استرس و نگرانی ها را مدیریت کنیم

 

  • بد نیست بدانیم، استرس کارکرد مثبت نیز دارد؛ ‌بدون استرس اساسا هیج موجودی توان یادگیری ندارد و نمی‌تواند نسبت به تغییرات پیرامون خود واکنش نشان دهد. به بیانی، استرس مثبت، نسبت به وظایف ویژه‌ای که انسان‌ها می‌توانند بر عهده بگیرند، معنا پیدا می‌کند

همه ی ما در زندگی خود، مشکلات و فکرهای مختلفی داریم که باعث می شوند، نگرانی هایی در زندگی برایمان پیش بیاید. گاهی با قدرت تمام این نگرانی ها را مدیریت کرده ایم و گاهی هم هیچ موفقیتی در پیشبرد این نگرانی ها به سوی آرامش نداشته ایم. چگونه می توانیم این نگرانی ها را مدیریت کنیم؟

 استرس ازجمله مسائلی است که وجودش می‌تواند در لحظه لحظه زندگی انسان موثر باشد. استرس از عوامل فیزیکی، کاری و مشکلات فردی نشات می‌گیرد و مربوط به عکس‌العمل‌هایی می‌شود که انسان‌ها هنگام روبه‌رو شدن با تغییراتی که تعادل درونی آنها را برهم می‌زند.
به همین دلیل، داشتن علم و آگاهی نسبت به آن (استرس) از اهمیت بالایی برخوردار است. از طرفی، با گسترش و تغییر شکل زندگی امروزی و متعاقب آن، پیچیده‌تر شدن مشکلات و گرفتاری‌های مردم، استرس تاثیر خود را بیش از هر زمان و مکانی در محیط خانواده نمایان می‌کند. یعنی جایی که در درون آن باید بسیاری از مشکلات افراد حل شود، خود به محیطی متفاوت تبدیل می‌گردد. از همین رو، ارتقای بهداشت روانی محیط خانواده یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است و این فقط یک روی سکه بود.

بد نیست بدانیم، استرس کارکرد مثبت نیز دارد؛ ‌بدون استرس اساسا هیج موجودی توان یادگیری ندارد و نمی‌تواند نسبت به تغییرات پیرامون خود واکنش نشان دهد. به بیانی، استرس مثبت، نسبت به وظایف ویژه‌ای که انسان‌ها می‌توانند بر عهده بگیرند، معنا پیدا می‌کند؛ وظایفی که احتمالا مهم‌ترین آنها بالا بردن سطح هوشیاری و توجه نسبت به تغییرات اطراف است. برای واکاوی بیشتر این موضوع سراغ دکتر اسماعیل سعدی‌پور، روان‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم و گفت‌وگویی با وی ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید.

خیلی‌ها بر این باورند که افراد و خانواده‌ها نسبت به گذشته کمتر شادند. آیا این نظر را قبول دارید؟

این واقعیتی است که نیاز به توضیح دارد. ببینید، یکی از عناوینی که قرن ۲۰ و۲۱ را نامگذاری کرده‌اند، قرن استرس و اضطراب است. با وجود پیشرفت انسان‌ها در حوزه‌های مختلف، نه‌تنها استرس‌شان کاهش نیافته، بلکه مشکلاتی برای آنها به وجود آمده است؛ یعنی به واسطه تغییری که در سبک زندگی‌ها به وجود آمده، روابط افراد تحت تاثیر قرار گرفته و حالتی مجازی به آن داده که منتج به فاصله گرفتن مردم از هم شده است.

امکان دارد مصداق بیاورید؟

البته. ترافیک، آلودگی هوا، مواد غذایی، فست‌فودها، آلودگی‌های صوتی و محیطی که گریبانگیر جامعه است، امواج فناوری‌های نوین مثل موبایل، گسترش فرهنگ آپارتمان‌نشینی، مشکلات اقتصادی، فاصله گرفتن انسان‌ها از دین و مذهب و بسیاری موارد از این نوع ، سبب شده آرامش مردم جامعه با چالش مواجه شود.

