ستاره ۱۰ میلیارد ساله و سرنوشت خورشید

2

چندی پیش درباره ی سرنوشت خورشید صحبت شد که سرنوشت خورشید توسط ستاره ۱۰ میلیارد ساله نیز رقم خورده است.دانشمندان اخیرا دست به کشفیاتی زده اند که می توان از طریق تشابهات آن ها با زمین و خورشید، آینده خورشید و و روزگار سیاره زمین را پیش بینی کرد.

این مطلب در مورد ستاره ای ۱۰ میلیارد ساله صحبت می کند که دنیای جذابی داشته است.تیمی بین المللی از نجوم شناسان در حال انجام تحقیقاتی بر روی ستاره ی L2 کشتی دم (Puppis) هستند تا از آینده ای که در انتظار زمین است اطلاعاتی به دست آورند.این تیم از تلسکوپ رادیویی ALMA برای این تحقیقات استفاده کرده اند،

این ستاره در فاصله ۲۰۸ سال نوری از زمین قرار گرفته است.در حین تحقیقات دانشمندان متوجه شدند که این ستاره تشابهات زیادی با خورشید ما دارد.وارد هومان از انستیتو ستاره شناسی KU Leuven در نشستی خبری گفته است ” ما کشف کردیم که ستاره L2 کشتی دم ۱۰ بیلیون سال عمر دارد.

ده بیلیون سال پیش این ستاره کاملا مشابه با خورشید امروزی ما بوده است، با همان اندازه جرم. یک سوم این جرم حین تکامل ستاره از بین رفته و همین اتفاق در آینده ای دور برای خورشید ما نیز اتفاق خواهد افتاد.”پروفسر لین دثین از انستیتو ستاره شناسی KY Leuven گفته است که در چندین بیلیون سال آینده خورشید تبدیل به ستاره ای عظیم و قرمز رنگ می شود که ۱۰۰ برابر از اندازه کنونی اش بزرگتر خواهد بود.

دثین همچنین افزود “خورشید دچار از دست دادن شدید حجم خواهد شد که ناشی از باد های ستاره ای بسیار قوی می باشد. نتیجه نهایی تکامل خورشید در ۷ بیلیون سال آینده یک ستاره کوتوله بسیار کوچک خواهد بود. این ستاره اندازه ای مشابه با کره زمین خواهد داشت اما بسیار سنگین تر از آن. یک قاشق چایخوری از مواد ستاره های کوتوله سفید وزنی معادل ۵ تن خواهد داشت.

”در فاصله ای قریب به دو برابر فاصله میان خورشید و زمین محققان یک شی ای  را یافته اند که پیرامون L2 در مداری می چرخد. ممکن است این شی همان آینده زمین پس از گذر زمان باشد.نه تنها این پدیده بر زمین تاثیر می گذارد بلکه تمام منظومه شمسی را دستخوش تغییرات بزرگی خواهد کرد.

در حالی که بدیهیست که عطارد و ناهید توسط خورشید بلعیده و نابود خواهند شد، سرنوشت زمین در هاله ای از ابهام به سر می برد.دثین گفت ” ما می دانیم که خورشید ما بزرگتر و درخشان تر خواهد شد و هرگونه، گونه ی جاندار در سیاره مان را نابود خواهد کرد اما آیا هسته سنگی زمین از فاز ستاره قرمز جان سالم به در می برد

و همچنان به دور آن گردش خواهد کرد؟”هنوز مشخص نیست که آیا زمین از این رویداد جان سالم به در خواهد برد یا خیر اما مطالعات بر روی ستاره L2  کشتی دم بینش بیشتری از سرنوشت کره زمین به ما خواهد داد.نظر شما در باره این رویداد چیست؟ آیا فکر می کنید عمر زمین به ۷ میلیارد سال آینده برسد؟

اتفاقاتی که در ستارگان بیگانه رخ میدهد

2

این سری اتفاقات که در قسمت زیر می باشد اصولا در ستارگان بیگانه رخ می دهد پس با ما همراه باشد تا شما را از این اتفاقات با خبر سازیم.دانشمندان می گویند آنها برای ستاره «اَبَرسازه بیگانه» که بیگانگان را به همراه خود ندارد، راه حلی پیدا کرده اند؛ و این راه حل، بر خلاف توضیحات قبلی، با مشاهدات پیشین از فعالیت های این ستاره بسیار سازگارتر است.

