کاهش وزن و تاثیر هورمون کورتیزول بر آن

هورمون کورتیزول یکی از جمله هورمون هایی می باشد که مرتبط است با کم کردن و کاهش وزن انسان.کاهش وزن برای برخی افراد می تواند بسیار دشوار باشد. کاهش وزن روندی خسته کننده است، به ویژه اگر همه چیز را درست انجام دهید، اما با روندی کند در کاهش کیلوهای اضافه مواجه باشید. اگر یک رژیم غذایی سالم را دنبال می کنید، اندازه وعده های غذایی خود را کنترل می کنید، به طور منظم ورزش می کنید، و نتیجه دلخواه برای کاهش وزن را کسب نمی کنید، ممکن است دلیلی اساسی برای این شرایط وجود داشته باشد.

کورتیزول، اغلب به هورمون استرس ارجاع داده می شود، یک هورمون استروئیدی است که از غدد آدرنال ترشح می شود. این هورمون به کنترل سطوح قند خون، تنظیم سوخت و ساز، و کاهش التهاب کمک می کند. کورتیزول با واکنش استرس بدن ارتباط مستقیم دارد، و در زمینه کاهش وزن بسیار مهم است.

هنگامی که در موقعیتی استرس‌زا قرار دارید، کورتیزول ترشح می شود. اگر زیر استرس مداوم قرار داشته باشید، کورتیزول به طور مداوم در بدن آزاد می شود. تولید بیش از اندازه این هورمون می تواند به تخریب عضلات، اثر منفی بر سوخت و ساز، و شکل گیری چربی شکمی منجر شود. کورتیزول بیش از اندازه در بدن، می تواند دلیلی بر ناتوانی شما در کاهش وزن به رغم تمام تلاش هایی که انجام می دهید، باشد.

نشانه های کورتیزول بالا در بدن

نوسانات خلقی.

خشم، اضطراب، افسردگی.

خستگی پایدار.

سردردهای مکرر.

افزایش وزن بدون توضیح مشخص.

مشکلات گوارشی.

تکرر ادرار، یبوست، یا اسهال.

اختلالات خواب.

از دست دادن حافظه.

تورم در صورت، دست ها یا پاها.

اختلالات قاعدگی.

کاهش میل جنسی.

کمردرد.

کاهش تمرکز.

چگونگی کاهش سطوح کورتیزول به صورت طبیعی

اگر به رغم تمام تلاش هایی که انجام می دهید در کاهش وزن ناموفق هستید و نشانه هایی که پیش از این به آنها اشاره شد برای شما آشنا هستند، ممکن است با تولید بیش از اندازه کورتیزول مواجه باشید. خوشبختانه، روش هایی طبیعی و سالم برای کاهش سطوح کورتیزول و بازگشت بدن به شرایط عادی وجود دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم.

کاهش استرس

گزینه نخست برای کاهش ترشح کورتیزول، کاهش میزان استرس است. این می تواند به معنای رفتن به تعطیلات، انجام سرگرمی های مورد علاقه در روزهای آخر هفته یا تنها یک پیاده روی ساده روزانه در پارک باشد. اگر در رابطه ای استرس‌زا قرار دارید، شاید زمان آن رسیده است تا به آن خاتمه دهید. اگر در حرفه ای مشغول به کار هستید که استرس زیادی به شما وارد می کند، بهتر است در پی شغلی جدید باشید. فعالیت هایی ساده مانند کتاب خواندن منظم، یا انجام یوگا می توانند در کاهش استرس موثر باشند. تنها کافی است تا روشی که بیشترین تاثیر را برای شما دارد، بیابید.

ورزش

پژوهش ها نشان داده اند که ورزش منظم – حدود 30 تا 60 دقیقه در بیشتر روزهای هفته – یکی از بهترین روش ها برای مدیریت استرس، ایجاد تعادل در هورمون ها، و خواب بهتر است. ورزش می تواند به عملکرد سوخت و ساز عادی، از قبیل ایجاد تعادل در سطوح قند خون، نیز کمک کند. توجه داشته باشید که نباید بیش از اندازه به خود فشار وارد کنید و باید از فعالیت ورزشی لذت ببرید تا سلامت و تعادل در ترشح هورمون ها را حفظ کنید.

خواب

خواب کافی برای کنترل تولید کورتیزول ضروری است. افرادی که کورتیزول بالایی در بدن آنها ترشح می شود، هنگام شب احساسی عجیب و اضطراب را تجربه می کنند و در طول روز خسته هستند. اگر در روند خواب خود با مشکل مواجه هستید می توانید استفاده از اسانس های آرامش بخش پیش از خواب را مد نظر قرار دهید. از جمله بهترین گزینه ها در این زمینه می توان به اسطوخودوس، بابونه رومی، و ترنج اشاره کرد.

رژیم غذایی ضد التهاب

سطوح قند خون که به خوبی مدیریت نشده اند می تواند به سطوح بالای کورتیزول و دیگر موارد عدم تعادل هورمونی منجر شود. یک رژیم غذایی ضد التهاب حاوی مقدار اندک غذاهای فرآوری شده و میزان بالای آنتی اکسیدان ها می تواند به ایجاد تعادل در هورمون ها و کنترل هوس غذا خوردن کمک کند و فرد را در مسیر کاهش وزن قرار دهد. برخی از بهترین مواد غذایی برای کاهش کورتیزول و تثبیت قند خون شامل میوه ها و سبزیجات، روغن نارگیل، روغن زیتون، مغزهای خوراکی، دانه ها، پروتئین بدون چربی، و مواد غذایی پروبیوتیک می شوند.

پرهیز از محرک ها

اگر از سطوح بالای کورتیزول برخوردار هستید، بهتر است از محرک هایی مانند قهوه، نوشیدنی های انرژی‌زا، سیگار، و هر چیزی که حاوی کافئین است، پرهیز کنید. کافئین نه تنها بر سطوح کورتیزول تاثیرگذار است، بلکه بر سطوح آدرنالین، آدنوزین، و دوپایمن نیز تاثیر می گذار است. مصرف مداوم کافئین میزان کورتیزول در بدن را افزایش می دهد و اختلال در سطوح هورمونی را به همراه دارد.

اسانس پرتقال استرس و اضطراب را کاهش می دهد

 

  • نتایج بررسی‌های پیشین نیز حاکی از آن است که اختلال استرسی پس از ضایعه روانی با التهاب بوجود آمده از طریق سیستم ایمنی مرتبط است و نشان می‌دهد اسانس پرتقال می‌تواند به درمان این اختلال کمک کند.

 

نتایج یک بررسی نشان می‌دهد: اسانس پرتقال می‌تواند در کاهش استرس نقش داشته باشد.

به گزارش ایسنا، محققان دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا در بررسی‌های خود دریافتند: اسانس پرتقال می‌تواند با احساس ترس و اضطراب در موقعیت‌های استرس‌آور مقابله کند. در آزمایش انجام شده روی موش‌ها، محققان به این موضوع پرداختند که آیا اسانس پرتقال می‌تواند در احساس ترس و استرس تاثیری داشته باشد.

در این آزمایش، محققان صدایی برای موش‌ها پخش کردند که موجب شود از ترس میخکوب شوند. این موش‌ها در سه گروه دسته بندی شدند. گروهی از آن‌ها تنها در معرض صدای وحشت‌آور قرار گرفتند، تعدادی دیگر از این موش‌ها قبل و بعد از پخش صدا در معرض آب قرار گرفته و مابقی آن‌ها قبل و بعد از پخش صدا در معرض اسانس پرتقال قرار گرفتند.

محققان آمریکایی دریافتند: موش‌هایی که اسانس پرتقال را استشمام کرده‌اند، کمتر از شنیدن صدای وحشت‌آور میخکوب شده‌اند. همچنین سلول‌های ایمنی آن‌ها در مقایسه با موش‌هایی که در معرض این اسانس قرار نگرفته بودند، متفاوت بوده‌ است.

نتایج بررسی‌های پیشین نیز حاکی از آن است که اختلال استرسی پس از ضایعه روانی با التهاب بوجود آمده از طریق سیستم ایمنی مرتبط است و نشان می‌دهد اسانس پرتقال می‌تواند به درمان این اختلال کمک کند.

به گزارش ایسنا به نقل از مدیکال دیلی، به گفته محققان اسانس پرتقال نسبت به داروها مقرون به صرفه‌تر است و عوارض جانبی کمتری هم دارد.

چند توصیه برای ترک کردن جویدن ناخن

  • قدم اول در ترک این عادت کشف علت آن است. چه چیزی باعث جویدن ناخن در شما می شود؟ استرس و اضطراب؟ ناراحتی؟ بی حوصلگی و خستگی؟ علت را کشف کنید. انجام کارهایی مانند یوگا و مدیتیشن می تواند در آرام کردن ذهن و کاهش استرس و اضطراب به شما کمک زیادی بکند.

جویدن ناخن یکی از عادت های شایع بین کودکان و بعضی از بزرگترهاست، این عادت که اغلب به صورت ناخودآگاه انجام می شود در دراز مدت باعث ایجاد مشکل در سلامتی پوست و ناخن و زیبایی ظاهری دست ها می شود. علاوه بر آن به علت اینکه انگشتان دست با میکروب های زیادی در تماس هستند و احتمال آلودگی ناخن ها به میکرب زیاد است، جویدن ناخن ها باعث بروز بیماری خواهد شد. برای ترک این عادت از روش های مختلفی می توان کمک گرفت که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد،

انگشتان دست و ناخن ها یکی از مهم ترین اعضایی است که بیانگر زیبایی و سلامت ظاهر افراد می باشد، پس باید در حفظ سلامت و زیبایی پوست و ناخن تلاش کنید. پیش تر مطلبی در رابطه با حفظ زیبایی پوست دست برای شما عزیزان آماده کرده بودیم که در آن نکات جالب و کاربردی برای حفظ سلامت دست ها آورده شده بود. با رعایت نکات گفته شده و توجه و رسیدگی به ناخن ها می توانید زیبایی و سلامت دست هایتان را تضمین کنید.