در چنین شرایطی چه کاری مهم است؟ یعنی وقتی ما شناخت اولیه در رابطه با استرس پیدا کردیم، گام بعدی چیست؟

باید استرس را مدیریت کرد. وقتی دچار استرس می‌شویم، سلامت جسمی و روانی ما به خطر می‌اُفتد. بسیاری از بیماری‌های مختلف که انسان‌ها با آن دست به گریبان می‌شوند، ریشه‌های بیرونی و استرسی دارد. استرس، سلامت روانی ما را هم نشانه می‌رود. وقتی ما از آرامش برخوردار نباشیم، دچار مشکلات ارتباطی می‌شویم و چه‌بسا برای مثال، غیبتمان (عدم حضور) سرکار زیاد شود یا در برخی افراد، گرایش به مواد مخدر و مسائلی از این دست به وجود آید. با جرات می‌توان گفت، یکی از دلایل عمده و اصلی سکته‌های قلبی و مغزی در قرن اخیر، وجود استرس است.

آقای دکتر هدف از مدیریت استرس چیست و آیا باید به دنبال حذف آن باشیم؟

نه. هدف از مدیریت استرس این نیست که ما به دنبال آن باشیم که اصلا استرسی نداشته باشیم. هدف این است که استرس را در حد مطلوب و بهینه پرورش دهیم. استرس کارکرد مثبت هم دارد. حداقلی از استرس برای آن که ما مراقبت‌ها و احتیاط‌های لازم و عملکرد موفقی داشته باشیم، لازم است. به عنوان نمونه من اگر بخواهم از یک طرف خیابان به طرف دیگر بروم و اصلا استرسی نسبت به خطرات احتمالی نداشته باشم، می‌تواند مشکل آفرین باشد. دانش‌آموز و دانشجویی را تصور کنید که برای درس خواندن و امتحاناتش استرسی ندارد. در این صورت او عملا انگیزه‌ای برای کار کردن ندارد. بنابراین، استرس می‌تواند نقشی انگیزشی هم داشته باشد.

منظور شما این است که باید در تجربه استرس تعادل داشته باشیم؟

بله، همین طور است. وجود حداقلی از استرس برای آن که کارها را بموقع انجام دهیم لازم است، ولی اگر شدتش از حدی بیشتر شود نه‌تنها کمک‌کننده نیست بلکه آسیب‌زا خواهد بود. نکته مهم در این که استرس آسیب‌زاست یا آسیب‌زدا، آن است که استرس مخرب در روابط اجتماعی، فعالیت شغلی و اقتصادی ما اختلال ایجاد می‌کند. یعنی وقتی استرس به حدی برسد که من دیگر نتوانم کار کنم و توانایی استفاده از ظرفیت‌های فکری خود را از دست دهم، این نوع استرس منفی و بیمار گونه است.

استرس بر رفتار بیرونی ما هم می‌تواند اثر بگذارد؟

قطعا. همان طور که گفتم، استرس بر جسم و روان انسان‌ها تاثیر می‌گذارد. جنبه دیگری که استرس می‌تواند بر آن اثرگذار باشد، رفتار آدم‌هاست. بدون تردید، وقتی شخصی دچار استرس شود دست به اقدامی می‌زند. گاهی استرس خود را به شکل ناخن جویدن، سیگار کشیدن و موارد مشابه نشان می‌دهد.

درباره درک اهمیت مدیریت و کنترل استرس صحبت کردیم، امکان دارد درباره اقداماتی که می‌توان در این زمینه انجام داد، به ما بگویید.