گویا آی تی – این راه حل متضمن غبارهای بین ستاره ای و خوشه ستاره های دنباله دار مشکوک نیست؛ بلکه بر اساس آن، این ستاره دستخوش یک تبدیل فاز درونی است، که باعث فوران شدید بر روی سطحی می شود که گاهی نورهای منتشر شده را مسدود می کند و تلسکوپ های ما قادر به مشاهده آن هستند.

به عبارت دیگر، طبق این مطالعه جدید، به جای اینکه چیزی در سر راه این ستاره قرار گرفته باشد و از رسیدن نور آن به ما جلوگیری کند، شرایط درونی خود ستاره هستند که موجب کاهش روشنایی آن می شوند.چنانچه هیچ ذهنیتی از چیستی امور مربوط به «اَبَرسازه بیگانه» ندارید، باید بگوییم که در اکتبر سال ۲۰۱۵، دانشمندان الگوی عجیبی از نور اطراف ستاره دوردستی را کشف کردند که KIC 8462852 نام دارد، و شبیه هیچ یکی از چیزهایی که تا کنون دیده ایم نیست.

هنگامی که یک سیاره به دور ستاره ای می چرخد، روشنایی ستاره به صورت دوره ای، حدود ۱ درصد کاهش می یابد. اما KIC 8462852 مقادیر نامنظم تا ۲۲ درصد را تجربه کرده است. این امر دانشمندان را بلافاصله به سوی این گمان سوق داد که چیزی بسیار بسیار بزرگی آن را پشت سر گذاشته است.

یک توضیح که کم و بیش از ارزش آن کاسته شده است، این بود که در آنجا خوشه بزرگی از ستاره های دنباله دار رها شده اند. اخیرا محققان پیشنهاد کرده اند که این کاهش عجیب نتیجه نوعی آشفتگی در فضای بین ستاره ای است.پیشنهادی نیز از سوی جیسون رایت، ستاره شناسی از دانشگاه ایالتی پن، وجود دارد که در حال حاظر قابل قبول به نظر می رسد.

به نظر رایت راه حل این مسئله می تواند چیزی در قلمرو علم و داستان های تخیلی باشد – یک کره دایسون غول پیکر که از پنل های خورشیدی ساخته شده و پیرامون یک ستاره را کاملا احاطه کرده است.او سال گذشته به مجله آتلانتیک گفت که «بیگانگان همیشه آخرین فرضیه ای هستند که مطرح می شوند؛ اما این اَبَرسازه دقیقا مانند چیزی است که انتظار می رود توسط یک تمدن بیگانه ساخته شده باشد».

اما هیچ یک از این تبیین ها – چه نظریه بیگانگان و چه غیر آن – داده های کافی برای متقاعد کردن جامعه علمی ارائه نکرده است، و در نتیجه، مسئله ستاره «اَبَرسازه» در حاله ای از ابهام باقی مانده استگروهی از دانشگاه ایلینوی می گوید شاید ما تا کنون رویکرد کاملا نادرستی به این مسئله داشته ایم؛ و یک چشم انداز متفاوت بتواند پاسخ کاملا قاطعی به مسئله مرموز KIC 8462852 دهد.

