زندگی می‌کرد به این نتیجه رسید که انسان حتی در دوران سختی به معنا در زندگی نیاز دارد. در نتیجه این تفکر، او به شکلی از درمان رسید که با آن به افراد کمک می‌کرد تا در همه جنبه‌های زندگی خود به معنا برسند. او نام این شیوه خود را لوگوتراپی یا معنادرمانی نامید. کلمه لوگو از واژه یونانی لوگوس به معنی معنا می‌آید.

احساس خلأ احساساتی مانند بی‌حسی عاطفی، اندوه، انزوا و اضطراب را در انسان پدید می‌آورد. انسان‌ها تلاش می‌کنند تا این خلأ را به شیوه‌های مختلفی پر کنند مانند شرکت در فعالیت‌هایی که ذاتا رضایت عمیقی در زندگی ایجاد نمی‌کنند مانند خرید کردن، خوردن یا استفاده از اشیای پیرامونی خود. متاسفانه، فرهنگ مصرف‌گرای حاکم بر زندگی مدرن بر چنین احساسی دامن می‌زند و احساس رضایت را در استفاده از این محصول یا آن محصول معنا می‌کند.

به جای این کار بهتر است انسان‌ها با احساس خلأ مبارزه کنند و با انجام کارهایی نظیر انجام فعالیت‌هایی که دوست دارند، آوردن حیوان خانگی، انجام تمرین‌های روانی یا فعالیت‌هایی که از نظر احساسی آن‌ها را غنی می‌کند این حس را از درون خود خارج کنند. با این همه برای یافتن راه حل مقابله با این احساس، باید احساسات درونی خود را بشناسیم. موارد زیر مهم‌ترین و رایج‌ترین علامت‌های احساس خلأ در زندگی هستند:

– شما نمی‌دانید که هستید و هدف‌تان در زندگی چیست.

– ذهن‌تان مملو از افکار منفی است.

– شما همیشه به‌دنبال تایید خانواده و دوستان خود هستید.

– شما نمی‌دانید چگونه باید احساسات خود را بیان کنید.

چگونه بر احساس خلأ غلبه کنیم؟

روان‌شناسان و متخصصان این حوزه با توجه به تجربیات درمانی خود و همچنین مطالعاتی که در این زمینه انجام داده‌اند، راه حل‌های مختلفی را برای مبارزه با این احساس شناسایی کرده‌اند که در ادامه با ۵ تا از موثرین روش‌ها آشنا می‌شویم:

۱ – خیلی آرام احساس خلأ را بپذیرید.

اشلی اِدِر (Ashley Eder)، روان‌درمان‌گر فعال در شهر بولدر ایالت کولورادو، می‌گوید که اگر شما احساس خلأ را که شبیه یک حفره بزرگ در زندگی است، تجربه می‌کنید، آن را در درون خود بپذیرید و با خود مهربان باشید. خود را برای داشتن چنین احساسی سرزنش نکنید و اصلا تلاش نکنید که این احساس را تغییر دهید یا نادیده بگیرید. اگر این احساس خلأ به دلیل مرگ فردی است که دوستش داشته‌اید، دلیلی ندارد که سال‌ها عزادار او باقی بمانید.

ادر می‌گوید: «چون از دست دادن فردی که دوستش داریم غم‌انگیز است و همچنین این‌که این حس فقدان به مرور زمان تغییر شکل می‌دهد، به این معنی نیست که ما با این مسئله کنار می‌آییم. آن‌چه مهم است این موضوع است که بتوانیم در کنار این موضوع به زندگی عادی خود بازگردیم و این احساس فقدان مانعی در برابر روند عادی و رو به رشد زندگی ما نباشد».

۲ – هر روز با خود خلوت کنید.

کیتلین اسلایت (Kaitlyn Sligh)، مشاوره خانواده، می‌گوید: «با اشتیاق غرق شدن در فضای بیرون که پر از لذت‌های واهی است مبارزه کنید». او می‌گوید به جای این‌که تلاش کنید خلأ به وجود آمده را با مواد مخدر، بازی‌های کامپیوتری یا هر چیز دیگر، پر کنید، به درون خود توجه و با خود خلوت کنید. اسلایت پیشنهاد می‌کند که زمانی را صرف واکاوی آرزوها، ترس‌ها، امید‌ها و رویاهای خود کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا «معنای بیش‌تری را در زندگی روزمره و آینده خود جاری کنید».

از آن‌جایی که در مورد هر فرد فعالیت‌های آرامش‌بخش مختلفی مناسب است، سعی کنید فعالیت مناسب خود را پیدا کنید، اما به طور کلی مدیتیشن، نوشتن و ورزش به شما کمک می‌کند تا دوباره روی خود تمرکز کنید. اسلایت می‌گوید: «ممکن است در ابتدا کمی احساس ناراحتی کنید، اما هر چه بیش‌تر با خود خلوت کنید، برای خود انرژی بگذارید و به خود اهمیت دهید، این خلأهای موجود کم‌تر زندگی شما را درگیر خود می‌کنند».

۳ – احساس فعلی خود را کشف کنید.

ادر پیشنهاد می‌کند روزانه ۵ دقیقه به خود فرصت دهید و احساسی را که در آن زمان دارید یادداشت کنید. او می‌گوید: «این کار اصلا چیز عجیب و غریبی نیست، فقط بنویسید کسل، غیرمتمرکز یا کنجکاو. اگر نمی‌دانید احساسات شما چه اسمی دارند از فهرست اسامی احساسات گوگل استفاده کنید». همچنین می‌توانید قسمتی از بدن خود مانند دست یا سر، را انتخاب کرده و حس‌های مختلف آن مانند دما، فشار یا حرکت را یادداشت کنید. او می‌گوید: «هر چه فاصله‌های زمانی ثبت احساسات کم‌تر شود، شما به مرور یاد می‌گیرید که میزان تحمل خود را در برابر احساسات مختلف در مدت زمان طولانی‌تر افزایش دهید». این کار شما را در برابر احساسات مختلف مقاوم کرده و دیگر هر احساس بدی نمی‌تواند شما را از زندگی عادی دور کند.

۴ – احساس خلأ خود را کشف کنید.

اسلایت پیشنهاد می‌کند که پرسش‌های زیر را از خود بپرسید. به گفته او این کار را می‌توانید هنگام قدم زدن یا نوشیدن یک فنجان چای انجام دهید:

– آیا خود را قضاوت یا با دیگران مقایسه می‌کنم؟

– آیا به خود حرف‌های مثبت می‌زنم؟

– آیا دوست دارم به شکست‌ها توجه کنم و خودم را زشت یا احمق بنامم؟

– آیا احساساتم را در روابطم در نظر می‌گیرم یا آن‌ها را کنار می‌گذارم؟

– آیا فعالانه به نیازهای جسمانی و سلامت خود اهمیت می‌دهم؟

– آیا برای دوری از احساساتم به رفتار‌ها یا عادات مختلف روی می‌آورم؟

– آیا تلاش می‌کنم خودم را ثابت کنم یا پیروز شوم؟

– آیا فقط روی تامین نیازهای دیگران تمرکز می‌کنم؟

– آیا به خاطر مسائلی که خارج از کنترل من است خود را سرزنش یا احساس گناه می‌کنم؟

– آیا احساس دلسوزی‌ام را نسبت به دوستان نزدیک یا اعضای خانواده‌ام نشان می‌دهم؟

– آیا در تصمیم‌هایم قاطعم و به عقاید شخصی‌ام احترام می‌گذارم؟

با دانستن پاسخ پرسش‌های بالا، می‌توانید به طور دقیق از احساسات خالی خود آگاه شوید و همین آگاهی به رشد شما کمک می‌کند.

۵ – در صورت لزوم از یک فرد حرفه‌ای کمک بگیرید.

بسیاری از انسان‌ها نمی‌توانند دلایل احساس خلأ خود را شناسایی کنند و به مسئله خود بپردازند. بهترین کار در این حالت حفظ حرکت رو به جلو و پیدا کردن یک روان‌درمان‌گر خوب است که به شما کمک کند تا دلایل مشکل شما را در گذشته پیدا کرده و آن‌ها را با کمک خودتان حل کند.