عادت جویدن ناخن معمولا به علت داشتن استرس ایجاد می شود، اگر شما هم ناخن های خود را می جوید باید بدانید این عادت خیلی هم بد نیست، تحقیقات نشان داده است کسانی که در کودکی عادت هایی مثل ناخن جویدن یا مکیدن شست را دارند، در بزرگسالی کمتر به بیماری های آلرژی زا دچار می شوند. در گذشته پژوهشگران تحقیقات روی ۱۰۰۰ نفر کودک را شروع کردند و درباره عادت مکیدن انگشت یا ناخن جویدن آنها در بازه های زمانی و در سنین مختلف با پدر و مادر آنها در تماس بودند. نصف افراد شرکت کننده در این تحقیق که هیچ کدام از این عادت ها را در کودکی نداشتند در سن ۳۲ سالگی مبتلا به نوعی آلرژی شدند، افرادی که یکی از این دو عادت را در کودکی داشتند ۴۰ درصد کمتر به آلرژی مبتلا شدند و افرادی که هر دو عادت جویدن ناخن و مکیدن شست را در کودکی داشتند پایین ترین درصد ابتلا به آلرژی را داشتند. نتیجه این یافته ها این نظریه بهداشتی را تایید می کند که هر چقدر بیشتر با باکتری ها، ویروس ها و عوامل آلرژی زا در تماس باشید سیستم ایمنی بدن شما تقویت شده و کمتر به بیماری دچار می شوید.

مطلبی که گفته شد به این معنا نیست که ناخن جویدن یا مکیدن انگشت عادت خوبی است، منظور این است که تمیز نگه داشتن بیش از حد کودک و منع کردن او از انجام کارهایی که ممکن است به کثیفی او منجر شود کاری اشتباه است. اگر شما هم جزء افرادی هستید که ناخودآگاه ناخن های خود را می جوید تا دیر نشده با استفاده از راهکارهایی که برای شما خواهیم گفت اقدام به ترک آن کنید.

۱- علت جویدن ناخن را کشف کنید.

قدم اول در ترک این عادت کشف علت آن است. چه چیزی باعث جویدن ناخن در شما می شود؟ استرس و اضطراب؟ ناراحتی؟ بی حوصلگی و خستگی؟ علت را کشف کنید. انجام کارهایی مانند یوگا و مدیتیشن می تواند در آرام کردن ذهن و کاهش استرس و اضطراب به شما کمک زیادی بکند.

۲- خود را مجبور به ترک آن کنید.

بعد از اینکه علت جویدن ناخن برای شما مشخص شد باید تصمیم بگیرید که به طور جدی آن را کنار بگذارید. حواس خود را پرت کنید، عادت های دیگری برای خود ایجاد کنید مثلا اگر استرس دارید یک توپ استرس را فشار دهید یا هر فعالیتی که انگشتان شما را درگیر می کند.

۳- از دوستان و اطرافیان خود کمک بگیرید.

به اطرافیان خود بگویید زمانی که دیدند شما ناخن می جوید به شما یادآوری کنند. این ممکن است برای شما کمی سخت باشد که به دوست خود این موضوع را بگویید ولی در ترک این عادت به شما کمک زیادی می کند.

۴- ناخن ها را کوتاه و صاف نگه دارید.

ناهموار بودن لبه ناخن و بلندی یا داشتن گوشه یکی از علت هایی است که شما را ترغیب به جویدن ناخن می کند. پس سعی کنید همیشه ناخن ها را صاف و کوتاه بدون داشتن ناهمواری نگه دارید. برای صاف نگه داشتن ناخن ها از سوهان های نرم ناخن استفاده کنید.

۵- ناخن های خود را شکیل و تمیز نگه دارید.

یکی از راه های بسیار موثر در ترک جویدن ناخن برای خانم ها استفاده از لاک و مانیکور ناخن هاست. امروزه کاشت ناخن طرفداران زیادی پیدا کرده و شما می توانید از این روش به راحتی برای ترک عادت خود استفاده کنید. همین که در ظاهر تغییر زیادی را روی ناخن های خود مشاهده می کنید انگیزه ای برای ترک این عادت می باشد.

روش های زیادی برای ترک این عادت وجود دارد که به چند مورد اصلی آنها اشاره شد. روش های دیگری هم وجود دارد که از آن جمله می توان به مصرف کلیسیم و منیزم بیشتر، پوشیدن دستکش و انجام دادن بیشتر فعالیت های دستی و استفاده از لاک های مخصوص ترک ناخن اشاره کرد.

علامت ترس در کودک چیست / روش پیشگیری از ترس کودکان

  • نوع ترس کودک با سن او تغییر می‌کند. تا قبل از یک سالگی ترس کودکان طبیعی است. اولین دوره ترس طبیعی کودک از سن 6 تا 8 ماهگی است. در این سن کودک از افراد ناآشنا می‌ترسد و با دیدن چهره‌های ناآشنا احساس ناراحتی می‌کند و خود را به مادر می‌چسباند و حتی رویش را از افراد غریبه برمی‌گرداند.

 

 

ترس یک واکنش عاطفی، هیجانی و فیزیکی است. هر انسانی هنگام روبرو شدن با خطر واقعی، احساس امنیت خود را از دست می‌دهد و دچار ترس می‌شود. این واکنش عاطفی کاملا طبیعی است و از بدو تولد دیده می‌شود. ترس زمانی که خیلی شدید نباشد و باعث پرهیز از خطر برای کودک شود، سودمند است.
برخی کودکان هیچ‌گاه به‌طور جدی معنای ترس را درک نمی‌کنند اما بسیاری از آنها با مجموعه‌ای از تجربه‌های ترسناک در طول زندگی‌شان روبرو می‌شوند. هوش در اکتساب ترس موثر است. ظاهرا اطفال و کودکان باهوش، احتمال خطر را سریع‌تر درک می‌کنند، تخیلات بیشتری در ذهن خود می‌پرورانند و از این جهت دچار ترس شدیدتری می‌شوند. همچنین این کودکان زودتر از سایر کودکان می‌توانند بر ترس‌های واقعی یا موهوم‌شان فایق آیند و راه‌های اجتناب، سازگاری یا مقابله با آنها را فرا گیرند.
ترس در مراحل مختلف سنی
نوع ترس کودک با سن او تغییر می‌کند. تا قبل از یک سالگی ترس کودکان طبیعی است. اولین دوره ترس طبیعی کودک از سن 6 تا 8 ماهگی است. در این سن کودک از افراد ناآشنا می‌ترسد و با دیدن چهره‌های ناآشنا احساس ناراحتی می‌کند و خود را به مادر می‌چسباند و حتی رویش را از افراد غریبه برمی‌گرداند.
دومین دوره ترس طبیعی، از زمان راه افتادن کودک بروز می‌کند زیرا زمانی که کودک شروع به راه رفتن می‌کند، احساس استقلال می‌کند و از مادر جدا می‌شود و به محیط‌های تازه و ناشناخته پا می‌گذارد و به‌دلیل نداشتن تجربه و برخورد نداشتن با محیط تازه احساس ترس می‌کند. در بچه‌های زیر 2 سال، اگر محرک‌های ترسناک مثل صدای جیغ و داد، رعد و برق، هیجانات مثبت و منفی از طرف اطرافیان یا والدین همزمان با حرکت اسباب‌بازی اتفاق بیفتد، بچه شرطی می‌شود به‌طوری که ممکن است در روزهای بعد همزمان با حرکت اسباب‌بازی از آن بترسد.
ترسیدن سایر بچه‌های همبازی از آن اسباب‌بازی، ممکن است باعث یادگیری ترس از آن اسباب‌بازی شود.
به‌طور کلی، بچه‌ها وقتی شروع به راه رفتن می‌کنند و از مادر مستقل می‌شوند، ترسیدن‌هایشان بیشتر می‌شود و والدینی که به شدت نگران ترسیدن کودکانشان هستند، احتمالا خود آدم‌های مضطرب یا وسواسی هستند که به کمک روان‌شناختی نیاز دارند.
بهتر است پدر و مادر این بچه‌ها به جای نگرانی، در چنین مواقعی در دسترس بچه باشند و بلافاصله بعد از احساس ترس، او را در آغوش بگیرند. گفتن جمله‌هایی مثل اینکه «مامان این که ترس نداره» اشتباه است. باید کم‌کم کودک را با محرک ترسناک روبرو کنند و همزمان با آن، خوراکی یا اسباب‌بازی دلخواهش را به او بدهند. در عین حال مراقب باشند که خودشان نسبت به ترس واکنش شدید نشان ندهند.
پدر و مادر باید شجاعت‌های هر چند کوچک کودکشان را خیلی تشویق کنند و اگر ترس زیاد بود، حتما مراجعه کنند چون احتمال دارد کودک مشکلی مثل اضطراب داشته باشد. در سنین 5-2 سال، ترس از حیوانات، تاریکی و ترس از تنهایی بروز می‌کند.
ترس از تاریکی در میان کودکان متفاوت و در حال تغییر است و در سنین 7-5 سالگی ظاهر می‌شود. در سنین 7-5 سال، بیشتر کودکان سوال‌هایی درباره مرگ می‌پرسند و ترس از مرگ دارند. در 7 سالگی و با آغاز دوره دبستان، ترس از مدرسه در برخی از دانش‌آموزان دیده می‌شود. بیشتر کودکان از پدیده‌ها و موقعیت‌های بی‌خطر می‌ترسند.
ترس‌های شدید که در بسیاری از کودکان دیده می‌شود، سلامت جسمی و فکری آنها را تهدید می‌کند و اگر این گونه ترس‌ها درمان نشوند، باعث بروز اختلال‌های جسمی، فکری و تربیتی در کودک می‌شوند و او نمی‌تواند از فرصت‌ها و توانایی‌هایش به طرز مناسب استفاده کند. برای درمان و کاهش میزان ترس در کودکان بهتر است نشانه‌های ترس، علل ایجادکننده و منشاء ترس را بدانیم.
 