این پژوهشگران در حال مطالعه بر روی چگونگی ارتباط میان بزرگی این ستاره و اُفت های پایین در روشنایی آن هستند. هنگامی که آنها تعدادی از مدل های ریاضیاتی را بر روی این داده ها اعمال کردند، به الگوهایی رسیدند که به عنوان آمار بهمنی (Avalanche statistics) شناخته شده است.

آمار بهمنی در انواع پدیده های طبیعی، از جمله شعله های خورشیدی، انفجارهای پرتو گاما، و هنگام محاسبات ریاضیاتی پیچیده در فعالیت های عصبی در مغز رخ می دهد. به بیان اساسی، آمار بهمنی الگوهایی را نشان می دهد که در آن افت های پایین در داده ها در میان افت های بزرگتری رخ می دهد که در نهایت، حتی با افت های بزرگتر نیز برابری می کند.

به نظر می رسد آمار بهمنی با اموری در ارتباط است که از طریق تبدیل فازهای معینی انجام می شوند – یعنی آنهایی که بیشتر میان حالت های جامد، مایع و گاز، و در موارد نادر، پلاسما رایج هستند.به گفته کارین دَهمِن، یکی از اعضای این تیم، «نمونه های بارز چنین تبدیل هایی،

سیستم های مغناطیسی ای هستند که به آرامی از یک میدان مغناطیسی رانده می شوند؛ یا تغییر شکل آهسته موادی که تا حدودی شکننده اند، و معمولا صدای شکست کوچک آنها بلندتر و بلندتر می شوند و بالاخره هنگام شکست کامل، صدای انفجار ناگهانی مهیبی بلند می شود».

«در حالی که در تجزیه و تحلیل ستاره ما، رویدادهای کوچک مانند صدای انفجارهای کوچک هستند، رخدادهای بزرگ مانند انفجار بزرگ و ناگهانی خواهند بود».گمان می رود که تبدیل فازها با فعالیت های خورشیدی، مانند شعله ها و طوفانهای خورشیدی، مرتبط باشد؛ بنابراین می تواند اینگونه باشد که مواد داخلی KIC 8462852 را در حال تبدیل هستند، و نتیجه، فوران های شدید نامنظمی است که نور آن را مسدود می کند.

طبق توضیح اتان سیگل، متخصص فیزیک نجومی، به مجله فوربس «تجزیه و تحلیل آنها نشان می دهد که مدل بهمنی با آنچه که آنها مشاهده کرده اند، به شدت سازگار است».«به عبارت دیگر، این تنها می تواند ستاره ای باشد که به روشی کمتر شناخته شده، سخت در حال فعالیت است؛ روشی که در آن فوران های عظیم دوره ای موجب ضعیف شدن نور می شود. و واقعیت این است که ستاره های اینچنینی بسیار نادر هستند، و همین امر موجب گمراهی ما شده است».

تنها گذر زمان است که پاسخ این سوال را خواهد داد؛ اما پاسخ اخیر، با داده های موجود به خوبی همخوانی دارد.و حتی اگر در نهایت ساکنان بیگانهKIC 8462852 وجود نداشته باشند، ما باز هم با پدیده روبرو هستیم که قبلا هرگز ندیده ایم، و به همین دلیل، با هم جالب است.این مطالعه در مجله فیزیکال ریویو لترز، که به انجمن فیزیک آمریکا تعلق دارد منتشر شده است.

همه چیز درباره ابر اورت

zimg_001_1228

  • اجرام کمربند کوئیپر و ابر اورت بعنوان اجرام فرا نپتونی یا TNOها شناخته می شوند؛ چرا که مدار چنین اجرامی در فاصله دورتری از نپتون نسبت به خورشید قرار گرفته است.

ابر اورت نام منطقه ای است که بسیاری از دنباله‌دارها، سنگ ها و یخ هایی که در واقع مربوط به بقایای تولد منظومه شمسی میباشند از آن سرچشمه می‌گیرند.