 

در فصل امتحانات چه غذایی بخوریم ؟

  • دسرهای شیرین به هیچ وجه انتخاب های خوبی نیستن. قندهای ساده به سرعت جذب می‌شن و کاهش تمرکز، توجه و عملکرد ذهنی رو در پی دارن . این مواد انرژی ما رو برای مدت خیلی کوتاهی تامین میکنن.

 

اینکه موقع امتحانات چی بخوریم یا نخوریم یه نکته ایه که خیلی مهمه و متاسفانه مسئله ای هستش که خیلی وقتا بهش بی توجهی میکنیم. البته رژیم غذایی متعادل و مناسب باید در همه ی مراحل زندگی اهمیت داشته باشه. یه عادت بد که خیلی از ماها داریم اینه که وقت هایی که استرس داریم یا ناراحتیم خیلی غذا میخوریم و بدتر از همه غذاهای پرچرب و شیرین میخوریم. روزهای امتحان هم شرایطی پر از تنش و استرس هستش برای همین باید به تغذیه مناسب زمان امتحانات توجه ویژه ای بکنیم تا بازده ی مغزمون دچار اختلال نشه و زحماتی که می کشیم بیهوده هدر نشه.
سوالی که اغلب برای خیلی از ماها پیش میاد اینه که آیا رژیم غذایی وجود داره که عملکرد حافظه و مغز رو افزایش بده؟ اکثر ما آدما رژیم غذایی منظمی نداریم، ساعات نامنظم و متغیر برای وعده های غذایی، ریزه خواری و میان وعده های نابجا با فعالیت های ذهنی و بدنی ما جور تناسب ندارن. تغذیه مناسب زمان امتحانات باید خیلی دقیق و منظم باشه. زمانی که بیش از چهار ساعت بین وعده های غذایی فاصله باشه عملکرد مغز رو ضعیف میکنه برای همین بن وعده های اصلی غذا؛ میوه و سبزیجات  دارای فیبر وکربوهیدرات بخورید تا انرژی اون در بدن به آهستگی آزاد بشه.
 
رژیم غذایی در روزهای امتحان جای هیچ آزمون و خطایی رو نداره. حافظه باید در این روزها بهترین شرایطش رو سپری کنه. شاید فکر کنیم مغز فقط دو درصد از توده ی بدنی مارو تشکیل داره و نیازهای خاصی نداره اما باید بدونید که بیست درصد از انرژی موادغذایی مصرفی ما و بیست درصد از اکسیژنی که تنفس میکنیم به مغزمون اختصاص داره. برای عملکرد صحیح سلول‌های خاکستری مغز وجود چهل ماده (سیزده ویتامین، پانزده ماده‌ی معدنی، و عناصر کمیاب، هشت اسید آمینه و چهار اسیدچرب) لازم و ضروریه.
برای همین در روزهای امتحان که مغز به صورت فشرده فعالیت میکنه رژیم غذایی غنی و کامل از ضروریاته باید بدونیم موقع امتحانات چی بخوریم که به خودمون کمک کنیم. مغز ما همیشه در حال فعالیته  اما اگر دو ماده‌ی اصلی ( اکسیژن و گلوکز) به اندازه‌ی کافی در بدن وجود نداشته باشن عملکردی ضعیف از خودش نشون میده. احتمالاً وقتی حرف گلوکز وسط میاد، شکر، شکلات، و هر ماده‌ی شیرینی دیگری در ذهن مجسم میشه. اما جالبه بدونین که بهترین گلوکز رو از طریق کربوهیدرات‌های پیچیده‌ای مثل برنج، نون، ماکارونی، عدس، نخود و… میشه پیدا کرد.
از اونجایی‌ که کمبود منابع مورد نیاز مغز کارکردش روکند می‌کنه و ما باید به‌طور مداوم مواد مورد نیاز مغز رو در اختیارش قرار بدیم برای بهبود بخشیدن به وضعیت عملکرد مغز هیچ‌کدوم از وعده‌های غذایی (صبحانه، ناهار، عصرانه و شام)  رو از رژیم غذایی خودتون حذف نکنین. علاوه بر این بهتره که برای جبران این مواد ریزه‌خواری نکنین.  اگر امتحانتون در اولین ساعت روز برگزار می‌شه حتما سوخت‌گیری کنین! بخاطر داشته باشین که صبحانهاز مرور مطالب مهم تره و در اون زمان اندک به شما کمک میکنه، پس بدون صبحانه سر جلسه امتحان نرید. برای دونستن جزییات بیشتر این که موقع امتحانات چی بخوریم یا نه با ما باشید.
پیشنهادای مهم

– برای تغذیه مناسب زمان امتحانات مواد غذایی متنوع مصرف کنین. پر واضحه که تمام چهل ماده‌ی مورد نیاز مغز رو در یه غذا نمیشه پیدا کرد.

– صبحونه‌ نیمرو بخورین. صبحونه‌ای سرشار از ویتامین B (وجود ویتامین B برایسوخت و ساز سریع گلوکز به انرژی حیاتی ) گزینه‌ی خوبی برای تقویت حافظه اس. این ویتامین رو با زرده‌ی تخم مرغ، تخم آفتابگردان و غلات میشه تامین کرد.
– لیست لغات خودتون رو با راه رفتن حفظ کنین! ورزش‌های فشرده و کوتاه مدت تاثیر به سزایی در یادگیری شما دارن. ورزش‌های کوتاه و سریع ( سه دقیقه دویدن قبل از درس خواندن) انتقال دهنده‌های عصبی مرتبط با یادگیری رو فعال می‌کنن. بنابراین تحرک داشته باشین و روزانه پیاده‌روی کنین.
– دسرهای شیرین به هیچ وجه انتخاب های خوبی نیستن. قندهای ساده به سرعت جذب می‌شن و کاهش تمرکز، توجه و عملکرد ذهنی رو در پی دارن . این مواد انرژی ما رو برای مدت خیلی کوتاهی تامین میکنن.
– در وعده‌ی ناهار از خوردن کربوهیدرات‌های ساده و تصفیه شده مثل نان سفید خودداری کنین و جای این مواد رو به پروتئین( مرغ و ماهی و…) و سبزیجات بدین.
– چشم هاتون رو تقویت کنین. بتاكاروتن موجود در سبزيجات زرد و نارنجی به قدرت بينایی شما كمك میکنه. پس خوردن هویج، فلفل دلمه ای زرد، انبه، نارنگی و خرمالو رو فراموش نکنین.
– خواب آروم برای تثبیت یادگیری شما ضروریه. با خوردن شام سبک (دسرهای شیرین در وعده شام به دلیل جذب سریع مجازه) و یک دمنوش آرام بخش( مانند دمنوش گل گاو زبان یا اسطوخدوس) خواب خوبی رو به شما هدیه میدن.

موقع امتحانات چی بخوریم !

آب: کم آبی بدن باعث عدم تمرکز و کاهش کیفیت عملکرد مغز میشه.

 
سبزیجات: بدون در نظر گرفتن سن و جنسیت، سبزیجات هم مثل میوه‌ها ایفا کننده‌ ی نقش مهمی برای بهبود عملکرد مغز هستن. تمرکز کردن رو ساده و تا حد زیادی سلامت شما رو در اینروزها تضمین می‌کنن. همچنین خوردن سبزیجات به دلیل فیبر بالا باعث میشه مغز سرتونین بیشتری تولید كنه كه این هورمون سبب آرامش و كاهش استرس شما مشه.
میوه: سرشار از آنتی اکسیدان و ویتامین هایی هست که با استقامت بخشیدن به مغز عملکردش رو بهبود میده و از خستگی شما جلوگیری می‌کنه.
غلات: موادی مثل گندم یا مشتقاتش (نان ، ماکارانی، پاستا) و برنج مغز رو تقویت و برای بهبود عملکرد اون روتحریک می‌کنن.
ماهی: منابع عالی اسیدهای چرب امگا ۳ که بدن به شدت بهشون نیاز داره. ماهی، نقش به سزایی در رشد مغز و عملکرد صحیح اون ایفا می‌کنه.
مواد غذایی حاوی آهن: عواقب جبران ناپذیر کمبود آهن همچون حافظه‌ی ضعیف در اینروزها بسیار مشهوده. همون‌طور که گفتیم اکسیژن نیز مانند گلوکز ماده‌ی مورد علاقه‌ی مغزه که همراه با همتای خودش یعنی آهن در خون منتقل می‌شه. پس در ایام دشوار امتحانات این مواد بسیار ضرورین. عدس، گوشت قرمز، جگر، اسفناج و گل کلم از جمله مواد حاوی آهن هستن.