19 ریشه ترس کودکان
سرمنشاء ترس کودک، اعم از اینکه معقول یا نامعقول باشد، باید در تجارب او جستجو شود. از تجارب جرسیلد و هولمز چنین برمی‌آید که ترس‌های کودک از مراحل رشدش متاثر می‌شوند. برخی از مهم‌ترین علل اساسی ایجاد ترس در کودکان از این قرارند:
1. گاهی والدین می‌توانند الگوهای ویژه‌ای از ترس را به کودکان خود آموزش و انتقال دهند (والدین ترسو، کودک ترسو).
2. تهدید کردن کودک برای برقراری نظم و انضباط در خانه نیز ممکن است باعث ترس کودک از مراکز بهداشتی و فرآیند درمان شود. مثلا به کودک گفته شود: «باید قرصت را بخوری وگرنه می‌میری» یا «اگر غذا نخوری، می‌گم دکتر آمپولت بزنه».
3. انتظارات و توقعات افراطی و نامتناسب والدین از کودک
4. گاهی تجربه‌ها و خاطرات ناگوار و وحشتناک کودک باعث ایجاد ترس در او می‌شود.
5. ویژگی‌های شخصیتی خود کودک، عوامل زیستی، سرشتی و آمادگی‌های فطری اولیه و داشتن بدنی آسیب‌پذیر و نحیف
6. رشد ناکافی عاطفی و مغزی کودک
7. داشتن والدین بیش از حد حمایت‌کننده، محافظه‌کار و محتاط
8. سخت‌گیر بودن والدین و اعمال تنبیه‌های شدید
9. نداشتن برنامه‌ریزی قبلی و آماده کردن کودک بیمار برای انجام فرآیند درمان
10. مواجهه با افراد بیگانه، اشیای جدید، صداهای غیرعادی، ناگهانی و بلند و موقعیت‌ها و مکان‌های ناآشنا
11. جدایی از مادر، خانه، سایر اعضای خانواده و دوستان
12. ترس از نقص عضو و صدمات فیزیکی ناشی از بیماری و ترس از مردن
13. پرورش نیافتن کافی قدرت درک کودک در مورد ارتباط زمان و مکان، علت و معلول
14. وقتی کودک احساس ‌کند والدین نمی‌توانند تمام پیشامدهای زندگی را کنترل کنند.
15. تاثیر نامطلوب بعضی فیلم‌ها، کتاب‌ها
16. ندانسته‌ها در مورد بیماری و روند درمان
17. ترس از گم شدن در مدرسه یا بیمارستان
18. دادن پاسخ‌های اشتباه به سوالات کودک
19. نگفتن حقایق به کودک درخصوص مکان‌هایی که می‌خواهیم او را ببریم (مدرسه_بیمارستان)
22 علامت ترس کودکان
ترس دائمی کودک به هر علتی که باشد، اثر نامطلوب و مضری بر جسم و روان او می‌گذارد و کودک را از زندگی طبیعی و شاد محروم می‌کند. کودکان ترسو غالبا گوشه‌گیر، خجول، فاقد قدرت تصمیم‌گیری و وابسته به سایرین
هستند طوری که نه‌تنها قادر به حل مشکلات زمان حال نیستند، بلکه در آینده نیز از احراز پست‌های حساس شغلی، ترس دارند. برخی از مهم‌ترین علایم ترس کودکان از این قرارند:
1. فرار از موقعیت ترس‌آور
2. کمک خواستن
3. جیغ کشیدن
4. چنگ زدن بدن
5. خشک شدن دهان
6. لرزش اندام
7. پریدن رنگ صورت
8. تنگی‌نفس و گرفتگی صدا
9. افزایش ضربان قلب
10. عرق کردن
11. احساس خستگی شدید
12. از دست دادن کنترل ادرار
13. تضعیف قدرت اندیشه و تصمیم‌گیری
14. لکنت زبان
15. نگاه‌های غیرطبیعی
16. گوشه‌گیری، انزواطلبی و کمرویی
17. اختلال خواب
18. اختلال گوارشی
19. ناخن جویدن
20. شب‌ادراری
21. خشم و عصبانیت
22. حسادت
6 روش پیشگیری از ترس کودکان
در این روش، اصل بر این است که قبل از آنکه کودک در موقعیت ترسناک قرار بگیرد، او را آگاه کنیم:
1. اگر احتمال می‌دهید که کودک از رعد و برق می‌ترسد، در یک روز توفانی به او لباس بپوشانید و او را به حیاط یا بالکن ببرید و بگویید: اگر آسمان برق زد، بعد صدای بلندی خواهی شنید و ترسی هم ندارد.
2. اگر کودک قرار است در بیمارستان بستری شود و می‌ترسد، حتما از قبل به او بگویید و برای این جدایی آماده‌اش کنید تا یکباره با این موقعیت مواجه و دچار ترس نشود.
3. ترس فرزندانمان از بیماری و مرگ نیز نباید باعث شود که واقعیت‌ها را از آنها مخفی کنیم. باید به سوالات کودک مطابق با سطح درک و بر پایه اعتقادات مذهبی پاسخ داده شود. با کودکتان درباره بیماری صحبت کنید و
مطابق با سن و شخصیتش تا حدی او را در جریان بگذارید و اجازه بدهید احساساتش را بیان کند.
4. وقتی کودک از بیماری یا مرگ شخصی خبردار می‌شود، احساسات زیادی بروز خواهد داد، ممکن است احساس انکار،‌ ناراحتی، ناامیدی، تقصیر یا ترس داشته باشد. به‌ویژه ممکن است بترسد که مبادا چنین اتفاقی برای
خودش یا کسانی که دوستشان دارد، بیفتد. بگذارید درباره احساساتش با شما گفت‌وگو کند. شما نیز به جای انکار احساساتش، به او اطمینان دهید و حمایتش کنید.
5. درباره اینکه کودک را به مراسم تشییع جنازه یا تدفین ببرید، خودتان براساس سن و شخصیت کودک و موقعیت او تصمیم بگیرید. بسیاری از روان‌شناسان بر این باورند که حضور در مراسم تدفین برای کودکان زیر 5 تا 6 سال و همین‌طور برای کودکان بزرگ‌تری که حساس هستند، مناسب نیست.
6. اگر کودک تمایل دارد در مراسم ختم یا تشییع شرکت نکند، به خواست او احترام بگذارید و ناراحت نشوید. اما برنامه‌های مراسم را برای کودک تشریح کنید. درباره برنامه‌هایی که در قبرستان، مجلس ختم و در نهایت در خانه متوفی انجام می‌شود، از پیش به کودکتان توضیح دهید و بگویید مردم در این مراسم چگونه عمل می‌کنند و او با چه صحنه‌هایی روبرو خواهد شد.
 
2 روش‌ برخورد با ترس کودکان
نمی‌توان انتظار داشت ترس کودکان خودبه‌خود برطرف شود، پس باید به مقابله با آن برخاست. برای برخورد با ترس کودک 2 شیوه وجود دارد:
1. شیوه پیشگیری
2. شیوه کاهش ترس
6 روش کاهش ترس کودکان
برای رسیدن به اهداف پیش‌بینی‌شده در این روش بهتر است به نکات زیر توجه کنید:
1. نباید کودک را به ‌خاطر ترس، مسخره یا تهدید و سرزنش کنیم و باید از گفتن جملاتی مثل خجالت‌آور است، تو دیگر بزرگ شدی، یا ببین مگر من می‌ترسم، به طور کلی خودداری کنیم.
2. تا جایی که ممکن است، کودک را به مهر و علاقه خود مطمئن کنیم. هر عمل شجاعانه او را هر قدر هم کوچک باشد، تحسین کنیم.
3. برای غلبه بر ترس، چاره‌ای جز روبرو شدن با آن نیست بنابراین به‌تدریج باید محرک‌های جدید را جانشین محرک ترسناک کنیم تا ترس کودک از بین برود. خوشبختانه اصول یادگیری، مخصوصا اصل خاموشی در مورد از بین بردن ترس، کاربرد زیادی دارد. به‌عنوان مثال، اگر کودکی از گربه می‌ترسد، ضمن نشان دادن گربه به کودک (محرک نامطبوع) به او مقداری شیرینی (محرک مطبوع) می‌دهیم و چندین بار این کار را تکرار می‌کنیم تا کودک پاسخ مثبت به موضوع ترسناک قبلی بدهد. اگر کودک از تاریکی می‌ترسد، ضمن بازی از او می‌خواهیم در اتاق تاریک جستجو و اسباب‌بازی‌های جالب را پیدا کند. با این روش محیط ترسناک کم‌کم برای او جالب می‌شود و ترسش از بین خواهد رفت. البته باید کودک را با تاریکی آشنا کرد و میزان تاریکی را به‌تدریج افزایش داد تا کودک به تاریکی عادت کند.
4. با استفاده از سرمشق‌دهی نیز می‌توان ترس کودک را از بین برد. کودکی که از حیوانی می‌ترسد، اگر کودک دیگری را مشاهده کند که با آن حیوان بازی می‌کند، ترسش کم شود. برای کاهش ترس از حیوانات می‌توان کودک را با عروسک یا مجسمه حیوان آشنا سپس تصویر آن حیوان را برایش نقاشی کرد یا عکس آن را به او نشان داد و به‌تدریج آن حیوان را به کودک نشان داد تا ترس کودک از بین برود.
5. روی نقاط مثبت رفتاری – اخلاقی کودکتان تمرکز کنید و شهامت‌های کوچک او را بزرگ جلوه دهید و تشویق کنید. بخشی از ترس‌های کودکان را نیز می‌توان از راه نزدیکی تدریجی کودک به موقعیت و منبع ترسناک همزمان با ایجاد همخوانی و محیطی نشاط‌آور برایش کاهش داد (مثلا نحوه اجرای تزریقات را به طریق بازی‌درمانی همراه با پخش موسیقی شعرهای شاد کودکانه برای کودک انجام دهید) تا بتوان نقشی در کاهش میزان ترس کودکان از مراکز بهداشتی و فرآیند درمان داشته باشیم. باید به خاطر داشته باشیم که همه این مراحل را باید با صبر و حوصله و در مدت زمان مناسبی طی کرد.
6. در مواردی که ترس کودک آنقدر شدید است که با به‌کارگیری این روش‌ها موفق به کاهش یا از بین بردن آن نمی‌شویم، بهتر است به روان‌شناس کودک مراجعه کنیم و مشکل کودک را با او درمیان بگذاریم.