 

دانشمندان معتقدند این ابر از فاصله ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ واحد نجومی آغاز شده و تا فاصله ۵۰,۰۰۰ واحد نجومی که تقریباً برابر با یک سال نوری است، نیز ادامه پیدا می کند. برخی دیگر بر این عقیده اند که این ابر عظیم حتی تا بیشتر از ۱۰۰,۰۰۰ واحد نجومی گسترش یافته است و این به آن معناست که لبه اش تا مرز پایانی منظومه شمسی ما کشیده شده است.( یک واحد نجومی برابر فاصله میانگین زمین تا خورشید، حدود ١۵٠ میلیون کیلومتر است.)

این ابر به یادبود ستاره شناسی به نام یان اورت که وجود آن را در سال ۱۹۵۰ پیش بینی کرده بود، “ابر اورت” نهاده شده است. هر چند دنباله دارهای اندکی در منظومه شمسی ما از کمربند کوئیپر نشأت می گیرند، اما گمان می رود که اکثرشان به ابر اورت تعلق داشته باشند. در واقع ابر اورت از همان موادی تشکیل شده که دنباله دارها از آن ساخته شده اند. در لبه منظومه شمسی حتی کششی کوچک از گرانش یک ستاره گذرا میتواند دنباله داری را از اسارت گرانش خورشید آزاد کند. پس از آن، این اجرام دارای دوره تناوب چرخشی طولانی می شوند و به سمت مناطق داخلی منظومه شمسی روانه شده و دنباله دارهای مدار بلند را که دوره ی تناوبی تا بیش از هزار سال دارند را می سازند، دوره تناوب دنباله دارهای مدار کوتاه، حداکثر ۲۰۰ سال است. وقتی دنباله داری به درونی ترین منطقۀ منظومه شمسی می رسد گرمای خورشید آن را می پزد و دگرگونی زیبایی اتفاق می افتد و توده یخ بصورت هاله ای درخشان با دنباله ای زیبا نمایان می شود.

اجرام کمربند کوئیپر و ابر اورت بعنوان اجرام فرا نپتونی یا TNOها شناخته می شوند؛ چرا که مدار چنین اجرامی در فاصله دورتری از نپتون نسبت به خورشید قرار گرفته است. چون ابر اورت از کمربند کوئیپر بسیار دورتر است، بخوبی کمربند کوئیپر شناخته شده نیست. بعلاوه؛ ستاره شناسان قادر به تشخیص هویت اجرام این ابر، تا حد اجرام موجود در کمربند کوئیپر نیستند. متأسفانه در حال حاضر و در آینده نزدیک، شانسی برای دانشمندان جهت تحقیق بر روی ابر اورت از نزدیک وجود ندارد. تنها فضاپیمای افق های نو توسط ناسا به فضا پرتاب شده که در تابستان ۲۰۱۵ پس از ۹ سال سفر فضایی به پلو می رسد و پس از بررسی این سیاره کوتوله راهی کمربند کوئیپر می شود تا این منطقه ی ناشناخته را مورد بررسی قرار دهد. پس به احتمال بسیار زیاد چندین دهه باقیست تا بشر بتواند فضاپیمایی را رهسپار ابر اورت سازد.

کدام ستاره کوچک ترین است

  • در مورد مقایسه پروکسیما قنطورس و سیاره مشتری یک وجه تمایز مهم وجود دارد و آن این که جرم این کوتوله سرخ حدودا ۸۰ برابر جرم مشتری است. این به آن معنا نیست که ستاره باید خیلی بزرگ‌تر از مشتری باشد، بلکه این موضوع باعث متراکم‌تر‌ شدن ستاره می‌شود

 