چرا می گویند استرس باعث افزایش وزن می شود ؟

 

  • بر اساس تحقیقات انجام شده در زمینه استرس که نتایج آنها در مجله «قلب آمریکا» به چاپ رسید، نشان داده شد که تجمع چربی در برخی از ارگان حیاتی از نتایج تحمل استرس های مداوم است.

 

شاید شما هم درباره تاثیرات استرس بر افزایش وزن و یا استرس چاقی شنیده باشید.گاهی ممکن است این حرف مسخره و یا دور از باور به نظر برسد که استرس می تواند سبب بروز اضافه وزن شود اما این اتفاق امری اجتناب ناپذیز است. استرس سبب بروز عواملی می شود که ماه عسل آنها چاقی است. با دکتر سلام همراه باشید.

در این پژوهش که در دانشگاه لندن به انجام رسید، ۲٫۵۲۷ بزرگسال و به مدت ۴ سال مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. نتیجه این مطالعه نشان داد که مردان و زنانی که استرس بیشتری را متحمل می شدند به دلیل ترشح هورمون «کورتیزول» بیشتر در بدن شان در معرض افزایش وزن بیشتر و تجمع چربی فراوان تر در ناحیه اطراف شکم بودند.

اگرچه استرس و اضافه وزن با هم در ارتباط تنگاتنگی قرار دارند اما این امر بدان معنی نیست که لزوما وجود یکی، باعث بروز دیگری شود. این مطالعه نشان داد که اقدامات بیشتری در مورد برطرف سازی استرس در میان مردم بریتانیا لازم است تا به وضعیت نامناسب سایز دور شکم آنها رسیدگی شود.

در ادامه به بررسی ۵ دلیلی پرداخته خواهد که در هر کدام و به دلیل خاصی، استرس می تواند در اضافه شدن وزن افراد موثر واقع شود.

تمامی این موارد به شما خواهند گفت که لازم است هرچه سریع تر استرس های خود را کنار گذاشته یا تا آنجا که امکان دارد سطح و تداوم آنها را کاهش دهید. این موارد را با هم مرور می کنیم:

۱- استرس مقاومت در برابر انسولین را افزایش می بخشد

 

یکی از متخصصان تغذیه مرکز پزشکی «وکسنر» دانشگاه ایالتی «اوهیو» به نام «لورن بلیک» در این باره می گوید: “زمانی که در شرایط استرس شدید قرار دارید، هورمون کورتیزول، انرژی مورد نیاز بدن را از طریق شکستن ذخایر پروتئین و تبدیل آن به گلوکز یا قند بدست می آورد. این انرژی می تواند به تحمل عوامل استرس زا در آن فرد کمک کند.”

اگر این اتفاق به طور مداوم ادامه پیدا کند منجر به تجمع چربی، اضافه وزن، چاقی و دیابت نوع دوم می شود.

۲- سبب افزاش اشتها و خوردن هله هوله های پرکالری و شیرین می شود

 

زمانی که هورمون کورتیزول ترشح می شود، تمایل شما به دریافت مواد غذایی خصوصا خوراکی های چرب و شیرین و یا هر دوی آنها نیز افزایش پیدا می کند.

بلیک می گوید، اگرچه هنوز مکانیزم دقیق بدن به طور کامل شناخته نشده اما ترشح هورمون کورتیزول می تواند بر سطح ترشح هورمون گرسنگی به نام «گرلین» موثر باشد.

دکتر بلیک اضافه می کند در مواقعی که فرد با استرس دست و پنجه نرم می کند، برای ایجاد احساس خوب در بدن و ترشح هورمون «سروتونین» به مصرف مواد قندی روی می آورد. متاسفانه در چنین مواقعی فرد به سمت انواع و اقسام هله هوله ها رو می آورد.

۳- چربی ها را روانه شکم می کند

 

بر اساس تحقیقات انجام شده در زمینه استرس که نتایج آنها در مجله «قلب آمریکا» به چاپ رسید، نشان داده شد که تجمع چربی در برخی از ارگان حیاتی از نتایج تحمل استرس های مداوم است.

این چربی ها از جمله آسیب زننده ترین انواع چربی ها به شمار می آیند که می توانند منجر به حملات قلبی و سرطان نیز بشوند.

متاسفانه کورتیزول می تواند باعث افزایش تری گلیسیرید که اصلی ترین ترکیب در چربی بدن انسان است شده و آنها را با چربی های غیرمفید جایگزین کند. تجمع این نوع از چربی ها حتی در مورد افرادی که اضافه وزن نیز ندارند اتفاق می افتد.

در یک مطالعه علمی دیگر این نتیجه بدست آمد که در میان زنانی که وزن های نرمالی دارند اما سبک زندگی آنها به گونه ای است که متحمل استرس فراوان می شوند، چربی های دور ناحیه شکم در مقایسه با سایر گروه ها بیشتر است.

۴- باعث کم خوابی تان می شود

 

یافته های بدست آمده از پژوهش های کلینیک «کلیولند» نشان می دهد که استرس نخستین دلیل کم خوابی است. در مطالعه دیگری که نتایج آن در مجله «دایابتلوجیا» به چاپ رسید نشان داده شد، کمبود خواب می تواند تغییراتی را در وضعیت ترشح انسولین بوجود آورده و سطح هورمون رشد را کاهش دهد.

برای داشتن وزن مناسب و سلامت، بسیار توصیه می شود که به خوبی بخوابید. انجمن ملی خواب آمریکا بین ۷ تا ۹ ساعت را مناسب ترین مقدار برای برخورداری از وزن مناسب و سلامتی پیشنهاد می کند.

۵- تمرین ها و فعالیت های بدنی تان را با اختلال مواجه می کند

 

داشتن استرس فراوان بهانه بسیار خوبی برای نرفتن به باشگاه یا انجام فعالیت های ورزشی است. همچنین استرس می تواند بر انجام چنین فعالیت هایی نیز تاثیر داشته باشد.

در مطالعه ای که نتایج آن در مجله «پزشکی و علم در تمرین و ورزش» به انتشار رسید، محققان دانشگاه ییل دریافتند، استرس می تواند بر روی تمرین های شدید ورزشی نیز تاثرگزار باشد.

علت این امر می تواند هورمون کورتیزول باشد که باعث از بین بردن ماهیچه ها می شود و تاثیر هورمون های ماهیچه ساز  از جمله تستسترون و هورمون رشد را از بین می برد.

با آنچه در موارد فوق الذکر برشمرده شد، به راحتی می توان دریافت که استرس تا چه اندازه می تواند نتایج معکوسی را در روند رژیم های غذایی و ورزش داشته باشد. شاید یکی از دلایلی که تاکید فراوانی برای کاهش آن می شود به همین موارد بازگردد.

 

مواد غذایی که می توانند با افسردگی مبارزه کنند

 

  • کافئین می‌تواند ما را سرحال کند و به احساس داشتن انگیزه بیشتر کمک می‌کند. اما برخی مطالعات نشان می‌دهند اگر دچارافسردگی پس از زایمان و یا اختلال هراس شده باشید، قهوه می‌تواند علائم شما را بدتر کند.

آیا می دانید بعضی خوراکیها مانند مرغ مثل داروی ضدافسردگی بر رفتار شما اثر می گذارد؟ غذاهای دیگری نیز هستند که می‌توانند علائم افسردگی را کاهش دهند که در این مطلب به معرفی برخی غذاها و خوراکی ها می پردازیم و با خواص آنها آشنا می شویم.

بوقلمون

این پرنده حاوی پروتئین تریپتوفان است که بدن شما از آن برای ساخت سروتونین استفاده می‌کند. محققان میگویند سروتونین ماده شیمیایی در مغز است که نقش مهمی در افسردگی ایفا می‌کند. در واقع، برخی داروهای ضد افسردگی روش مغز در استفاده از سروتونین را مورد هدف قرار می‌دهند. شما می‌توانید همین اثر تقویت خلق و خوی را از مرغ و سویا دریافت کنید.