*فوق‌تخصص روان‌پزشکی کودک و نوجوان

آداب گفتگو و صحبت کردن با افراد افسرده

  • هرچند مثبت اندیشی در بهبود عملکرد ذهن موثر است اما افرادی که افسردگی یا اضطراب‌های شدید دارند با این توصیه‌ها دچار تنش بیشتری می‌شوند و در نهایت نه تنها با این نصیحت‌ها مثبت اندیش نمی‌شوند بلکه این فشار عصبی، آنها را بیشتر آزار می‌دهد.

 

صحبت کردن با افراد افسرده شیوه خاص خود را دارد و نمی‌توان از هر عباراتی در گفت‌وگو با آنها استفاده کرد. به گزارش سای‌سنترال، اگر یکی از دوستان یا اعضای خانواده شما به این اختلال روانی مبتلا است باید بدانید موارد زیر از جمله عباراتی هستند که نباید به یک فرد افسرده گفته شوند:

1. همه چیز زاییده ذهن توست و باید مثبت فکر کنی.

هرچند مثبت اندیشی در بهبود عملکرد ذهن موثر است اما افرادی که افسردگی یا اضطراب‌های شدید دارند با این توصیه‌ها دچار تنش بیشتری می‌شوند و در نهایت نه تنها با این نصیحت‌ها مثبت اندیش نمی‌شوند بلکه این فشار عصبی، آنها را بیشتر آزار می‌دهد.

2. باید از خودت بیرون بیایی و به اجتماع برگردی.

این گونه عبارات موجب می‌شوند که شرایط بدتر شود چرا که در کنار اضطراب و افسردگی، احساس گناه را نیز به مشکلات بیمار افسرده اضافه می‌کنند.

3. چرا هیچ تحرک و فعالیتی نداری؟

ورزش کردن برای سلامت جسم و روان مفید است و معجزه می‌کند و البته خاصیت ضدافسردگی نیز دارد اما وقتی مستقیم آن را به یک بیمار افسرده توصیه می‌کنید که حتی انرژی و انگیزه کافی برای انجام کارهای ساده و عادی روزمره‌اش ندارد، درست مثل این است که نقطه ضعف او را به یادش می‌آورید و او را می‌رنجانید. در این مورد هرازگاهی یک اشاره کوتاه و گذرا کافی است.

4. رژیم غذایی‌ات را تغییر بده.

هرچند نوع رژیم غذایی در احوالات و خلق و خوی افراد موثر است اما برای افرادی که افسردگی بالینی دارند قطعا معجزه نخواهد کرد و چه بسا که دنبال کردن رژیم غذایی سالم برای چنین فردی امکان پذیر نباشد.

5. مراقبه و یوگا راه نجات شما است.

اگرچه بیماری افسردگی با این دو ورزش بهتر می‌شود اما در بهبود موارد شدید این بیماری تاثیرگذار نیست به طوری که حتی برخی متخصصان معتقدند تفکرات خودکشی با یوگا تشدید می‌شود.

6. شغل جدید پیدا کن.

به افراد افسرده پیشنهاد تصمیمات جدی ندهید چرا که در برخی مواقع، کار می‌تواند موجب تشدید استرس در افراد شود.

7. آیا از رابطه با همسرت راضی هستی؟

مشکلات روابط زوجین در هنگام افسردگی تشدید می‌شود و یادآوری این نکته آنها را بیشتر به این فکر می‌اندازد.

8. تو همه شرایط را برای بهتر شدن داری.

حتی در صورت واکنش مثبت به داروهای شیمیایی نیز احتمال بهتر شدن وضعیت روحی افراد صد در صد نیست پس گفتن این عبارات فایده‌ای ندارد و نمک روی زخم می‌پاشد.

9. آیا احساس بهبودی می‌کنی؟

این عبارت موجب احساس شکست فرد در زندگی علاوه بر احساس افسردگی می‌شود.

10. همه مردم مشکل دارند.

این عبارت احساس ضعف و منفی بودن را در بیمار افسرده تشدید می‌کند و به هیچ عنوان از درد و رنج او نمی‌کاهد.

واگیردار بودن طلاق و اضطراب و افسردگی

  • فكر مي‌كنيد دنيا به پايانش نزديك مي‌شود و هيچ‌كس دوست‌تان ندارد؟ نگاهي به اطراف‌تان بيندازيد. چند نفر از آدم‌هاي دوروبرتان چنين احساسي دارند؟ اگر اتفاق خاصي در زندگي‌تان نيفتاده كه شما را ناكام كند و اگر ژن افسردگي را از اجدادتان به ارث نبرده‌ايد، احتمالا اين اختلال روانشناختي از اطرافيان‌تان به شما سرايت كرده است

 

ويروس ابولا تنها خطر مسري‌ نيست كه زندگي شما را تهديد مي‌كند. محققان مي‌گويند بسياري از عادات رفتاري و حتي شيوه‌هايي كه براي روبه‌رو شدن با بحران‌ها انتخاب مي‌كنيد هم مي‌توانند از ديگران به شما سرايت كرده باشند.

از نظر آنها نه‌تنها تصميمي كه براي زندگي عاطفي‌تان مي‌گيريد بلكه خلق و خوي شما هم واگيردار است و مي‌تواند اطرافيان‌تان را بي‌آنكه بدانند گرفتار خود كند. بررسي‌هاي پژوهشگران حاكي از اين است كه حتي رفتارهايي كه به گمان خود با فكر و منطق انتخاب‌شان مي‌كنيد، تحت تاثير رفتارها و تصميم‌هاي ديگران قرار دارند و ممكن است از آنها به شما سرايت كرده باشند.

طلاق

دختر همسايه طلاق گرفته؟ متاسفانه بايد بگوييم زندگي مشترك شما هم در خطر است. محققان دانشگاه‌هاي هاروارد و كاليفرنیا مي‌گويند طلاق گرفتن مسري است و اگر زوج‌هاي مطلقه زيادي اطراف‌تان را احاطه كرده باشند، شما هم در معرض خطر از دست دادن عشق‌تان قرار خواهيد گرفت.

به گفته آنها، مشاهده دوستان و اعضاي خانواده‌اي كه از شريك زندگي‌شان جدا شده‌اند، مي‌تواند شما را نسبت به عشق‌تان دچار ترديد كند و خيال جدا شدن از همسرتان را به ذهن شما بياورد. از نظر محققان احتمال جدا شدن براي زوج‌هايي كه اطرافيان‌شان طلاق گرفته‌اند با افزايش اخبار طلاق در پيرامون‌شان بالا مي‌رود و اين احتمال مي‌تواند تا 75 درصد هم افزايش پيدا كند.

همسرستيزي

دوستاني را به خانه‌تان راه مي‌دهيد كه با شريك زندگي‌شان محبت‌آميز صحبت نمي‌كنند و مدام به هم نيش و كنايه مي‌زنند؟ به قدرت خودتان چندان افتخار نكنيد. احتمال اينكه بعد از مدت كوتاهي شما هم شبيه آنها شويد، اصلا كم نيست. به گزارش سایتabout محققان مي‌گويند رفتار شما در زندگي مشترك، مي‌تواند تحت تاثير خلق و خوي ديگران قرار بگيرد. از نظر آنها خوش‌خلقي و بدخلقي در ارتباط با همسر مسري است و شما خيلي زودتر از آنچه فكرش را بكنيد، مي‌توانيد بدخلقي‌هاي اطرافيان‌تان را در خانه خود به نمايش بگذاريد.

افسردگي

فكر مي‌كنيد دنيا به پايانش نزديك مي‌شود و هيچ‌كس دوست‌تان ندارد؟ نگاهي به اطراف‌تان بيندازيد. چند نفر از آدم‌هاي دوروبرتان چنين احساسي دارند؟ اگر اتفاق خاصي در زندگي‌تان نيفتاده كه شما را ناكام كند و اگر ژن افسردگي را از اجدادتان به ارث نبرده‌ايد، احتمالا اين اختلال روانشناختي از اطرافيان‌تان به شما سرايت كرده است. به گزارش سایکولوژی‌تودی، محققان معتقدند خلق پايين و فكرهاي منفي واگيردار هستند و به‌راحتي از آدم‌هاي اطراف به شما سرايت مي‌كنند.

از نظر آنها معاشرت با آدم‌هاي افسرده و كساني كه با منفي‌بافي زندگي را براي خود سخت مي‌كنند، مي‌تواند نگرش شما را هم به زندگي‌تان منفي كند و باعث شود از واقعيت‌هايي كه پيش از اين براي‌تان لذت‌بخش بوده‌اند، هيچ لذتي نبريد. پژوهشگران مي‌گويند هرچه بيشتر در معرض ارتباط با اين آدم‌ها قرار بگيريد، احتمال افسرده شدن‌تان بيشتر است و اگر با يكي از آنها زير يك سقف زندگي كنيد، احتمالا نجات پيدا كردن از مشكل واگيرداري به نام افسردگي براي‌تان دشوار خواهد بود.

