برای موفق بودن در شغل باید 6 مهارت را بلد باشیم

  • وقتی از مسئولان منابع انسانی و استراتژیست های شرکت های بزرگ سوال شود که چه مجموعه مهارت هایی مطلوب تر از همه هستند، هوش هیجانی را به عنوان اصلی ترین ملاک بیان خواهند کرد. هوش هیجانی نوع دیگری از هوشمندی است،

 

مهارت های مهم برای رسیدن به موفقیت شغلی

رسیدن به درآمد بیشتر و داشتن احساس رضایت شغلی از آرزوهای انسان های امروزی است. ما ساعت های زیادی از روز را سر کار هستیم و موفقیت در شغل مان نه تنها به درآمد بیشتر ختم خواهد شد بلکه باعث می شود احساس رضایت بیشتری از زندگی مان داشته باشیم. حالا این پرسش پیش می آید که به چه مهارت هایی احتیاج داریم تا بتوانیم در این زمینه موفق تر شویم؟

اولین مهارت برای موفقیت شغلی : انعطاف پذیری شناختی

انعطاف پذیری شناختی به طور کلی به این معناست که ژیمناستیک کاری ذهنی باشید. اگر فرض کنید که مغز شما زمین ژیمناستیک است و تمام ابزارهای مختلف (حلقه ها، میله ها و چوب ها) را به عنوان روش های مختلف تفکر تصور کنید (مغز خلاق، مغز ریاضیاتی، مغز تفکر انتقادی و…)، انعطاف پذیری شناختی این است که چقدر سریع و راحت می توانید بین روش های مختلف فکر خود را جابه جا و حرکت کنید. هر چه منعطف تر باشید، راحت تر می توانید الگوهای جدید را ببینید و ارتباطی منحصر به فرد بین ایده ها ایجاد کنید. خب ما چگونه باید اندام شناختی خود را منعطف کنیم؟ با آموختن موضوعات جدید و به ویژه، آموختن روش های جدیدی از فکر کردن. اگر شما از نوع افراد خلاق نیستید، سعی کنید حضور در یک کلاس هنری را امتحان کنید. اگر آدم خلاقی هستید ولی وقتی کلماتی مثل «بازارهای مالی» یا «اقتصاد» را می شنوید سرتان را می خارانید، خود را موظف به خواندن مجلات اقتصادی کنید. علاقه های خود را گسترش دهید، خارج از کنج راحتی خود پا بگذارید و از افرادی که دیدگاه های شما درباره جهان را به چالش می کشند استقبال کنید. حرفه شما (و مغز شما) برای این موضوع ممنون شما خواهد بود.

دومین مهارت برای موفقیت شغلی : خلاقیت

با انبوه محصولات جدید، فناوری های جدید و روش های جدید کار کردن، کارکنان لازم است که خلاق تر شوند تا بتوانند از این تغییرات بهره ببرند. پیش بینی می شود که خلاقیت، تبدیل به مهارتی کلیدی تر در آینده شود بنابراین پیش از این که برچسب «غیر خلاق» را به خودتان بزنید، به یاد داشته باشید که خلاقیت فقط حوزه تخصصی افراد هنری مثل موسیقی دان ها و نویسندگان نیست. اگر بتوانید اطلاعات ظاهراً پراکنده و نامرتبط را به یکدیگر ارتباط دهید و تمام ایده ها را در کنار هم قرار دهید تا چیزی «جدید» را معرفی کنید، پس شما آدمی خلاق هستید. مشکل اصلی در فرایند خلاقیت، ماهیت طبیعی غیر فرایندی آن است. هیچ راه یکسان و مشخصی برای حل خلاقانه یک مشکل وجود ندارد. با وجود این، روش هایی هست که با تمرین کنجکاوی و بیان ایده های خود به صورت پیوسته، می توانید خلاقیت درون خود را بروز دهید.

سومین مهارت برای موفقیت شغلی : همکاری با دیگران

هماهنگی و همکاری در هر محیط کاری حائز اهمیت است و خوشبختانه انسان ها هنوز هم در انجام کارها بهتر از روبات ها هستند. تعامل انسانی در محیط کار شامل تولید تیمی می شود و کارکنان از نقاط قوت یکدیگر بهره می برند و به صورت منعطف با تغییرات سازگاری پیدا می کنند. چنین تعامل غیر روتینی در مرکز برتری انسان ها بر ماشین ها قرار دارد. همکاری و هماهنگی با دیگران شامل مهارت های ارتباطی قوی، آگاهی نسبت به نقاط قوت و ضعف دیگران و توانایی کار کردن با انواع مختلفی از شخصیت ها می شود.