فضا و علم نجوم اعداد بزرگ را به رخ ما می‌کشد، بزرگ‌ترین ستاره، سحابی‌های عظیم، کهکشانی عظیم و جهان های نامحدود… اما سوال اینجاست که کدام ستاره در بین همه ستاره‌ها از همه کوچک‌تر است؟

zimg_001_1213

تصویری از خورشید، عکس از: پل استوارت

به گزارش جام جم، در واقع به منظور تلاش برای متعادل کردن کفه ترازو و این مقیاس قصد داریم به طرف دیگر این طیف یعنی کوچک‌ترین ستاره‌ها نگاهی بیندازیم. مقدار بسیار زیاد هیدروژن موجود در یک شیء آسمانی به نام خورشید باعث شده ما بتوانیم آفتاب را در آسمان ببینیم. جای تعجب نیست که برای به وجود آمدن ستاره‌های کوچک نیاز به هیدروژن کمتری باشد. اما مرزی در اینجا وجود دارد که نمی‌توانیم از آن عبور کنیم و آن این که یک ستاره کوچک نمی‌تواند مثل خورشید فشار و دمای لازم برای آغاز همجوشی هسته‌ای را در داخل خود فراهم کند.

بنابراین چطور ستاره‌های کوچک کشف می‌شوند و کوچک‌ترین ستاره‌ای که ما در مورد آن می‌دانیم کدام است؟ در تعریف سنتی ستاره جرمی است که درون هسته‌اش جرم و فشار کافی برای آغاز همجوشی هسته‌ای وجود داشته باشد تا به وسیله آن چهار اتم هیدروژن را به اتم هلیم تبدیل کند. این فرآیند گرما‌زا بوده و انرژی آزاد می‌کند. انرژی حاصل باعث خنثی شدن نیروی گرانش می‌شود که هر چیز را به داخل می‌کشد. همچنین این انرژی باعث جلوگیری از متلاشی‌شدن ستاره شده و اندازه آن را برای ما آشکار می‌کند.

خورشید به عنوان مقیاسی برای سنجش بزرگی دیگر اجرام آسمانی در نظر گرفته می‌شود و جرم آن دقیقا معادل یک در نظر گرفته می‌شود. ما می‌توانیم واکنش‌های گداخت را در ستاره‌ای با جرم ۷٫۵ درصد جرم خورشید نیز مشاهده کنیم. چنین ستاره‌ای را ما تحت عنوان کوتوله‌های سرخ می‌شناسیم. ما به دلیل کم‌ نور و دور بودن کوتوله‌های سرخ، شانسی برای اندازه‌گیری بسیاری از ویژگی‌های این قبیل ستاره‌ها نداریم. اما نزدیک‌ترین ستاره کوتوله سرخ به زمین، ستاره پروکسیما قنطورس است که جرم آن ۱۲٫۳ درصد جرم خورشید و قطر آن فقط ۲۰۰ هزار کیلومتر است. به عبارت دیگر کوچک‌ترین ستاره کوتوله سرخ فقط حدود ۵۰ درصد بزرگ‌تر از سیاره مشتری است. قاعدتا ستاره‌های کوچک‌تری هم در کهکشان ما وجود دارد که هنوز کشف نشده‌ است.

zimg_002_1214

مقایسه خورشید، پروکسیما قنطورس و مشتری(از چپ به راست)

در مورد مقایسه پروکسیما قنطورس و سیاره مشتری یک وجه تمایز مهم وجود دارد و آن این که جرم این کوتوله سرخ حدودا ۸۰ برابر جرم مشتری است. این به آن معنا نیست که ستاره باید خیلی بزرگ‌تر از مشتری باشد، بلکه این موضوع باعث متراکم‌تر‌ شدن ستاره می‌شود. در واقع این ستاره پس از خورشید نزدیک‌ترین ستاره به زمین است، اما آن‌قدر کم نور است که بدون استفاده از یک تلسکوپ قوی دیدن آن ممکن نیست.