روزانه اطراف ما هزاران اتفاق ریز و درشت رخ می‌دهد که اگر توانایی کنترل آنها را نداشته باشیم، لحظه‌ای آرامش و امنیت نداریم و کاری از پیش نخواهیم برد. اولین نکته در بحث مدیریت استرس آن است که ما بتوانیم جسم خود را آرام کنیم. نخستین واکنش ما به استرس در سطح جسمانی است. کار دشواری نیست. گاهی اوقات این موضوع با کشیدن چند نفس عمیق حاصل می‌شود.

مورد مهم دیگر در اینجا، ذهنیت و افکاری است که هنگام رویارویی با مشکلات به ما دست می‌دهد. واقعیت آن است که یک رخداد یکسان استرس زا برای دو فرد، وضعیت‌های متفاوت ایجاد می‌کند. فرض کنید،‌ تصادفی برای فردی اتفاق افتاده و دو آدم دو واکنش هیجانی متفاوت نسبت به آن نشان می‌دهند. یکی سعی می‌کند همچنان خود را خونسرد نشان دهد و آرامشش را حفظ کند و دیگری عصبانی می‌شود. آنچه کمک می‌کند یکی از این حالات هیجانی را تجربه کنیم، ارزیابی فکری ماست. یعنی تفسیر ما از واقعه چگونه است. هیجان ما معلول تفسیر ما خواهد بود. صحبت من این است که باید نسبت به هر اتفاقی واقع‌بین باشیم. قرار نیست به همه مسائل خوش‌بینانه نگاه کنیم. واقعیت آن است که این دنیا نه گلستانی است که بگوییم هیچ خاری ندارد و نه خارستانی است که هیچ گلی در آن وجود نداشته باشد. بنابراین، تفکر واقع‌بینانه به کنترل استرس کمک می‌کند.

گاهی استرس ریشه در خصوصیات شخصیتی افراد دارد. برخی افراد کمال‌گرا هستند و فکر می‌کنند هیچ وقت نباید اشتباه کنند. داشتن چنین ویژگی شخصیتی باعث می‌شود، ما استرس زیادی را متحمل شویم. واقعیت آن است که امکان ندارد، انسان بتواند در همه زمان‌ها کارهایش را در حد عالی و بدون نقص انجام دهد. داشتن این انتظار باعث پدید آمدن استرس می‌شود.

موضوع دیگر این که بسیاری از مردم، هنگام داشتن استرس گرایش به عصبانی شدن دارند. این قضیه از آنجا اهمیت پیدا می‌کند که مدیریت خشم برای کنترل استرس ضروری است. خشمگین بودن، عوارض مختلفی بر جسم و روح ما خواهد گذارد.

نکته بعد، تلاش برای زندگی در زمان حال است. ماندن در زمان حال باعث می‌شود تا استرس را مهار کنیم. غرق شدن در آینده به دلیل احتمالی بودن و در گذشته سیر کردن به دلیل آن که دیگر گذشته است و کاری از دستمان برنمی‌آید، باعث استرس و اضطراب خواهد شد. تغییر نوع نگاه در این رابطه مهم است. گذشته را باید محمل تجربه و آینده را سکوی پیشرفت ببینیم. بعلاوه، اگر احساس کنیم فرمان زندگی از دستمان خارج شده، استرس بیشتری را تجربه می‌کنیم.

تلاش برای تغییر مسائلی که توانایی تغییر آنها را داریم، باعث کنترل استرس می‌شود. افکار، ذهنیت و تفسیرمان از مسائل، اولین چیزهایی هستند که می‌توانیم آنها را تغییر دهیم. می‌توانیم به جای آن که در اتفاقی به بدترین و مخرب‌ترین احتمالات فکر کنیم، روی جنبه‌های مثبت آن متمرکز شویم. موضوع دیگر در کنترل استرس، قاطعیت و ابراز وجود است. انسان‌هایی که توانایی ابراز وجود و نه گفتن در مواقعی که لازم است را دارند، استرس کمتری را تجربه می‌کنند. ابراز وجود یعنی این که من بتوانم حقوق خود را بشناسم و از دیگران هم بخواهم به آن احترام بگذارند.