آجیل برزیلی

این میان وعده سرشار از سلنیوم است، که بدن شما را از ذرات کوچک و مخرب به نام رادیکال‌های آزاد محافظت می‌کند. مطالعه‌ای نشان داد افراد جوانی که به اندازه کافی از این ماده مغذی در رژیم غذایی خود ندارند به احتمال زیاد افسرده می‌شوند. هر چند محققان نمی‌توانند بگویند که سلنیوم پایین موجب افسردگی می‌شود. تنها یک نوع آجیل برزیلی حاوی تقریباً نیمی از نیاز روزانه شما از مواد معدنی می‌باشد پس مراقب باشید چه میزان از این آجیل‌ها را می‌خورید.

خوراکی‌های دیگر که حاوی این ماده معدنی هستند عبارتند از: برنج قهوه‌ای، گوشت گاو بدون چربی، دانه آفتاب گردان و غذاهای دریایی.

هویج

هویج سرشار از بتا کاروتن است، که شما می‌توانید آن را از کدو تنبل، اسفناج، سیب زمینی شیرین، و طالبی نیز دریافت کنید. مطالعات این ماده مغذی را با سطوح پایین‌تر افسردگی مرتبط ساخته‌اند. شواهد کافی برای نشان دادن اینکه این ماده می‌تواند از این اختلال جلوگیری کند، وجود ندارد، اما اگر این ماده را بیشتر در رژیم غذایی خود داشته باشید صدمه‌ای به شما نمی‌رسد.

نرم تنان و صدف دریایی

این غذاهای دریایی خوشمزه منبع خوبی از ویتامین B۱۲ هستند. برخی از مطالعات می گویند که افراد با سطوح پایین این ویتامین بیشتر احتمال دارد که دچار افسردگی شوند. ممکن است عدم وجود این ویتامین موجب کمبود ماده‌ای به نام اس-آدنوزیل متیونین (SAM) شود، که مغز شما برای پردازش مواد شیمیایی دیگر که بر خلق و خوی شما تأثیر می‌گذارند، به آن نیاز دارد. اگر به دنبال منابع دیگر ویتامین B۱۲ هستید، گوشت گاو بدون چربی، شیر و تخم مرغ را امتحان کنید.

قهوه

کافئین می‌تواند ما را سرحال کند و به احساس داشتن انگیزه بیشتر کمک می‌کند. اما برخی مطالعات نشان می‌دهند اگر دچارافسردگی پس از زایمان و یا اختلال هراس شده باشید، قهوه می‌تواند علائم شما را بدتر کند. دیگر محققان می گویند یک فنجان قهوه می‌تواند خطر ابتلا به افسردگی را کاهش دهد، هر چند آنها مطمئن نیستند دلیل این مسئله چیست.

سبزیجات برگ سبز

این سبزیجات سرشار از فولات هستند، که سلول‌های مغزی شما برای عملکرد خوب به آن نیاز دارند. فولات می‌تواند به محافظت در برابر افسردگی به شما کمک کند. تولید کنندگان مواد غذایی برای غنی سازی ماکارونی و برنج، این ویتامین را که به عنوان B۹ نیز شناخته می‌شوند، به آنها اضافه می‌کنند. می‌توانید فولات را از عدس، لوبیا، و مارچوبه نیز دریافت کنید.

ماهی قزل آلا

ماهی قزل آلا و دیگر ماهی‌ها مانند شاه ماهی و ماهی تن سرشار از چربی‌های اشباع نشده هستند. محققان فکر می‌کنند این چربی‌ها می‌توانند به مبارزه با افسردگی کمک کنند. یک نوع از این چربی‌ها، به نام اسیدهای چرب امگا ۳، می‌توانند به سلول‌های مغزی کمک کنند تا از مواد شیمیایی مؤثر بر خلق و خوی استفاده کنند. تعداد کمی از مطالعات نشان می‌دهند افرادی که افسرده نشده‌اند سطوح بالاتری از امگا ۳ نسبت به افراد مبتلا به اختلالات خلقی داشتند.

شیر

شیر منبع خوبی از ویتامین D است. سطح بسیار پایینی از این ماده مغذی در بدن، گاهی اوقات می‌تواند موجب افسردگی شود. در یک مطالعه نروژی نشان داده شد افرادی که از مکمل ویتامین D استفاده می‌کنند در سال بعد نسبت به سایر افراد کمتر دچار افسردگی می‌شوند. شیر دوست ندارید؟ ذخیره ویتامین D خود را از رژیم غذایی حاوی غلات و آب میوه، و کنسرو ماهی غنی شده افزایش دهید.

تنقلات

هشدار: ممکن است این خوراکی‌ها آماده باشند و سریع شما را سیر کنند، اما این غذاهای فراوری شده می‌توانند خبر بدی برای خلق و خوی شما باشند. دانشمندان بررسی کردند که چگونه رژیم غذایی سرشار از شکر، کربوهیدرات‌های ساده و غذاهای چرب خلق و خوی شما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. بسیاری از مطالعات، اندکی ارتباط بین این خوراکی‌های ناسالم و افسردگی پیدا کردند.

بهترین رژیم غذایی: یک رژیم غذایی متعادل با مقدار زیادی از میوه‌ها، سبزیجات، غلات کامل (سبوس دار)، و پروتئین بدون چربی.

 

با همسر پرخاشگر چگونه برخورد کنیم

  • این روانشناس تصریح کرد:در صورتی که همسرتان با دوستان ناباب ارتباط دارد، سعی کنید این روابط را به روش های مختلف و با بکارگیری تدابیری کاهش بدهید، اما از سوی دیگر ارتباط او را با بستگان و دوستانی که رفتارهای بهتری دارند افزایش دهید.

زن و مرد مکمل یکدیگر هستند. آنها هستند که در غم و شادی در کنار یکدیگرند و معایب و زشتی های یکدیگر را می پوشانند. پرخاشگری از جمله اخلاق ناپسند در هر انسانی است اما روش های مختلفی برای مقابله با این رفتار وجود دارد. ممکن است همسر شما فردی پرخاشگر باشد اما شما باید با رفتار خود وی را کنترل کنید.

هرگز در مقابل پرخاشگری همسرتان مقابله به مثل نکنید، زیرا موجب تشدید این رفتار ناپسند می شود.

وجیهه مشهدی نبی روانشناس و کارشناس خانواده ؛با بیان اینکه راهکارهای مختلفی برای کنترل پرخاشگری همسر وجود دارد،اظهار داشت: رفتارهای پسندیده همسرتان را هرچند کوچک،به وی گوشزد کنید تا زمینه تقویت این رفتار پسندیده در بازه زمانی بلند مدت فراهم بشود.
وی افزود:هنگامی که همسرتان در وضعیت روحی مناسبی قرار دارد، درباره تأثیرات منفی پرخاشگری بر احساس و رفتار خودتان و همچنین زندگی مشترک تان صحبت کنید.
این روانشناس تصریح کرد:در صورتی که همسرتان با دوستان ناباب ارتباط دارد، سعی کنید این روابط را به روش های مختلف و با بکارگیری تدابیری کاهش بدهید، اما از سوی دیگر ارتباط او را با بستگان و دوستانی که رفتارهای بهتری دارند افزایش دهید.
مشهدی نبی در پایان گفت :برای کنترل این رفتار و تسلط بر امور از مقابله به مثل بپرهیزید زیرا باعث تشدید پرخاشگری وی می شود،همچنین از رفتارهایی مانند بی اعتنایی، بی توجهی و خشونت نسبت به همسرتان دوری کنید زیرا موجب تأثیرات منفی بر روابط شما خواهد شد
منبع: باشگاه خبرنگاران

بهترین تنبیه برای کودک محروم کردن او از خواسته هایش است

 

  • والدین با کودکان بالای چهار سال باید به دور از جمع درباره رفتارش صحبت کنند و تذکر دهند و در صورت تکرار رفتار غلط، به کارگیری تنبیه متناسب با عمل وی انجام شود و باید او را از خواسته هایش محروم کنند تا  دست از کار ناشایست خود بردارد.