در واقع هیچ ستاره کوتوله سرخی با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شود. کوچک‌ترین ستاره‌ای که می‌توان با چشم دید ۶۱ دجاجه نام دارد. یک جفت دوتایی که اندازه‌شان ۶۶ درصد بزرگی خورشید بوده و ۱۱٫۴ سال نوری با زمین فاصله دارد. ۶۱ دجاجه ستاره‌ای است که بسختی می‌توانید در آسمان تاریک مشاهده‌‌اش کنید. سپس ستاره اپسیلون ـ نهر با ۷۴ درصد اندازه خورشید، آلفا ـ قنطورس B با ۸۷ درصد اندازه خورشید و سپس خود خورشید در رده‌های بعدی قرار دارند. بنابراین خورشید چهارمین ستاره کوچک شناخته‌‌شده‌ای است که می‌توانید با چشم غیرمسلح آن را ببینید. بقیه ستاره‌هایی که می‌توانیم ببینیم همه از خورشید بسیار بزرگ‌ترند.

آنها غول‌های بسیار بزرگی در کیهان بیکران هستند و نیازی نیست نگران ستاره‌های غول پیکری که ده‌ها سال نوری دورتر از ما هستند باشیم. اما باید بدانیم خورشید در برابر دیگر ستاره‌های کوچک خارج از منظومه شمسی کاملا بزرگ بوده و مهم این است که اندازه آن برای زمین ما بسیار مناسب بوده و تمام حیات روی کره زمین مدیون خورشید است.

درباره تپ اخترها چه می دانیم

zimg_001_2707

  • نخستین تپ اختر در سال ۱۹۶۷، به وسیله گروهی از اخترشناسان دانشگاه کمبریج و توسط جوسلین بل، کشف شد. این کشف برای دانشمندان روشن ساخت هنگام رمبش یک ستاره ی پرجرم ، چه بر سر ستاره می آید.

ستاره شناسان، تپ اخترها را با ضربان های رادیویی ای که در فواصل زمانی یکسان از آنها تابش می شود تشخیص می دهند. تشکیل یک تپ اختر، با تشکیل یک ستاره نوترونی بسیار مشابه است. وقتی که یک ستاره با جرم ۴ تا ۸ برابر جرم خورشید ما، در جریان یک انفجار ابرنواختری می میرد، لایه های فوقانی خود را به فضا می فرستد و هسته داخلی ستاره زیر فشار گرانشی خود فرو می ریزد. نیروی گرانش آنچنان قوی است که بر نیروی نگه دارنده اتم های سازنده هسته ستاره غلبه کرده و با فشرده شدن بیش از حد اتم و در نتیجه برخورد الکترون ها و پروتون های آن به یکدیگر، نوترون تشکیل می شود. نیروی گرانش بر سطح یک ستاره نوترونی، در حدود ۱۱^۱۰×۲ برابر نیروی گرانش بر سطح زمین است.

تپ اخترها، در واقع ستاره های نوترونی چرخان هستند. آنها انرژی را از قطب های مغناطیسی اشان به بیرون ساتع می کنند؛ اما به دلیل این که محور چرخشی و محور مغناطیسی آنها بر هم منطبق نیست و نیز به دلیل چرخش فوق العاده سریع آنها، ما این تابش مغناطیسی را بصورت ضربان هایی با فواصل زمانی یکسان می بینیم؛ چیزی مثل یک فانوس دریایی. البته شرط سوم برای مشاهده یک پالسار این است که زمین در راستای یکی از قطب های آن قرار بگیرد تا تابش ها را دریافت کند.