مدیریت زمان هم در کنترل و مدیریت استرس بسیار مهم است. یکی از دلایل استرس می‌تواند این باشد که ما اغلب برای انجام کارهایمان وقت کم می‌آوریم. اگر کاری در موعد مقررش تمام نشود، استرس ایجاد می‌کند. یکی از اصول مهم مدیریت زمان داشتن برنامه‌ریزی است. مدیریت زمان سبب می‌شود بدانیم،‌ از هر دقیقه و ثانیه زندگی‌مان چگونه استفاده کنیم و در روز، هفته، ماه و سال بعد قرار است چه کاری انجام دهیم. در همین جا می‌توان به غلبه بر سستی و اهمال‌کاری اشاره کرد که باعث کنترل بیشتر انواع استرس‌ها می‌شود.

توانایی و مهارت حل مساله هم در مدیریت استرس بسیار حائزاهمیت است. در زندگی روزانه مشکلات و مسائل مختلفی فراروی انسان قرار می‌گیرد. در صورتی که تعریف درستی از موضوع پیش‌آمده و راه‌حل مناسبی برای آن داشته باشیم تا حد زیادی خواهیم توانست استرس‌های مخرب را کاهش دهیم. افزون بر آنچه گفته شد، ورزش کردن هم در کاهش استرس بسیار موثر و تاثیرگذار است.

 

چرا دچار استرس و اضطراب می شویم

 

  • بارها در جامعه و در مکان‌های مختلف دیده‌ایم، اشخاصی که شغلشان سبب می‌شود در معرض سر و صدای محیطی قرار داشته باشند، نسبت به یکدیگر و مردم چگونه رفتار می‌کنند و نسبت به کوچک‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین مسائل، رفتاری پرخاشگرانه از خود به صورت کلامی و عملی نشان می‌دهند

استرس بر بدن تاثیرات زیادی دارد و می تواند اختلالات زیادی را در سلامتی شما ایجاد می کند. هر چه سعی کنید استرس را بیشتر از بدن خود دور کنید، سلامتی بیشتری خواهید داشت. در این مطلب به بررسی این موضوع پرداخته ایم. با دکتر سلام همراه باشد تا ببینیم چگونه می توان استرس درون خود را کنترل کنیم.

کافی است نام استرس به گوشمان بخورد تا احساسی از ترس، شک و دودلی، اضطراب و مانند آن در ما پدید آید. گرچه استرس همیشه معنا و مفهومی منفی ندارد، اما اغلب ما استرس را به عنوان یک احساس مخرب می‌شناسیم. برای مثال محیط کاری ای را در نظر بگیرید که پر از سر و صدا باشد. این موضوع (پر سر و صدا بودن محیط‌های کاری) خود، نمونه‌ای از جاهایی است که روابط اجتماعی افراد در آن به طور ریشه‌ای دچار اختلال می‌شود.
بارها در جامعه و در مکان‌های مختلف دیده‌ایم، اشخاصی که شغلشان سبب می‌شود در معرض سر و صدای محیطی قرار داشته باشند، نسبت به یکدیگر و مردم چگونه رفتار می‌کنند و نسبت به کوچک‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین مسائل، رفتاری پرخاشگرانه از خود به صورت کلامی و عملی نشان می‌دهند. به بیانی، وجود صداهای بلند بر عملکرد شغلی در مشاغلی که نیاز به تمرکز دارند،‌ اثر منفی می‌گذارد. از طرفی، صداهای مزاحم نیز فرد را دچار تنش کرده، از لحاظ روانی از وضعیت مطلوب خارج می‌کند. در مقابل، اگر در محیط‌های کاری و خانوادگی صداهایی به گوش انسان برسد که موجب احساسی از شادی و فرح‌بخشی شود، بدون تردید باعث سر زندگی و شادمانی در محیط خانواده و کار خواهد بود.