بعضی از والدین هنوز هم تنبیه بدنی را بهترین تنبیه برای کودک می دانند. البته این طرز تفکر بسیار کم شده است خوشبختانه، ولی چیزی که برای کودکان بهترین تنبیه به حساب می آید این است که او را از خواسته هایی که به شدت به آن علاقه دارد و روزانه انجام می دهد منع کنید.

فرید توکلیان روانشناس و جامعه شناس در گفتگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار داشت: بیشتر والدین هنگام مواجهه با لجبازی کودک، به دلیل عدم آگاهی دست به تنبیه او می زنند که اغلب با نتایج معکوس رو به رو می شوند در حالی که با بکارگیری جملات خبری به جای جملات دستوری در برخورد با وی می توان تا حد زیادی از بروز این رفتار جلوگیری کرد.

 وی در ادامه تصریح کرد: گوش دادن و توجه به صحبت های کودک و همدلی با وی نقش مهمی در کاهش لجبازی فرزند دارد. بطور مثال زمانی که او جیغ می کشد به جای دعوا و تنبیه، با مهربانی علت این کار را جویا شوید، همچنین هماهنگ بودن روش های تربیتی پدر و مادر نیز در کاهش رفتارهای ناشایست کودک مؤثر است.
توکلیان بیان کرد: والدین با کودکان بالای چهار سال باید به دور از جمع درباره رفتارش صحبت کنند و تذکر دهند و در صورت تکرار رفتار غلط، به کارگیری تنبیه متناسب با عمل وی انجام شود و باید او را از خواسته هایش محروم کنند تا  دست از کار ناشایست خود بردارد.
این روانشناس در پایان افزود: از دیگر روش های مفید برای کاهش لجبازی کودک انجام برنامه ریزی مناسب و منظم برای کارهای روزانه او و پاسخگو بودن به خواسته های موجه فرزند است، زیرا با این کار کودک متوجه می شود که قصد والدین اذیت کردن او نیست، حق دادن به وی در برخی موارد و همچنین استفاده از شیوه جایگزین کردن به این معنا که به کودک اطمینان دهیم، اگر جیغ نزند، فلان کار را برایش انجام می دهیم، در کاهش رفتارهای ناشایست کودکان مؤثر است.

 

 

استرس و نگرانی ها را مدیریت کنیم

 

  • بد نیست بدانیم، استرس کارکرد مثبت نیز دارد؛ ‌بدون استرس اساسا هیج موجودی توان یادگیری ندارد و نمی‌تواند نسبت به تغییرات پیرامون خود واکنش نشان دهد. به بیانی، استرس مثبت، نسبت به وظایف ویژه‌ای که انسان‌ها می‌توانند بر عهده بگیرند، معنا پیدا می‌کند

همه ی ما در زندگی خود، مشکلات و فکرهای مختلفی داریم که باعث می شوند، نگرانی هایی در زندگی برایمان پیش بیاید. گاهی با قدرت تمام این نگرانی ها را مدیریت کرده ایم و گاهی هم هیچ موفقیتی در پیشبرد این نگرانی ها به سوی آرامش نداشته ایم. چگونه می توانیم این نگرانی ها را مدیریت کنیم؟

 استرس ازجمله مسائلی است که وجودش می‌تواند در لحظه لحظه زندگی انسان موثر باشد. استرس از عوامل فیزیکی، کاری و مشکلات فردی نشات می‌گیرد و مربوط به عکس‌العمل‌هایی می‌شود که انسان‌ها هنگام روبه‌رو شدن با تغییراتی که تعادل درونی آنها را برهم می‌زند.
به همین دلیل، داشتن علم و آگاهی نسبت به آن (استرس) از اهمیت بالایی برخوردار است. از طرفی، با گسترش و تغییر شکل زندگی امروزی و متعاقب آن، پیچیده‌تر شدن مشکلات و گرفتاری‌های مردم، استرس تاثیر خود را بیش از هر زمان و مکانی در محیط خانواده نمایان می‌کند. یعنی جایی که در درون آن باید بسیاری از مشکلات افراد حل شود، خود به محیطی متفاوت تبدیل می‌گردد. از همین رو، ارتقای بهداشت روانی محیط خانواده یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است و این فقط یک روی سکه بود.

بد نیست بدانیم، استرس کارکرد مثبت نیز دارد؛ ‌بدون استرس اساسا هیج موجودی توان یادگیری ندارد و نمی‌تواند نسبت به تغییرات پیرامون خود واکنش نشان دهد. به بیانی، استرس مثبت، نسبت به وظایف ویژه‌ای که انسان‌ها می‌توانند بر عهده بگیرند، معنا پیدا می‌کند؛ وظایفی که احتمالا مهم‌ترین آنها بالا بردن سطح هوشیاری و توجه نسبت به تغییرات اطراف است. برای واکاوی بیشتر این موضوع سراغ دکتر اسماعیل سعدی‌پور، روان‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم و گفت‌وگویی با وی ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید.

خیلی‌ها بر این باورند که افراد و خانواده‌ها نسبت به گذشته کمتر شادند. آیا این نظر را قبول دارید؟

این واقعیتی است که نیاز به توضیح دارد. ببینید، یکی از عناوینی که قرن ۲۰ و۲۱ را نامگذاری کرده‌اند، قرن استرس و اضطراب است. با وجود پیشرفت انسان‌ها در حوزه‌های مختلف، نه‌تنها استرس‌شان کاهش نیافته، بلکه مشکلاتی برای آنها به وجود آمده است؛ یعنی به واسطه تغییری که در سبک زندگی‌ها به وجود آمده، روابط افراد تحت تاثیر قرار گرفته و حالتی مجازی به آن داده که منتج به فاصله گرفتن مردم از هم شده است.

امکان دارد مصداق بیاورید؟

البته. ترافیک، آلودگی هوا، مواد غذایی، فست‌فودها، آلودگی‌های صوتی و محیطی که گریبانگیر جامعه است، امواج فناوری‌های نوین مثل موبایل، گسترش فرهنگ آپارتمان‌نشینی، مشکلات اقتصادی، فاصله گرفتن انسان‌ها از دین و مذهب و بسیاری موارد از این نوع ، سبب شده آرامش مردم جامعه با چالش مواجه شود.

در چنین شرایطی چه کاری مهم است؟ یعنی وقتی ما شناخت اولیه در رابطه با استرس پیدا کردیم، گام بعدی چیست؟

باید استرس را مدیریت کرد. وقتی دچار استرس می‌شویم، سلامت جسمی و روانی ما به خطر می‌اُفتد. بسیاری از بیماری‌های مختلف که انسان‌ها با آن دست به گریبان می‌شوند، ریشه‌های بیرونی و استرسی دارد. استرس، سلامت روانی ما را هم نشانه می‌رود. وقتی ما از آرامش برخوردار نباشیم، دچار مشکلات ارتباطی می‌شویم و چه‌بسا برای مثال، غیبتمان (عدم حضور) سرکار زیاد شود یا در برخی افراد، گرایش به مواد مخدر و مسائلی از این دست به وجود آید. با جرات می‌توان گفت، یکی از دلایل عمده و اصلی سکته‌های قلبی و مغزی در قرن اخیر، وجود استرس است.

آقای دکتر هدف از مدیریت استرس چیست و آیا باید به دنبال حذف آن باشیم؟

نه. هدف از مدیریت استرس این نیست که ما به دنبال آن باشیم که اصلا استرسی نداشته باشیم. هدف این است که استرس را در حد مطلوب و بهینه پرورش دهیم. استرس کارکرد مثبت هم دارد. حداقلی از استرس برای آن که ما مراقبت‌ها و احتیاط‌های لازم و عملکرد موفقی داشته باشیم، لازم است. به عنوان نمونه من اگر بخواهم از یک طرف خیابان به طرف دیگر بروم و اصلا استرسی نسبت به خطرات احتمالی نداشته باشم، می‌تواند مشکل آفرین باشد. دانش‌آموز و دانشجویی را تصور کنید که برای درس خواندن و امتحاناتش استرسی ندارد. در این صورت او عملا انگیزه‌ای برای کار کردن ندارد. بنابراین، استرس می‌تواند نقشی انگیزشی هم داشته باشد.