لبخند

واگيردار بودن حالات عاطفي هميشه به زيان شما تمام نمي‌شود. گاهي مي‌توانيد با معاشرت با آدم‌هاي خوش‌خلق و خنده‌رو در معرض سرايت چيزهايي قرار بگيريد كه زندگي را براي‌تان آسان‌تر و زيبا‌تر مي‌كنند. «لبخند» يكي از چيزهايي است كه مي‌تواند از ديگران به شما سرايت كند. احتمالا خودتان دقت كرده‌ايد كه وقتي به تنهايي پاي تماشاي يك فيلم كمدي مي‌نشينيد، خيلي كمتر از زماني كه با آدم‌هاي خندان آن را مي‌بينيد، لبخند به لب‌تان مي‌آيد. درست حدس زده‌ايد؛ بدون آنكه هيچ اتفاق خاصي در زندگي‌تان افتاده باشد، مي‌توانيد با ديدن خنده و قهقهه ديگران، لبخند بزنيد و روزتان را زيباتر كنيد.

تنهايي

محققان مي‌گويند تنهايي حتي از سرماخوردگي هم سريع‌تر به ديگران سرايت مي‌كند درحالي كه براي گرفتن ويروس سرماخوردگي بايد با ديگران دست دهيد يا به شيوه‌هاي ديگر ويروس را دريافت كنيد، براي سرايت احساس تنهايي تنها به رابطه‌هاي اجتماعي نياز داريد كه منفي‌گرايي در آنها شايع شده است. به گزارش سایکولوژی‌تودی، گرچه محققان پيش از اين اثبات كرده بودند آدم‌هاي تنها با خجالتي بودن و رفتارهايي از اين دست به تنهايي‌شان دامن مي‌زنند اما بررسي‌هاي تازه از اين حكايت كرد كه ميل اطرافيان به تنهايي هم مي‌تواند به انزواي اطرافيان كمك كند.

از نظر محققان زنان بيشتر از مردان احساس تنهايي مي‌كنند و گذشته از اين، اگر شما هم با كسي كه چنين احساسي دارد در تماس باشيد، 50 درصد بيشتر از ديگران ممكن است خود را تنها بدانيد و از ديگران فاصله بگيريد. پژوهشگران مي‌گويند احساس تنهايي بيشتر از آنكه از اعضاي خانواده به شما سرايت كند، از طريق روابط اجتماعي و دوستان‌تان به شما انتقال پيدا مي‌كند.

استرس

اگر مي‌خواهيد استرس‌تان كم شود، قبل از هر كاري بايد از آدم‌هاي مضطرب فاصله بگيريد. محققان مي‌گويند استرس درست مثل سرخك و آبله‌مرغان واگير‌دار است، با اين تفاوت كه براي انتقال آن نيازي به تماس مستقيم وجود ندارد، بلكه تنها مشاهده وضعيت آدم‌هاي پراسترس از طريق صفحه تلويزيون هم مي‌تواند به سرايت آن منجر شود.

به گزارش تایم، محققان مي‌گويند تنها سبك زندگي و شرايط شغلي شما نيست كه استرس‌تان را بالا مي‌برد؛ از نظر آنها حتي اگر شما فرد آرامي باشيد و زندگي كم‌تنشي داشته باشيد، در صورت معاشرت با آدم‌هاي مضطراب ضربان قلب‌تان بالا مي‌رود و احساس تنش بيشتري مي‌كنيد. به گفته آنها وقتي شما آدم‌هاي مضطرب را مي‌بينيد، احساس همدردي‌تان با آنها گل مي‌كند و همين احساس مي‌تواند تغييراتي را در ترشح هورمون‌ها ايجاد كند كه حاصل‌شان چيزي جز مضطرب بودن نيست.

مهرباني

حتما شما هم ديده‌ايد كه اين روزها بسياري از افرادي كه در تاكسي كنارتان مي‌نشينند دل و دماغ قديم را ندارند و با يك جرقه كوچك شعله‌ور مي‌شوند و از در بحث و دعوا وارد مي‌شوند. اما محققان مي‌گويند شما به تنهايي مي‌توانيد با اين بدخلقي رو به گسترش مقابله كنيد و آدم‌هاي مهرباني را به جمع اندك مهربان‌هاي باقي‌مانده وارد كنيد. به گفته آنها كافي است هنگام نشستن در تاكسي، كمي مهرباني را چاشني حرف‌هايي كه با مسافران ديگر مي‌زنيد بكنيد تا چند نفر ديگر به مهرباني مبتلا شوند. تعجب نكنيد! محققان مي‌گويند مهرباني مسري است و مي‌تواند از فردي به فرد ديگر منتقل شود.

خويشتنداري

خودكنترلي عبارتي است كه در رفتار آدم‌هاي امروز كمتر اثري از آن ديده مي‌شود. مي‌گويند از آلودگي هوا گرفته تا شرايط سخت كاري همه مي‌توانند به عصبي بودن آدم‌ها دامن بزنند و كنترل آنها بر رفتار و احساسات‌شان را كم كنند اما خوشبختانه محققان مي‌گويند اين ويژگي بسيار ارزشمند از فردي به فرد ديگر منتقل مي‌شود و مثل يك ويروس واگيردار است. به گفته آنها نه‌تنها روبه‌رو شدن با آدم‌هاي خويشتندار، بلكه شنيدن در مورد آنها هم مي‌تواند توانايي خودكنترلي‌تان را بالا ببرد و شما را بر اعصاب و رفتارهاي‌تان مسلط‌تر كند.

همين نتايج كافي است تا از امروز براي انتخاب آدم‌هاي اطراف‌تان وسواس بيشتري به خرج دهيد و با آدم‌هاي مثبت‌انديش و خودكنترل بيشتر در ارتباط باشيد.

بارداري

به اطراف‌تان نگاه كنيد. آيا دوستان‌تان تصميمي براي بچه‌دار شدن دارند؟ اگر آنها تمايلي به مادر شدن نداشته باشند، احتمالا شما هم تا مدت زيادي به بچه‌دار شدن فكر نخواهيد كرد. اما درست برعكس اين موضوع، اگر اطرافيان شما خيال بچه‌دار شدن به سرشان زده باشد، شما هم به فكر مادر شدن خواهيد افتاد. به گزارش وب ام دی، محققان دليل اين اتفاق را به سادگي توضيح مي‌دهند.

از نظر آنها ميل به باردار شدن مسري است و در صورتي كه زنان اطراف شما باردار باشند، بيشتر به بچه‌دار شدن فكر مي‌كنيد. البته محققان مي‌گويند ميل به صاحب فرزند شدن، تنها تا دو سال پس از بارداري اطرافيان مي‌تواند به شما سرايت كند و اگر دو سال از اين اتفاق بگذرد، اشتياق شما به بچه‌دار شدن دوباره به اندازه قبل مي‌شود.

شاید ندانید، اما …

محققان می‌گویند نه تنها احساسات شما، بلکه وضعیت معده و پوست‌تان هم به شرایط دیگران وابسته است

پرخوري

محققان مي‌گويند رفيق بد به اندازه غذاي پركالري مي‌تواند به چاقي شما منجر شود. تحقيقات آنها نشان مي‌دهد كه خوش‌اشتهايي مسري است و اگر با آدم‌هاي پرخور معاشرت كنيد، شما هم اشتهاي‌تان بيشتر مي‌شود و هر روز چاق‌تر از قبل مي‌شويد. بررسي‌هاي پژوهشگران نشان مي‌دهد كه در 57 درصد، اطرافيان آدم‌هاي چاق خودشان هم به مشكل چاقي و پرخوري دچار هستند.

خارش

حتما شنيده‌ايد كه خميازه كشيدن واگيردار است و اگر به خميازه فرد مقابل‌تان نگاه كنيد، شما هم خميازه مي‌كشيد اما محققان مي‌گويند اين رفتار تنها چيزي نيست كه از ديگران به شما سرايت مي‌كند. به گفته پژوهشگران خارش هم مسري است و اگر بدن آدمي كه در كنار شما نشسته به خارش بيفتد، شما هم اين احساس را تجربه خواهيد كرد و با پنجه‌هاي‌تان به جان بدن خود خواهيد افتاد. البته به گفته محققان تنها ديدن اين افراد نيست كه بدن شما را به خارش مي‌اندازد.

نگاهي به خودتان بيندازيد. آيا با خواندن اين چند خط احساس خارش در پوست شما ايجاد نشده؟ اگر چنين احساسي را تجربه مي‌كنيد، بايد حرف پژوهشگران در اين مورد كه حتي ديدن و خواندن در مورد خارش بدن مي‌تواند اين احساس را در شما ايجاد كند را باور كنيد.

چه افرادی بیشتر افسرده می شوند

 

تحقیقات نشان می دهند که افسردگی و اضطراب در بین افرادی که به تازگی به بیماری پارکینسون مبتلا شده اند دو برابر از افراد عادی است.

بنابر نتایج پژوهش محققان آمریکایی که در مجله نورولوژی (عصب شناسی) منتشر شده است، موارد ابتلا به افسردگی در بیماران مبتلا به پارکینسون بیشتر شایع است و معمولا به درمان آن توجهی نمی شود. برخی تحقیقات قبلی نشان داده بود که تأثیر بیماری پارکینسون بر مغز می تواند عامل ایجاد کننده افسردگی باشد.

پروفسور دانیل وینتراب، دانشگاه پنسیلوانیا می گوید: برای توضیح دلایل دچار شدن مبتلایان به پارکینسون به افسردگی چند دلیل روانی وجود دارد، اما ساختار مغز آنها هم در نتیجه بیماری تحت تأثیر قرار می گیرد.

یک موسسه تحقیقاتی بریتانیایی می گوید که افسردگی می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. محققان دانشکده علوم پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا با معاینه ۴۲۳ بیماری که اخیرا به پارکینسون مبتلا شده اند، سلامت روانی آنها در دو سال گذشته را مورد بررسی قرار دادند.

در ابتدای بررسی معلوم شد که ۱۴ درصد بیماران مبتلا به پارکینسون به افسردگی دچار هستند. این رقم در میان گروهی از داوطلبان که پارکینسون نداشتند، 6.6 درصد بود. در ادامه بررسی ها فراوانی و شدت افسردگی در میان مبتلایان به افسردگی در میان بیماران پارکینسونی افزایش نشان می داد. این در حالیست که در گروه دیگر این شاخص ها کاهش یافته بودند.