مساله دیگری که می‌تواند هم در خانواده و هم در محیط‌های کاری استرس ایجاد کند، نبودن همدلی و یکرنگی است. آنچه در یک خانواده و یک محیط کاری از اهمیت برخوردار است، نوع رابطه حاکم میان اعضای آنهاست. خانواده‌ای که هر فردش ساز خود را بزند و ناهماهنگ باشد، در رابطه با بسیاری از مسائل و چالش‌های زندگی دچار مشکل خواهد شد و همین مساله می‌تواند مولد استرس منفی باشد. از سویی، اداره و سازمانی که اعضایش با هم یکدل و هماهنگ نباشند،‌ در سطح پایینی از اثر بخشی و بهره‌وری خواهد ماند و پیشرفت نخواهد کرد و چه‌بسا همین رکود سبب اختلاف میان اعضا و به وجود آمدن تنش و استرس شود.

موضوع مهم دیگری که اغلب باعث استرس می‌شود، پاسخگو نبودن افراد به نیازهای غریزی است. حتما شنیده‌اید که گفته شده، انسان ذاتا یک موجود اجتماعی است. همین مساله، یعنی اجتماعی بودن ایجاب می‌کند که یک فرد با جامعه اطراف خود رابطه داشته باشد. حال تصور کنید، شخصی تمایل به برقراری ارتباط با دیگران نداشته باشد. این قضیه به خودی خود، نوعی فشار و استرس برای وی ایجاد می‌کند. مشکلات خانوادگی و جسمی را نیز می‌توان به موارد گفته شده اضافه کرد.

آشفتگی، بی‌نظمی و نداشتن سازماندهی در کارها و برنامه‌ها نیز می‌تواند استرس‌زا باشد. این که هر کدام از ما بدانیم در چه وضعیتی قرار داریم و دانستن چشم‌اندازی از آنچه پیش روی ماست، در کاهش استرس مخرب می‌تواند مهم باشد. در غیر این صورت، وجود استرس که ناشی از سردرگمی، فراموشی و احساس ترس از شکست باشد،‌ محتمل است. اهداف رویایی و تخیلی، آرمانگرایانه و غیرمنطقی نیز سبب به وجود آمدن استرس می‌شود.

مورد موثر دیگر در تولید استرس منفی، انتقاد بیش از اندازه و عیب‌جویی بی‌مورد از دیگران است. در صورتی که هر کدام از ما سعی کنیم، اصطلاحا نیمه پر لیوان را ببینیم و از خصوصیات مثبت افراد تعریف و تمجید کنیم، از یک سو، ارزش و احترام دیگران را برای خود به ارمغان آورده‌ایم و از سوی دیگر، این موضوع به آرامش و در نتیجه، کاهش استرس ما کمک می‌کند.

از دیگر عوامل استرس‌زا می‌توان به نداشتن آستانه تحمل و صبر و حوصله در افراد اشاره کرد که نبود هر یک موجب به وجود آمدن یاس، ناکامی و عصبانیت می‌شود. بعلاوه، افراط و تفریط در رقابت با دیگران و چشم و هم چشمی بی‌جا و غیرضروری می‌تواند استرس‌آفرین باشد.

هر کدام از مواردی که مطرح شد و بسیاری از عوامل استرس‌آفرین دیگر در اطرافمان، مجموعه‌ای از عوارضی چون احساس بی‌اعتمادی، طرد، خشم و افسردگی می‌آفرینند که این احساسات به نوبه خود می‌توانند سبب بروز مشکلات و بیماری‌های مختلف شوند، اما راه‌حل چیست؟ به نظر می‌رسد، بهترین، عمومی‌ترین و بادوام‌ترین راه کاهش انواع استرس، تغییر و دگرگونی عقاید باشد که البته یک فرآیند مشکل و پرزحمت است.