منظور شما این است که باید در تجربه استرس تعادل داشته باشیم؟

بله، همین طور است. وجود حداقلی از استرس برای آن که کارها را بموقع انجام دهیم لازم است، ولی اگر شدتش از حدی بیشتر شود نه‌تنها کمک‌کننده نیست بلکه آسیب‌زا خواهد بود. نکته مهم در این که استرس آسیب‌زاست یا آسیب‌زدا، آن است که استرس مخرب در روابط اجتماعی، فعالیت شغلی و اقتصادی ما اختلال ایجاد می‌کند. یعنی وقتی استرس به حدی برسد که من دیگر نتوانم کار کنم و توانایی استفاده از ظرفیت‌های فکری خود را از دست دهم، این نوع استرس منفی و بیمار گونه است.

استرس بر رفتار بیرونی ما هم می‌تواند اثر بگذارد؟

قطعا. همان طور که گفتم، استرس بر جسم و روان انسان‌ها تاثیر می‌گذارد. جنبه دیگری که استرس می‌تواند بر آن اثرگذار باشد، رفتار آدم‌هاست. بدون تردید، وقتی شخصی دچار استرس شود دست به اقدامی می‌زند. گاهی استرس خود را به شکل ناخن جویدن، سیگار کشیدن و موارد مشابه نشان می‌دهد.

درباره درک اهمیت مدیریت و کنترل استرس صحبت کردیم، امکان دارد درباره اقداماتی که می‌توان در این زمینه انجام داد، به ما بگویید.

روزانه اطراف ما هزاران اتفاق ریز و درشت رخ می‌دهد که اگر توانایی کنترل آنها را نداشته باشیم، لحظه‌ای آرامش و امنیت نداریم و کاری از پیش نخواهیم برد. اولین نکته در بحث مدیریت استرس آن است که ما بتوانیم جسم خود را آرام کنیم. نخستین واکنش ما به استرس در سطح جسمانی است. کار دشواری نیست. گاهی اوقات این موضوع با کشیدن چند نفس عمیق حاصل می‌شود.

مورد مهم دیگر در اینجا، ذهنیت و افکاری است که هنگام رویارویی با مشکلات به ما دست می‌دهد. واقعیت آن است که یک رخداد یکسان استرس زا برای دو فرد، وضعیت‌های متفاوت ایجاد می‌کند. فرض کنید،‌ تصادفی برای فردی اتفاق افتاده و دو آدم دو واکنش هیجانی متفاوت نسبت به آن نشان می‌دهند. یکی سعی می‌کند همچنان خود را خونسرد نشان دهد و آرامشش را حفظ کند و دیگری عصبانی می‌شود. آنچه کمک می‌کند یکی از این حالات هیجانی را تجربه کنیم، ارزیابی فکری ماست. یعنی تفسیر ما از واقعه چگونه است. هیجان ما معلول تفسیر ما خواهد بود. صحبت من این است که باید نسبت به هر اتفاقی واقع‌بین باشیم. قرار نیست به همه مسائل خوش‌بینانه نگاه کنیم. واقعیت آن است که این دنیا نه گلستانی است که بگوییم هیچ خاری ندارد و نه خارستانی است که هیچ گلی در آن وجود نداشته باشد. بنابراین، تفکر واقع‌بینانه به کنترل استرس کمک می‌کند.

گاهی استرس ریشه در خصوصیات شخصیتی افراد دارد. برخی افراد کمال‌گرا هستند و فکر می‌کنند هیچ وقت نباید اشتباه کنند. داشتن چنین ویژگی شخصیتی باعث می‌شود، ما استرس زیادی را متحمل شویم. واقعیت آن است که امکان ندارد، انسان بتواند در همه زمان‌ها کارهایش را در حد عالی و بدون نقص انجام دهد. داشتن این انتظار باعث پدید آمدن استرس می‌شود.

موضوع دیگر این که بسیاری از مردم، هنگام داشتن استرس گرایش به عصبانی شدن دارند. این قضیه از آنجا اهمیت پیدا می‌کند که مدیریت خشم برای کنترل استرس ضروری است. خشمگین بودن، عوارض مختلفی بر جسم و روح ما خواهد گذارد.

نکته بعد، تلاش برای زندگی در زمان حال است. ماندن در زمان حال باعث می‌شود تا استرس را مهار کنیم. غرق شدن در آینده به دلیل احتمالی بودن و در گذشته سیر کردن به دلیل آن که دیگر گذشته است و کاری از دستمان برنمی‌آید، باعث استرس و اضطراب خواهد شد. تغییر نوع نگاه در این رابطه مهم است. گذشته را باید محمل تجربه و آینده را سکوی پیشرفت ببینیم. بعلاوه، اگر احساس کنیم فرمان زندگی از دستمان خارج شده، استرس بیشتری را تجربه می‌کنیم.

تلاش برای تغییر مسائلی که توانایی تغییر آنها را داریم، باعث کنترل استرس می‌شود. افکار، ذهنیت و تفسیرمان از مسائل، اولین چیزهایی هستند که می‌توانیم آنها را تغییر دهیم. می‌توانیم به جای آن که در اتفاقی به بدترین و مخرب‌ترین احتمالات فکر کنیم، روی جنبه‌های مثبت آن متمرکز شویم. موضوع دیگر در کنترل استرس، قاطعیت و ابراز وجود است. انسان‌هایی که توانایی ابراز وجود و نه گفتن در مواقعی که لازم است را دارند، استرس کمتری را تجربه می‌کنند. ابراز وجود یعنی این که من بتوانم حقوق خود را بشناسم و از دیگران هم بخواهم به آن احترام بگذارند.

مدیریت زمان هم در کنترل و مدیریت استرس بسیار مهم است. یکی از دلایل استرس می‌تواند این باشد که ما اغلب برای انجام کارهایمان وقت کم می‌آوریم. اگر کاری در موعد مقررش تمام نشود، استرس ایجاد می‌کند. یکی از اصول مهم مدیریت زمان داشتن برنامه‌ریزی است. مدیریت زمان سبب می‌شود بدانیم،‌ از هر دقیقه و ثانیه زندگی‌مان چگونه استفاده کنیم و در روز، هفته، ماه و سال بعد قرار است چه کاری انجام دهیم. در همین جا می‌توان به غلبه بر سستی و اهمال‌کاری اشاره کرد که باعث کنترل بیشتر انواع استرس‌ها می‌شود.

توانایی و مهارت حل مساله هم در مدیریت استرس بسیار حائزاهمیت است. در زندگی روزانه مشکلات و مسائل مختلفی فراروی انسان قرار می‌گیرد. در صورتی که تعریف درستی از موضوع پیش‌آمده و راه‌حل مناسبی برای آن داشته باشیم تا حد زیادی خواهیم توانست استرس‌های مخرب را کاهش دهیم. افزون بر آنچه گفته شد، ورزش کردن هم در کاهش استرس بسیار موثر و تاثیرگذار است.

 

چرا دچار استرس و اضطراب می شویم

 

  • بارها در جامعه و در مکان‌های مختلف دیده‌ایم، اشخاصی که شغلشان سبب می‌شود در معرض سر و صدای محیطی قرار داشته باشند، نسبت به یکدیگر و مردم چگونه رفتار می‌کنند و نسبت به کوچک‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین مسائل، رفتاری پرخاشگرانه از خود به صورت کلامی و عملی نشان می‌دهند

استرس بر بدن تاثیرات زیادی دارد و می تواند اختلالات زیادی را در سلامتی شما ایجاد می کند. هر چه سعی کنید استرس را بیشتر از بدن خود دور کنید، سلامتی بیشتری خواهید داشت. در این مطلب به بررسی این موضوع پرداخته ایم. با دکتر سلام همراه باشد تا ببینیم چگونه می توان استرس درون خود را کنترل کنیم.