در ابتدای مطالعه ۱۶درصد بیماران پارکینسونی، داروهای ضد افسردگی مصرف می کردند، که این رقم بعد از گذشت دو سال به ۲۵ درصد رسید. اما محققان اعلام کردند که بین ۶۵ تا ۷۲ درصد بیماران دچار افسردگی هنوز برای مشکلشان تحت درمان دارویی قرار نگرفته بودند.

الیاف مغز و روحیه

دکتر دانیل وینتراب، استاد روانپزشک و عصب شناسی در دانشکده پزشکی پرلمان دانشگاه پنسیلوانیا، می گوید که ابعاد و شیوع افسردگی در مبتلایان به بیماری پارکینسون به اندازه کافی مورد توجه قرار نمی گیرد.

او می گوید: «برای توضیح دلایل دچار شدن مبتلایان به بیماری های مغزی از این دست به افسردگی چند دلیل روانی وجود دارد، اما ساختار مغز آنها هم در نتیجه بیماری تحت تأثیر قرار می گیرد، و این عوارض با روحیه و خلق و خوی فرد ارتباط نزدیکی دارند.»

پروفسور دیوید برن، استاد دانشگاه نیوکاسل که منابع مالی آن را موسسه پارکینسون بریتانیا تأمین می کند، معتقد است که افسردگی می تواند یکی از نشانه های ابتلا به پارکینسون باشد: «به خوبی می دانیم که افراد تا حدود ۱۰ سال پیش از ابتلا به بیماری پارکینسون به افسردگی و اضطراب دچار می شوند.»

«مردم لرزش اندام ها و مشکلات حرکتی ناشی از پارکینسون را به خوبی می شناسند، اما این بیماری در اصل در مغز انسان آغاز می شود و بر برخی ترکیبات شیمیایی آن تأثیر می گذارد. در ابتدا ممکن است به اختلال در خواب فرد و اشکال خفیف افسردگی منجر شود.»

به علاوه، افسردگی می تواند یکی از عوارض جانبی داروهای پارکینسون باشد. از آنجا که ریشه های این بیماری طیف وسیعی را شامل می شود، موسسه پارکینسون بریتانیا می گوید در صورتی که بیماران نگران چنین نشانه هایی هستند، با متخصصان بخش سلامت در این باره صحبت کنند.

چرا می ترسم / چطور با ترس و اضطراب مقابله کنم

  • اولين قدم براي مقابله با اضطراب شناخت خودمان است. با خودشناسي خود بدون اينکه بخواهيم از قبول واقعيت طفره برويم، اضطراب‌هايمان را شناسايي مي کنيم و با مواردي که جزو اضطراب هاي مخرب هستند رو به رو مي شويم.

 

دکتر فرزين رضاعي، دانشيار روان‌پزشکي دانشگاه علوم پزشکي کردستان: ترس بخش جبران ناپذير و طبيعي زندگي همه انسانهاست هيچ کس بدون ترس نمي تواند به زندگي اش ادامه دهد. در واقع بخش قديمي مغز انسان اين‌گونه برنامه ريزي شده که در مقابل رويدادهاي آسيب رسان گريز داشته باشد که اين بخش از مغز با حيوانات تا حدودي مشترک است. اما مشکل اينجاست گاهي اوقات ترس در موقعيت هايي ايجاد مي شود که اثري از تهديد واقعي وجود ندارد. براي مثال اگر شما حيوان خطرناکي را داخل اتاقتان ببينيد طبيعي است که بترسيد و پا به فرار بگذاريد و يا در وسط خيابان اگر اتومبيلي با سرعت به شما نزديک شد، به صورت اتوماتيک واکنش هايي در شما ايجاد مي شود اما ترسيدن آنجا تبديل به مشکل مي شود که فرد براي موضوعي بترسد که چندان آسيب جاني به دنبال نداشته باشد و در اين مورد نمي توان نام اين ترس را خطر گذاشت.

در واقع موضوع خود ترس نيست بلکه مهم اين است که ترس هاي انسان در کجا باعث ايجاد اختلال در عملکرد مي شود و چه تاثيرات منفي را درزندگي فرد به جاي مي‌گذارد. به عبارت ساده تر زماني که ترس هاي انسان در مسيري قرار بگيرد که کارکرد اصلي اش را نداشته باشد خود ترس تبديل به يک عامل تهديد کننده مي شود و اينجاست که تر س باعث مي شود آنطور که بايد از زندگي مان لذت نبريم . مهم‌تر از همه ترس هاي بي جا باعث گريز انسان از موقعيت ها و فرصت هاي استثنايي و بزرگي در زندگي مي‌شود که به خاطر ترسيدنمان از آنها دوري مي کنيم.

اضطراب ها را بهتر بشناسيم

اما سوال اينجاست که چگونه مي شود با ترس مقابله کرد؟ قبل از پاسخ به اين سوال بايد با انواع اضطراب آشنا باشيم. در اين مورد بايد بدانيم که ما با 2 نوع تر س روبه رو هستيم. در واقع احساساتي که در آن بيم و ناامني وجود دارد به 2 دسته تقسيم مي شوند. نوع اول احساساتي است که ما نام آن را ترس مي‌گذاريم و نوع دوم اضطراب ناميده مي‌شود. ترس ها را مي توان جزو فوبيا به حساب آورد مثل کساني که از ارتفاع، مکان هاي دربسته و يا حيوانات مي ترسند که اگر اين ترس ها در زندگي افراد تاثير منفي بگذارد بايد با آن مقابله کرد.در واقع اين موارد را جزو اضطراب بايد نام برد که نوعي نشخوار فکري است. اما نگراني هايي وجود دارند که معمولي نيستند براي مثال اگر در فلان آزمون قبول نشوم چه اتفاقي مي افتد و يا اگر چک من برگشت بخورد چه مي شود و نگراني هايي از اين قبيل. اين موارد جزو فوبيا نيستند بلکه نوعي پيش بيني آينده است که زنجيره اي از افکار نگران کننده در آن وجود دارند که گويي تمام نشدني است.

اضطراب اگر از نظر شدت و مدت زمان با واقعه‌اي که شخص منتظر آن است هماهنگي و همخواني داشته باشد «اضطراب معمولي» ناميده مي شود .

اين نوع اضطراب چندان بد نيست چون برانگيزاننده است و فرد را براي رويارويي با شرايطي خاص آماده مي کند اما غير از اين حالت را « اضطراب پاتولوژيک» مي‌نامند. براي مثال قبل از رسيدن زمان امتحان اضطراب بيشتري در فرد توليد مي‌شود و به واسطه اين اضطراب درجه هوشياري بيشتر شده و مطالب را با سرعت بيشتري در حافظه مي سپاريم.

در واقع نقش اضطراب در اين مورد مثبت و تاثيرگذار بوده است. اما گاهي اضطراب تبديل به عاملي بازدارنده مي شود که نمي توانيم حواسمان را متمرکز کنيم و درس بخوانيم چون وجود اضطراب در اين حالت باعث به هم خوردن خلق و خو شده و خوابي آرام را از ما مي‌گيرد و حتي ممکن است فکر کنيم هرآنچه که خوانده ايم در حافظه مان پاک شده است که همه اين عوامل باعث مي شود که نتوانيم در آزموني که پيش رو داريم، نتيجه خوبي به دست بياوريم. اين حالت را نگراني پاتولوژيک يا مرضي مي ناميم.

مقابله با اضطراب

اولين قدم براي مقابله با اضطراب شناخت خودمان است. با خودشناسي خود بدون اينکه بخواهيم از قبول واقعيت طفره برويم، اضطراب‌هايمان را شناسايي مي کنيم و با مواردي که جزو اضطراب هاي مخرب هستند رو به رو مي شويم. ممکن است فردي اضطراب هاي زيادي در زندگي داشته باشد اما تا مدت ها اين حس را پنهان کند و يا اصلا اطلاعاتي در مورد آن نداشته باشد. يعني فرد اجتناب هايش را آنقدر هوشمندانه انتخاب مي کند که حتي خودش هم نمي داند دوري از يک سري فرصت ها در زندگي به خاطر اضطرابي است که در خود او وجود دارد. بگذاريد با يک مثال اين موضوع را روشن تر کنيم. شخصي را در نظر بگيريد که به اظطراب جمعي دچار است و به همين دليل نمي تواند در جمع حاضر شود و با اعتماد به نفس صحبت کند.

وقتي پيشنهاد ترفيع شغلي به اين شخص داده مي شود او نمي پذيرد و به بهانه اينکه تمايلي به قبول مسئوليت هاي بيشتر ندارد، از قبول پيشنهاد سرباز مي زند. چون مي داند ترفيع شغلي مساوي است با حضور بيشتر در جمع و سخنراني کردن بيشتر و همين اضطراب او را از اين فرصت دور مي کند.

چرا مي ترسيم؟

قدم بعدي براي مقابله با اضطراب اين است که به تجزيه و تحليل اضطراب‌هايمان بپردازيم. ببينيم راجع به موضوعي که در ذهنمان است به چه دليل واهمه و ترس داريم و آن را مشخص کنيم و ببينيم اين اضطراب و ترس تا چه اندازه به واقعيت نزديک است يعني بررسي کنيم اين طرز فکر واقعي است و يا يک تحريف و مبالغه‌اي است که بي جهت در ذهنمان آن را پرورانده‌ايم.

بعد از اينکه اضطراب هايمان را شناسايي کرديم بايد بر اساس يک برنامه منظم با آنها مقابله کنيم. در مواردي که اضطراب ها خفيف است مي توان خود شخص اين کار را انجام دهد و قدم به قدم اجتناب را بشکند.