تاریخچه کشف تپ اختر

نخستین تپ اختر در سال ۱۹۶۷، به وسیله گروهی از اخترشناسان دانشگاه کمبریج و توسط جوسلین بل، کشف شد. این کشف برای دانشمندان روشن ساخت هنگام رمبش یک ستاره ی پرجرم ، چه بر سر ستاره می آید. اخترشناسان کمبریج ، در حال به کار انداختن یک تلسکوپ رادیویی بسیار مهم در انگلستان بودند. آنها آخرین آزماشها را  بر روی دستگاه انجام می دادند که شامل نقشه برداری از تمام منابع پارازیت های محلی بود که امکان داشت با تداخل در سیگنالهای کیهانی، سبب اشتباه در اندازه گیری ها شوند. گیرنده های رادیویی آنها  چنان حساس بود که می توانست گستره متنوعی از تداخل های محلی را آشکار کند، از خطوط انتقال نیرو گرفته تا اتومبیل های در حال رفت و آمد در جاده های نزدیک و همچنین منابع دیگر. در پایان آزمایشها، آنها منبعی یافتند که نتوانستند هویت آن را تعیین کنند، این منبع تپ هایی گسیل می کرد که در اندکی پیش از یک ثانیه تکرار می شدند، در حالی خود تنها دوام بسیار کوتاهی داشتند.

تعیین هویت

جاسلین بل از دانشگاه کمبریج، این منبع را آنقدر مطالعه کرد که دریافت منبع به طور منظم در هر ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه تکرار می شود. این امر، برای اخترشناسان به این معنی بود که منبع می باید یک منبع کیهانی باشد، چرا که تکرار آن دقیقا منطبق با دوره چرخش زمین نسبت به ستارگان دوردست بود. تا آن زمان، هیچ منبع رادیویی در فضا کشف نشده بود که بدین گونه تپش داشته باشد. مطالعات مکرر نشان می داد که تپ های تابش در حدود سی هزارم ثانیه طول می کشند و دوره تناوب میان تپ ها فوق العاده منظم و دقیقا ۲۷۵ ،۳۷۲ ،۱٫۳ ثانیه است.

تپ اختر خرچنگ

تقریبا به مدت دو سال، تپ اخترها را تنها با اخترشناسی رادیویی می شد مطالعه کرد، زیرا به رغم تلاشهایی که در این مدت برای آشکارسازی اپتیکی این اجرام صورت گرفته بود، نتیجه مثبتی از این طریق به دست نیامده بود . در سال ۱۹۶۸ اخترشناسان رصدخانه ملی اخترشناسی رادیویی در ویرجینیای غربی، تپ اختری کشف کردند که به نظر می رسید در راستای سحابی خرچنگ است. سه ماه بعد، سه اخترشناس در رصدخانه استوارد دانشگاه آریزونا به طور اپتیکی کشف کردند که یکی از ستارگان نزدیک به مرکز سحابی خرچنگ را می توان با این تپ اختر یکی دانست، زیرا این ستاره نیز با همان دوره و به همان طریق تپهای رادیویی، به طور اپتیکی می تپیدند. آنها با به کار گرفتن روش استروبوسکوپی نشان دادند که ستاره ی اپتیکی پدیدار و ناپدید می شود و با دوره تناوب ۰٫۰۳ ثانیه چشمک می زند. اهمیت کشف تپ اختر در سحابی خرچنگ از آن روست که خود سحابی به منزله بازمانده یک ابرنواختر شناخته شده است و از این رو تپ اختر را می توان به عنوان بازماده ستاره ای دانست که سبب انفجار ابرنواختری شده است.

اکنو ، اعتقاد دانشمندان بر این است که احتمالا همه تپ اخترها، مغز رمبیده ستاره هایی هستند که به صورت ابرنواختر منفجر شده اند. تپ اختر سحابی خرچنگ یکی از جوانترین تپ اخترهاست، واقعیتی که نه تنها از روی سن خود سحابی استنباط می شود، بلکه آهنگ افزایش دوره تناوب تپ اختر نیز گواه آن است . اندازه گیریها نشان می دهند که آهنگ کند شدن تقریبا ۳۶ میلیونیم ثانیه در هر روز است، اما گاه تغییرات ناگهانی در آن دیده می شود. این تغییرات ناگهانی به منزله رویدادهایی شبیه به زلزله در ستاره تعبیر می شوند.