کافی است نام استرس به گوشمان بخورد تا احساسی از ترس، شک و دودلی، اضطراب و مانند آن در ما پدید آید. گرچه استرس همیشه معنا و مفهومی منفی ندارد، اما اغلب ما استرس را به عنوان یک احساس مخرب می‌شناسیم. برای مثال محیط کاری ای را در نظر بگیرید که پر از سر و صدا باشد. این موضوع (پر سر و صدا بودن محیط‌های کاری) خود، نمونه‌ای از جاهایی است که روابط اجتماعی افراد در آن به طور ریشه‌ای دچار اختلال می‌شود.
بارها در جامعه و در مکان‌های مختلف دیده‌ایم، اشخاصی که شغلشان سبب می‌شود در معرض سر و صدای محیطی قرار داشته باشند، نسبت به یکدیگر و مردم چگونه رفتار می‌کنند و نسبت به کوچک‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین مسائل، رفتاری پرخاشگرانه از خود به صورت کلامی و عملی نشان می‌دهند. به بیانی، وجود صداهای بلند بر عملکرد شغلی در مشاغلی که نیاز به تمرکز دارند،‌ اثر منفی می‌گذارد. از طرفی، صداهای مزاحم نیز فرد را دچار تنش کرده، از لحاظ روانی از وضعیت مطلوب خارج می‌کند. در مقابل، اگر در محیط‌های کاری و خانوادگی صداهایی به گوش انسان برسد که موجب احساسی از شادی و فرح‌بخشی شود، بدون تردید باعث سر زندگی و شادمانی در محیط خانواده و کار خواهد بود.

مساله دیگری که می‌تواند هم در خانواده و هم در محیط‌های کاری استرس ایجاد کند، نبودن همدلی و یکرنگی است. آنچه در یک خانواده و یک محیط کاری از اهمیت برخوردار است، نوع رابطه حاکم میان اعضای آنهاست. خانواده‌ای که هر فردش ساز خود را بزند و ناهماهنگ باشد، در رابطه با بسیاری از مسائل و چالش‌های زندگی دچار مشکل خواهد شد و همین مساله می‌تواند مولد استرس منفی باشد. از سویی، اداره و سازمانی که اعضایش با هم یکدل و هماهنگ نباشند،‌ در سطح پایینی از اثر بخشی و بهره‌وری خواهد ماند و پیشرفت نخواهد کرد و چه‌بسا همین رکود سبب اختلاف میان اعضا و به وجود آمدن تنش و استرس شود.

موضوع مهم دیگری که اغلب باعث استرس می‌شود، پاسخگو نبودن افراد به نیازهای غریزی است. حتما شنیده‌اید که گفته شده، انسان ذاتا یک موجود اجتماعی است. همین مساله، یعنی اجتماعی بودن ایجاب می‌کند که یک فرد با جامعه اطراف خود رابطه داشته باشد. حال تصور کنید، شخصی تمایل به برقراری ارتباط با دیگران نداشته باشد. این قضیه به خودی خود، نوعی فشار و استرس برای وی ایجاد می‌کند. مشکلات خانوادگی و جسمی را نیز می‌توان به موارد گفته شده اضافه کرد.

آشفتگی، بی‌نظمی و نداشتن سازماندهی در کارها و برنامه‌ها نیز می‌تواند استرس‌زا باشد. این که هر کدام از ما بدانیم در چه وضعیتی قرار داریم و دانستن چشم‌اندازی از آنچه پیش روی ماست، در کاهش استرس مخرب می‌تواند مهم باشد. در غیر این صورت، وجود استرس که ناشی از سردرگمی، فراموشی و احساس ترس از شکست باشد،‌ محتمل است. اهداف رویایی و تخیلی، آرمانگرایانه و غیرمنطقی نیز سبب به وجود آمدن استرس می‌شود.

مورد موثر دیگر در تولید استرس منفی، انتقاد بیش از اندازه و عیب‌جویی بی‌مورد از دیگران است. در صورتی که هر کدام از ما سعی کنیم، اصطلاحا نیمه پر لیوان را ببینیم و از خصوصیات مثبت افراد تعریف و تمجید کنیم، از یک سو، ارزش و احترام دیگران را برای خود به ارمغان آورده‌ایم و از سوی دیگر، این موضوع به آرامش و در نتیجه، کاهش استرس ما کمک می‌کند.

از دیگر عوامل استرس‌زا می‌توان به نداشتن آستانه تحمل و صبر و حوصله در افراد اشاره کرد که نبود هر یک موجب به وجود آمدن یاس، ناکامی و عصبانیت می‌شود. بعلاوه، افراط و تفریط در رقابت با دیگران و چشم و هم چشمی بی‌جا و غیرضروری می‌تواند استرس‌آفرین باشد.

هر کدام از مواردی که مطرح شد و بسیاری از عوامل استرس‌آفرین دیگر در اطرافمان، مجموعه‌ای از عوارضی چون احساس بی‌اعتمادی، طرد، خشم و افسردگی می‌آفرینند که این احساسات به نوبه خود می‌توانند سبب بروز مشکلات و بیماری‌های مختلف شوند، اما راه‌حل چیست؟ به نظر می‌رسد، بهترین، عمومی‌ترین و بادوام‌ترین راه کاهش انواع استرس، تغییر و دگرگونی عقاید باشد که البته یک فرآیند مشکل و پرزحمت است.

 

با افراد کنترل گر چگونه رفتار کنیم

 

 

  • یکی از دلایلی که افراد کنترلگر برای این کار خود اعلام می‌کنند به خاطر علاقه و عشقی است که به طرف مقابل دارند. کنترلگرها دست به کنترلگری می‌زنند چراکه احساس می‌کنند این کار باعث می‌شود طرف مقابل اتفاقی برایش نیفتد و در واقع از خطرات در امان باشد.

می خواهیم در این بخش به رفتارهای افراد کنترلگر اشاره کنیم. از جمله خصوصیات رفتاری این افراد می توانیم به ناامنی در ارتباط و احساس اضطراب اشاره کنیم . برای برقراری رابطه با این افراد و کنارآمدن با خصوصیات شخصیتی آن ها راهنمایی های مشاورین را در اختیارتان قرار داده ایم.

در زندگی روزمره ممکن است رفتارهایی داشته باشیم که به صورت ناخودآگاه و ناشی از عدم شناخت نسبت به خودمان صورت می‌گیرد و در نهایت باعث رنجش دیگران و بیشتر از همه خودمان می‌شود. کنترلگری یکی از رفتارهایی است که باعث می‌شود روابط میان ما و نزدیکانمان با چالش مواجه شود.

رفتارهای کنترل‌کننده در روابط کاری، خانوادگی و عاطفی باعث می‌شود روابط تیره و تار شده و هر دو طرف از این موضوع آسیب می‌بینند. بسیاری از کارشناسان در این رابطه اتفاق‌نظر دارند که نیاز به کنترل کردن طرف مقابل هیچ کمکی به بهبود و حفظ ارتباط نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود در سراشیبی سقوط قرار بگیرد و در نهایت فرد کنترلگر و کنترل‌شونده هر دو احساس تنهایی کنند.

یکی از دلایلی که افراد کنترلگر برای این کار خود اعلام می‌کنند به خاطر علاقه و عشقی است که به طرف مقابل دارند. کنترلگرها دست به کنترلگری می‌زنند چراکه احساس می‌کنند این کار باعث می‌شود طرف مقابل اتفاقی برایش نیفتد و در واقع از خطرات در امان باشد.

ناامنی در ارتباط

یکی از دلایل وجود رفتارهای کنترلگری در روابط عاطفی، داشتن احساس ناامنی در شخص کنترلگر است. شخص کنترلگر به جای این که به شناخت بهتری در رابطه با احساس ناامنی که دارد دست پیدا کند، تصمیم می‌گیرد همسر خود را کنترل کند تا از این طریق روی حس ناامنی خود سرپوش بگذارد. کنترلگری از طریق حساسیت شدید نسبت به نوع پوشش یا پرس و جوی زیاد در رابطه با دوستانی که همسر دارد اتفاق می‌افتد. فرد تلاش می‌کند همسرش را از دوستان و سایر افراد خانواده و فامیل دور نگه دارد. این کار باعث می‌شود در کنترلگری احساس موفقیت بیشتری داشته باشد؛ چراکه کنترل کردن یک فرد در شرایط ایزوله بسیار راحت‌تر از دنیای بیرون است.