مثلا شخصي که از صحبت کردن در جمع واهمه دارد از قدم کوچک شروع کند و براي شروع يک بحثي هرچند کوتاه را با يک فرد غريبه داشته باشد تا ترس از صحبت کردن در او از بين برود. در واقع اين موضوع دقيقا مانند ورزش‌هاي بدنسازي است. همانطور که براي تقويت عضله هاي بدن بايد قدم به قدم پيش رفت در مورد مقابله با اضطراب هم بايد به تدريج و آهسته و البته مرتب قدم برداشت. اما در موارد شديد بايد با يک مشاور صحبت کرد تا با استفاده از تخصص و دانش با اضطراب رويارو شد.

 

کنجد و عسل در فصل امتحانات برای تقویت هوش مناسب است

  • مصرف برخی مواد در میان وعده آخر شب پیش از امتحان به كاهش اضطراب و داشتن خواب راحت كمك میكند، این مواد عبارتند از لوبیا، سویا و محصولات سویا، موز، تخم مرغ، ماهی، گردو، شیر و لبنیات.

 

دانش آموزان در این ایام هرگز صبحانه خوردن را فراموش نكنند چون مصرف صبحانه، گلوكز مورد نیاز برای فعالیت مغز را تامین میكند.

همچنین مصرف عسل به ویژه به همراه كنجد به تقویت حافظه و به خاطرآوردن مطالب درسی كمك میكند.

دانش آموزان برای داشتن خواب راحت، باید شب قبل از امتحان یك لیوان شیر گرم پیش از خواب میل كنند، از مصرف قهوه، چای یا نوشابه گازدار كولا از حدود شش ساعت قبل از خواب پرهیز كنند و مصرف این مواد را در طول روز به حداقل برسانند.

مصرف برخی مواد در میان وعده آخر شب پیش از امتحان به كاهش اضطراب و داشتن خواب راحت كمك میكند، این مواد عبارتند از لوبیا، سویا و محصولات سویا، موز، تخم مرغ، ماهی، گردو، شیر و لبنیات.

همچنین كم خونی سبب ایجاد بیحوصلگی، خستگی و عدم تمركز میشود. دانش آموزان برای پیشگیری از این حالت در ایام امتحان و قبل از آن هم باید از منابع غذایی حاوی آهن مانند گوشت، جگر، حبوبات، خشكبار و انواع مغزها (گردو، بادام، فندق، پسته) استفاده كنند. همچنین خوردن مواد غذایی حاوی پروتئین و كلسیم در صبحانه در ایجاد آرامش مؤثر است.

تخم مرغ و لبنیات منابع غذایی خوبی برای تامین این مواد مغذی هستند.

گفتنی است، برای غلبه بر اضطراب و خستگی در این ایام باید مواد غذایی مغذی و متعادل همراه با استراحت كافی و منظم وجود داشته باشد.

مصرف میوه و سبزی تازه مواد لازم برای غلبه بر خستگی را در اختیار دانش آموز قرار میدهد، مصرف قند و شكر و مربا به مقدار زیاد سبب ایجاد خستگی، سردرد و اختلال در تمركز حواس میشود.

مصرف انواع نان هم در وعده صبحانه میتواند انرژی لازم و كافی برای زمان امتحان و پیشگیری از گرسنگی را فراهم كند.

اضطراب را فراری دهیم

images

  • ایننخستین و شاید ساده ترین گام برای غلبه بر اختلال است. بعد از طی مرحله پیشین، متوجه شده اید میل به مو کندن چه زمانی در شما شدیدتر است؛ چه زمان هایی از روز، چه در موقعیت های اجتماعی یا شغلی، چه تجربیات هیجانی و … سعی کنید تا جای ممکن این موقعیت ها را از زندگی روزمره خود حذف کنید.

از دید دیگران، حمیده هیچ مشکلی ندارد. بیست و شش ساله است و ظاهر جذابی دارد. در محیط اداره خوش اخلاق و در انجام وظایفش از دقت خوبی برخوردار است. مجرد است و علاقه ای هم به ازدواج نشان نمی دهد. هرگز در محافل زنانه ای که همکاران در خانه هایشان برگزار می کنند شرکت نمی کند و هر بار بهانه ای می آورد.

اواخر هر ماه، کار شرکت زیادتر و فشار کاری بیشتر می شود. در این روزها اگر به رفتار حمیده دقت کنید، متوجه می شوید رفتارهای عجیبی دارد. مدام به پیشانی اش دست می کشد و با سربندی که همیشه زیر مقنعه به سر دارد، بازی می کند و دستشویی رفتن هایش هم بیش از اندازه طول می کشد. حمیده در دستشویی را که از داخل قفل می کند، مقنعه و سربندش را درمی آورد و شروع به کندن موهای سرش می کند و این کار را آنقدر ادامه می دهد تا تنش و اضطرابش کاهش یابد.

به علت این رفتار، بخش عمده ای از سمت راست سرش کاملا خالی شده است. علت مهمانی نرفتن او نیز همین موضوع است: جایی که لازم باشد مقنعه اش را دربیاورد، نمی رود؛ خواه جلسه دوستانه باشد، خواه مهمانی خانوادگی. هشت سال است از این مسئله رنج می برد. مدتی هم ابرو و مژه هایش را می کند ولی هر طور بود کندن مو را به موهای سرش محدودکرد. خانواده اش از مشکل او آگاهند اما تنبیه ها و تشویق های آنها تاکنون سودی نداشته است.

وضعیت کامران به مراتب بدتر است. کامران از دوازده سالگی شروع به کندن موهایش کرد. با افزایش سن، کندن موها بیشتر و بیشتر شد. با رسیدن به سن بلوغ و روییدن موهای صورت، شروع به کندن آنها هم کرد. با اینکه اکنون بیست و دو ساله است، به یاد نمی آورد هیچ وقت نیازی به اصلاح صورت داشته باشد؛ همیشه همه موهای صورتش را می کنده است. چند باری به اصرار خانواده به پزشک و روانپزشک مراجعه کرده است ولی هیچگاه نتوانست کندن مو را به مدت زیادی ترک کند.

بعد از دیپلم نتوانست درسش را ادامه بدهد و به دنبال کار هم نرفت. چند سالی است که کامران در خانه، از راه تایپ کردن پایان نامه گذران زندگی می کند ولی خودش می داند توانایی هایش بیش از اینهاست. تا جای ممکن از خانه خارج نمی شود و در تابستان و زمستان کلاه به سر می گذارد.

«تریکوتیلومانیا» یا «وسوا کندن مو» در دسته اختلالات کنترل تکانه جای می گیرد. ویژگی اختلالات کنترل تکانه، ناتوانی فرد در مقاومت در برابر یک تکانه، سائق یا وسوسه شدید انجام یک رفتار خاص است که برای او یا دیگران زیان دارد. از دیگر مواردی که در افراد مبتلا به اختلال کنترل تکانه دیده می شود، حملات انفجاری، اعتیاد به اینترنت و آتش افروزی عمدی است. با توجه به برداشت های اشتباه بسیاری که حول اختلال کندن مو وجود دارد، در این شماره تصمیم داریم به معرفی این اختلال بپردازیم.

نگاهی دقیق تر به وسواس کندن مو

فردمبتلا به تریکوتیلومانیا پیش از کندن مو، میل شدیدی به این کار پیدا می کند که پس از مدتی تبدیل به تنش می شود. کندن مو به فرد آرامش، و گاهی اوقات لذت می دهد ولی بلافاصله پس از انجام این عمل، عذاب وجدان شدیدی به سراغ او می آید و خود را با برچسب هایی از قبیل بی عرضه، بی اراده و روانی آزار می دهد.

درباره شیوع این اختلال نظرات متفاوتی وجود دارد، زیرا مبتلایان به آن معمولا به خاطر رفتار خود احساس شرم و گناه زیادی می کنند، تا جای ممکن مشکل خود را پنهان و از مراجعه به درمانگر اجتناب می کنند. برآوردها نشان می دهد 1 تا 3 درصد جامعه مبتلا به این اختلال هستند. شیوع این اختلال در زنان به مراتب بیش از مردان است و با توجه به اهمیت بیشتر زیبایی ظاهر برای بانوان، احتمال جستجوی و درمان از طرف زنان بیشتر است.
سن شروع این اختلال از کودکی تا نوجوانی است، هر چند ممکن است فرد در سنین بالاتر نیز به این اختلال مبتلا شود.

عوارض را دست کم نگیرید!

«وسواس کندن مو» درجات و انواع مختلفی دارد. معمول ترین منطقه کندن مو، سر به ویژه جلو و فرق سر است. کندن ابرو، مژه و موی صورت هم رایج است و در مواردی کندن موهای زائد بدن نیز مشاهده می شود. برخی بیماران فقط با موهای خود بازی می کنند یا آنها را می کشند؛ برخی دیگر، موها را از وسط نصف می کنند. در برخی موارد، بیمار پس از کندن مو، ریشه آن را مزمزه می کند و حتی می بلعد. یکی از علل رایج جستجوی درمان، توده انبوه مو در داخل معده است که موجب مشکلات شدید گوارشی می شود.

معمولا فرد آنقدر به کندن مو ادامه می دهد که کمبود مو در منطقه مشخص می شود. از اینجاست که بیمار تلاش می کند به روش های مختلف نگذارد دیگران به مشکل او پی ببرند: موهایش را به نوع خاصی شانه می کند، کلاه به سر می گذارد، جایی نمی رود که مجبور باشد کلاه یا روسری اش را بردارد، روابط اجتماعی اش را محدود می کند و گاهی موهایش را از ته می تراشد. مدت بیماری می تواند متفاوت باشد. برای برخی، کندن مو امری گذراست اما برای عده ای دیگر، این اختلال طولانی مدت است و می تواند چند دهه به درازا بکشد.

درباره علل بروز این اختلال گمانه زنی های مختلفی شده است. گویا وراثت می تواند در بروز آ« نقش داشته باشد و به علت لذتبخش بودن این عمل برای فرد، ترک کردن آن روز به روز دشوارتر می شود. تشخیص «وسواس کندن مو» از اختلالات پوستی چندان دشوار نیست. اگر در اطراف محل خالی سر فرزند یا دوست خود، موهای کوتاه یا شکسته زیادی مشاهده کردید، باید نسبت به بروز این اختلال حساس شوید. برخی بیماران برای رفع مشکل خود به متخصصان پوست و زیبایی مراجعه می کنند. ناگفته پیداست مداخله هایی همچون تقویت مو و کاشت مو حاصلی نخواهد داشت. بلکه ابتدا باید تریکوتیلومانیا درمان شود. نکته امیدوارکننده این است که کندن مو، معمولا موجب آسیب دائمی به ریشه مو نمی شود و پس از بهبود اختلال، موها دوباره رشدمی کنند، هر چند ممکناست به خوبی روز اول نشوند. فقط در این مرحله است که می توان از متخصص پوست و برای بهبود کمک گرفت.

چطور به داد خود برسید؟

برای درمان این اختلال روش های مختلفی پیشنهاد شده است که در رأس آنها دارودرمانی است. پژوهش ها نشان داده اند مصرف برخی داروها می تواند به درمان این اختلال کمک کند، به ویژه هنگامی که زمان زیادی از شروع اختلال گذشته و بیماری شدید است. درمان های رفتاری، حمایتی و شناختی نیز مفیدند.

اگر شما هم به این اختلال مبتلا هستید و بیماری تان شدید نیست، می توانید به چند نکته که در ادامه خواهد آمد، برای کنترل اختلال توجه کنید. اگر مشکل تان حل نشد، مراجعه به روانشناس و روانپزشک قطعا می تواند به شما کمک کند.

1- اختلال را بپذیرید

باید بپذیرید مشکل دارید و مشکل شما «وسواس کندن مو» است. کند نمو کاری نیست که به آن افتخار کنید؛ اما نه سخیف است ونه خجالت آور. لزومی هم ندارد به خودتان برچسب بی عرضه بودن با بی ارادگی بزنید. نگرانی های افراطی را هم کنار بگذارید. تریکوتیلومانیا تبدیل به جنون نمی شود و نشانه ای از یک اختلال جدی نیست.

2- خط پایه ای ترسیم کنید

چند روز وقت صرف دقت در رفتار موکَنی خودتان بکنید. می توانید جدولی تهیه کنیدوزمان و موقعیت مو کندن را به طور دقیق یادداشت کنید: کجا بودید، چه اتفاقی افتاد که میل به مو کندن در شما ایجاد شد، چه هیجانی داشتید و … هر رفتار مو کندن، سه مرحله دارد: تمایل شدید به کندن مو،کندن مو و کاهش تنش، و در نهایت احساس گناه. تفکیک کردن این مراحل از هم و دقت کردن به رویدادهای قبل و بعد از آنها موجب می شود رفتار خود را بهتر بشناسید. همچنین بهتر است برای سنجش رفتار موکنی، مقیاس مناسبی تعیین کنید: تعداد دقیقه هایی که صرف این کار می کنید یا تعداد تار مویی که می کَنید. این کار به شما اجازه می دهد بتوانید روند بهبودی خود را بررسی کنید.

3-موقعیت های تحریک کننده را حذف کنید

ایننخستین و شاید ساده ترین گام برای غلبه بر اختلال است. بعد از طی مرحله پیشین، متوجه شده اید میل به مو کندن چه زمانی در شما شدیدتر است؛ چه زمان هایی از روز، چه در موقعیت های اجتماعی یا شغلی، چه تجربیات هیجانی و … سعی کنید تا جای ممکن این موقعیت ها را از زندگی روزمره خود حذف کنید.

البته ممکن است برخی از این موقعیت ها اجتناب ناپذیر باشند: مثلا برخی تماس های کاری که استرس زا هستند، اما حتما باید انجام شوند. در این صورت باید موقعیت را به گونه ای برنامه ریزی کنید که مانع کندن مو شود. مثلا اگر شما هم مانند بیشتر افراد در حضور دیگران موهای خود را نمی کنید، میتوانید از یکی از همکاران خود بخواهید در طول تماس های کاری در کنارتانباشد. گاهی مو کندن به صورت یک عادت درمی آید، خصوصا هنگامی که فرد در خانه است: هنگام مطالعه، تماشای تلویزیون و … اگر مو کندن درشما هم به صورت عادت درآمده است، می توانیدبا پوشاندن موی خود یا پوشیدن دستکش، سعی کنید جلوی این عادت را بگیرید.

4- هیجان های شدید را کنترل کنید

معمولا افسردگی و اضطراب در افراد مبتلا به تریکوتیلومانیا رایج است و همین غمگینی، اضطراب و استرس (و در برخی موارد خستگی جسمانی مفرط) موجب افزایش میل به کندن مو می شود (و کندن مو هم موجب افزایش استرس، غم و اضطراب). اکنون که می خواهید بر اختلال موکنی چیره شوید، بکوشید این هیجان ها را تا حد امکان مهار کنید. شاید لازم باشد سبک زنگی خود را تغییر دهید. به عنوان مثال ورزش منظم می تواند به کنترل استرس کمک کند. در صورتی که احساس می کنید شدت هیجان ها خارج از کنترل شماست، می توانید از یک درمانگر کمک بگیرید.

5- وقتی تکانه به سراغ تان آمد

بیشتر افراد مبتلا به تریکوتیلومانیا فکر می کنند میل به کندن مو آنقدر زیاد خواهد شدکه سرانجام آنها را مغلوب خواهد کرد. همین نومیدی سبب می شود سعی نکنند در برابر این تکانه هامقاومت کنند. تمایل به مو کندن، مانند هر احساس دیگری، گذراست وپس از مدتی کاهش می یابد چون هر بار تسلیم این میل شده و کاهش این میل را تجربه نکرده اید.

با همه موقعیت گزینی هایی که انجام می دهید، تکانه یا میل شدید به مو کندن دیر یا زود به سراغ تان خواهد آمد. در این هنگام مطمئن باشید این تکانه پس از مدت مشخصی (که برای افراد مختلف، متفاوت است) کم کم کاهش خواهد یافت. سعی کنید در این مدت فعالیتی لذتبخش یا مفید انجام دهید تا زمان بگذرد و تکانه کاهش یابد.

بهتر است فعالیتی را انتخاب کنیدکه هم فکر و هم جسم شما را درگیر کند. تماشای تلویزیون یا مطالعه شاید ذهن شما را منحرف کند ولی دستان شما را آزاد خواهد گذاشت. اگر واکس زدن کفش ها یا ظرف شستن را به عنوان یک فعالیت، جایگزین مو کندن کنید، همه به بهبود اختلال خود کمک کرده اید و هم به خانواده تان!

6- انتظار بیهوده نداشته باشید

انتظار نداشته باشید که میل به کندن مو برای همیشه از بین برود. حتی در صورت بهبود اختلال، این میل احتمالا تا مدت ها همراه شما خاهد بود. اما هر چه زمان بیشتر بگذرد، راحت تر می توانیداز پس این تمایل بربیایید. درمان حقیقی زمانی صورت گرفته است که بتوانید این تکانه ها را پشت سر بگذارید، نه اینکه چنین تکانه ای نداشته باشید.

7- بعد از مو کندن چه کنیم؟

واقع بین باشید. این اختلال یکروزه به وجود نیامده که انتظار داشته باشید یکروزه از میان برود. شاید علت اینکه تلاش های قبلی تان برای ترک این رفتار ناموفق بوده است، عذاب وجدان شدیدی است که پس از مو کندن احتمالی انجام داده اید. واقع بین بودن موجب می شود با نخستین لغزش ها ناامید نشوید و به خود برچسب «بی عرضه» و «بی اراده» نزنید. دست از سرزنش کردن خود بردارید و به جای آن دقت کنید کجای راه را اشتباه رفتید. شاید خود را در موقعیتی قرار دادید که احتمال مو کندن را افزایش داده و شاید تسلیم میل مفرط به مو کنی شده اید. به این فکر کنیدکه در آینده چگونه می توانید احتمال موفقیت خود را بیفزایید. همچنین، مهم است که این احساس را نداشته باشید که دوباره به نقطه صفر برگشته اید. نباید با خود بگویید «یک ماه سختی کشیدن و مشخص شد نمی توانم از پس این اختلال بربیایم. دوباره برگشتم سر خانه اول.»

هر چقدر با اختلال خود مبارزه کنید، احتمال موفقیت خود را در نوبت بعدی افزایش خواهید داد. علاوه بر این، شمارش تعداد روزهای مو نکندن روش مناسبی برای تعیین سیر بهبودی نیست. در این صورت اگر پس از یک ماه مقاومت، یک بار موهای خود را کندید، تا چند روز تحت فشار خواهید بود و خود را به خاطر هدر دادن «تلاش های یکماهه» سرزنش خواهید کرد. در عوض، عملکرد خود را درمدت بلندمدت بسنجید: در ماه قبل هفتاد دقیقه مو کندم و دراین ماه فقط چهار دقیقه. برای شروع بهتر است از افراد خانواده یا یک دوست صمیمی بخواهید به شما کمک کند. البته هدف نهایی این است که به تنهایی بر مشکل خود غلبه کنید اما در صورتی که اختلال شما شدید است، در ابتدا می توانید از کمک یک شخص دیگر استفاده کنید. به تدریج که روند درمان جلوتر رفت، توانایی مقاومت در مقابل میل به کندن مو در شما افزایش خواهد یافت و امید شما نیز برای غلبه بر اختلال بیشتر خواهد شد.

نکته مهم: گاهی فرد میلی به کندن مو ندارد، بلکه کندن مو را به عنوان تنبیهی برای داشتن یک فکر زشت یا آزاردهنده برای خود انتخاب می کند. در این صورت توصیه های بالا چندان کاربردی نیست و باید مشکل خود را با یک درمانگر در میان بگذارد.