احساس اضطراب

اگر شما در ارتباط با یک فرد کنترلگر باشید ممکن است همواره نگران این موضوع باشید که او چه واکنشی نسبت به دیدارهای شما خواهد داشت. این احساس اضطراب در افرادی که تحت سلطه کنترلگرها قرار دارند دیده می‌شوند. فکر کردن به واکنش‌های همسر کنترلگرتان باعث می‌شود از ارتباط‌های دوستانه خود با دیگران لذت نبرید. موضوعی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که توجه کردن و تن دادن به درخواست‌های او باعث می‌شود این حس در او تقویت شده و هر روز احساس زندانی بودن بیشتری نسبت به گذشته داشته باشید و پس از مدتی در می‌یابید تنها دنبال پاسخ دادن به او هستید و تلاش می‌کنید طبق میل او رفتار کرده و تابع او باشید. در چنین شرایطی هیچ آینده روشنی برای ارتباط نمی‌توان تصور کرد و تا زمانی که فرد کنترلگر به این خصوصیت منفی خود پی نبرد و به دنبال حل مساله نباشد، رابطه همواره در ترس و اضطراب ادامه خواهد داشت و ممکن است در نهایت باعث شود فرد کنترل‌شونده از این زندان تحمیلی به سمت آزادی فرار کند. این دقیقا همان چیزی است که فرد کنترلگر از آن بیم دارد و برای این که این روز را نبیند دست به هر اقدام کنترل‌کننده‌ای می‌زند.

راه‌حل چیست؟

قطعا مشورت با یک مشاور می‌تواند کمک زیادی به افراد کنترلگر کند، اما این رفتار برای بهبود به زمان نیاز دارد تا فرد بتواند این رفتارش را در وهله اول شناسایی و سپس آن را کنار بگذارد. رها شدن از کنترلگری مساوی است با احساس آرامش در ارتباط‌های عاطفی و باعث می‌شود هر دو نفر در فضای دوستانه‌تری در کنار هم از زندگی لذت ببرند. در ادامه با راه‌حل‌هایی کلی برای این موضوع آشنا می‌شویم که ممکن است کمک کند این موضوع را در خود شناسایی و نسبت به رفع آن اقدام کنیم.

آزاد بگذاریم

همواره این نکته را به خود خاطر نشان کنید که باید اجازه بدهید طرف مقابلتان همان شخصی باشد که هست و به خاطر شما تغییر نکند. این آزاد گذاشتن باعث می‌شود وارد ماجرای کنترلگری نشوید که معنای درست دوست داشتن هم همین است. فراموش نکنید افراد از اشتباهات خود بیشتر از پند و اندرزهای شما یاد می‌گیرند. ممکن است احساسات پنهان به شما بگویند باید با کنترل کردن و تذکرات مداوم از بروز تجربیات منفی در طرف مقابل خود جلوگیری کنید و این در حالی است که آن خطرات یا تجربیات منفی آنقدرها هم اهمیت ندارند. واقعیت این است که انسان‌ها نیاز دارند از طریق برخی تجربیات چیزهای جدید بیاموزند و از آموخته‌های خود برای داشتن زندگی بهتر استفاده کنند.

تصمیمات جدید بگیریم

این موضوع را در نظر بگیریم اگر کاری که انجام می‌دهیم باعث می‌شود به طرف مقابل کمک شود و او این کمک ما را احساس می‌کند می‌توانیم به کار خود ادامه دهیم. در غیر این صورت باید آن را متوقف کنیم. برای مثال اگر مدام به برادر بیکار خود زنگ می‌زنید و چک می‌کنید که هنوز شغلی پیدا کرده است یا نه اگر این کار به او کمکی می‌کند می‌توانید به تماس‌های خود ادامه دهید؛ اما وقتی این کار شما به حال او کمکی نمی‌کند، باید آن را متوقف کنید.

در بسیاری از مواقع این کار فقط باعث می‌شود طرف مقابل احساس سرخوردگی داشته باشد. بنابراین بهتر است تصمیم بگیریم کارهایی که هیچ کمکی به دیگران نمی‌کند را متوقف کنیم. توجه داشته باشیم اغلب افراد کنترلگر با توجیه‌های غیرواقعی خود را گول می‌زنند و رفتار خود را از راه‌های مختلف توجیه می‌کنند.

نگرانی‌های خود را بشناسید

به جای این که تلاش کنید همه چیز را نامحسوس در کنترل خود داشته باشید ترس‌ها، نگرانی‌ها و خشم خود را بشناسید و تلاش کنید آن را مدیریت کنید. خواندن کتاب‌هایی در این زمینه بسیار موثر خواهد بود چراکه ممکن است به تنهایی نتوانید از پس این کار برآیید. بنابراین خواندن کتاب‌های مفید در این زمینه توصیه می‌شود. تنها با استفاده از تمرین و شناخت سریع ترس و ناامنی است که می‌توانید پیش از این که اقدامی انجام دهید فکر خود را مرور کرده و از کنترلگری غیرضروری خودداری کنید.

پذیرش دیگران؛ سخت، اما ممکن

ذهن انسان همواره تلاش می‌کند خود را از شرایط سخت دور کند و به جای تعمق در رابطه با حرف‌ها و ارتباط‌ها روش‌های آسان‌تری را پیش روی فرد می‌گذارد. پذیرش این که افراد با هم تفاوت‌هایی دارند و هیچ کس کامل نیست ممکن است در ابتدا با سختی زیادی همراه باشد، اما اگر بتوانید به مرحله پذیرش برسید روی دیگری از ارتباط‌ها را تجربه می‌کنید که برای شما سرشار از آرامش و اطمینان خاطر خواهد بود. بپذیرید که نگران بودن، یک نوع سرگرمی است. به جای نگران بودن مداوم، روی چیزهای بهتری تمرکز کنید و به دنبال شناخت بهتر و بهبود حس دوست داشتن خودتان باشید.

چگونه افسردگی دانش آموزان را کاهش دهیم

 

  • بر این اساس می­توان گفت مداخله شناختی – رفتاری می­ تواند به عنوان یکی از شیوه ­های درمانی مؤثر در درمان مشکلات هیجانی/رفتاری دانش ­آموزان به کار گرفته شود. تلویحات ضمنی نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.

در این مطلب می خواهیم به بررسی پژوهشی بپردازیم که بر مطالعه ی تاثیر یک درمانی بر روی افسردگی به نام درمان شناختی – رفتاری بر کاهش افسردگی پرداخته است. می خواهیم ببینیم با کمک این درمان چگونه می توانیم افسردگی را در بین دانش آموزان کاهش دهیم.

 چکیده:  

مقدمه و هدف: افسردگی یکی از رایج­ ترین اختلال­ های روان­ شناختی است که بسیاری از روان­ درمان گران به آن توجه ویژه داشته ­اند. در پژوهش­ های مختلف، درمان­ه ای شناختی – رفتاری یکی از روش­ های مناسب در درمان اختلال ­های افسردگی تشخیص داده شده ­اند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر مطالعه تأثیر درمان شناختی- رفتاری  بر کاهش افسردگی دانش ­آموزان است.

روش: طرح پژوهش نیمه­ آزمایشی از نوع پیش ­آزمون پس ­آزمون با گروه کنترل بود و بدین منظور از بین دانش ­آموزانی که به مرکز مشاوره بهزیستی و آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه مراجعه می­ کردند نمونه­ ای به حجم ۳۰ دانش ­آموز با افسردگی شدید به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلق و احساس (انگلود و همکاران، ۱۹۸۷) و مصاحبه بالینی بر اساس ملاک­ های ویرایش چهارم طبقه ­بندی اختلال ­های روانی (انجمن روان­پزشکی آمریکا، ۲۰۰۰) بود.

یافته ­ها: نتایج نشان داد که روش درمان شناختی – رفتاری  در کاهش افسردگی دانش­ آموزان در مرحله پس ­آزمون تاثیر معناداری (۰/۰۰۰۱ = P) داشته است.

نتیجه ­گیری: بر این اساس می­توان گفت مداخله شناختی – رفتاری می­ تواند به عنوان یکی از شیوه ­های درمانی مؤثر در درمان مشکلات هیجانی/رفتاری دانش ­آموزان به کار گرفته شود. تلویحات ضمنی نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.