چهارمین مهارت برای موفقیت شغلی : حل مسائل پیچیده

یکی از مطلوب ترین مهارت های مورد نیاز برای پیشرفت شغلی، توانایی حل مسائل پیچیده است. این توانایی در گزارش مجمع جهانی اقتصاد به این شکل تعریف شده است: «ظرفیت حل مشکلات جدید و ناواضح در شرایط پیچیده دنیای واقعی.» ولی این جمله واقعاً به چه معناست؟ به طور خلاصه، یعنی قابلیت ارتجاعی ذهنی برای حل مسائلی که تاکنون با آن ها مواجه نشده ایم و توانایی حل آن ها در محیطی که به سرعت در حال تغییر است و هر لحظه پیچیده تر می شود. داشتن مهارت های قوی در حل مسائل پیچیده یعنی توانایی دیدن کمی بزرگ تر، توجه به جزئیات حساس و ایجاد تغییرات به منظور به وجود آوردن تفاوت به سمت پیشرفت. این مهارتی ذاتی نیست که همه با آن متولد شده باشند بلکه آدم ها در طول زمان آن را کسب می کنند و بر اساس پایه ای قوی از تفکر انتقادی به وجود می آید.

پنجمین مهارت برای موفقیت شغلی : هوش هیجانی

وقتی از مسئولان منابع انسانی و استراتژیست های شرکت های بزرگ سوال شود که چه مجموعه مهارت هایی مطلوب تر از همه هستند، هوش هیجانی را به عنوان اصلی ترین ملاک بیان خواهند کرد. هوش هیجانی نوع دیگری از هوشمندی است، چیزی نامحسوس که به ما کمک می کند عواطف انسانی را تحت کنترل درآوریم و اندازه گیری می کند که ما چقدر در وفق دادن رفتار خود بسته به حال و حوصله همکاران، اعضای خانواده یا حتی احساسات درونی خودمان ماهر هستیم. هوش هیجانی روی این موضوع تأثیر می گذارد که ما چگونه رفتار خود را کنترل می کنیم، با پیچیدگی های اجتماعی برخورد می کنیم و تصمیمات شخصی می گیریم که به نتایج مثبت می رسد.

ششمین مهارت برای موفقیت شغلی : مذاکره

حالا که روبات ها در حال تبدیل شدن به نیروی کار هستند و اتوماسیون سازی شغل ها بسیار رایج شده است، مهارت های اجتماعی در آینده مهم تر از همیشه خواهد بود. چرا؟ چون که حداقل در دوره کنونی، ما در تعاملات اجتماعی و مذاکرات بسیار بهتر از روبات ها هستیم. حتی افرادی که در شغل های کاملا فنی مشغول به کار هستند، به زودی از آن ها انتظار خواهد رفت که مهارت های بین فردی بسیار بهتری از خود نشان دهند و توانایی مذاکره با همکاران، مدیران، مشتریان و تیم ها در بالای فهرست مهارت های مورد انتظار قرار خواهد داشت.

در مصاحبه های کاری موفق باشیم

  • در مرحله اول شما باید بفهمید و بدانید که در موقعیت مذاکره قرار دارید، تا زمانی که مطمئن نباشید که در حال مذاکره با طرف مقابلتان هستید، نمی‌توانید استراتژی‌های مذاکره‌ای مناسبی را اتخاذ کنید. در چنین شرایطی است که می‌توانید درست فکر کنید و بهترین استراتژی و روش مذاکره را برگزینید.

 

بسیاری از مدیران جوان و تازه‌کار در دنیای پرتکاپوی امروز دچار یک چالش جدی و به عبارت بهتر یک بیماری استرس‌زایی هستند که میزان موفقیت شان را محدود کرده و ارزش‌هایی را که آنها می‌توانند برای شرکت شان به ارمغان بیاورند تا حد زیادی کاهش می‌دهد.

این عارضه، به شدت فراگیر و مسری است و ترس از مذاکره نام دارد. علائم این بیماری، نه فقط ترس و واهمه از مذاکره است، بلکه راضی کردن خود به کمترین‌ها و حداقل‌ها و بی میلی نسبت به تلاش برای دستاوردهای مطلوب‌تر نیز نشانه ترس از مذاکره در افراد به شمار می‌آیند. مدیری که دچار ترس از مذاکره است به خود می‌گوید که اکنون زمان سربه سر گذاشتن طرف مقابل نیست؛ چرا که ممکن است شرایط بدتر شود. حال آنکه چنین محافظه‌کاری‌های بی‌موردی فقط فرار از واقعیت‌ها و عقب نشینی در برابر چالش‌هاست. نخستین اقدام برای درمان این بیماری، پذیرش این واقعیت است که فرد دچار این بیماری بوده و و جود این ترس‌ها، احساسات منفی و محدودیت‌ها را در خود بپذیرد.

عوامل متعددی در شکل گیری ترس از مذاکره دخیل هستند: بسیاری از افراد به مذاکره به مثابه یک کشمکش و تقابل می‌نگرند که در آن باید فقط به فکر خود بود و صرفا به راه خود رفت. چنین افرادی حاضرند خیلی زود از هر طریق ممکن به توافق برسند ولو اینکه آن توافق چندان مطلوب و ایده‌آل هم نباشد. درحالی‌که چنین رفتاری را نمی‌توان مذاکره نامید؛ زیرا مملو از استرس و احساسات منفی و غیرقابل پذیرش است.

غلبه بر ترس از مذاکره، چندان سخت و پیچیده نیست و به آسانی می‌توان به یک مذاکره کننده کارآمد و موفق تبدیل شد. از سویی دیگر احساس و نگرش منفی در ارتباط با مذاکره را نباید به دیگران تسری داد و در عوض باید تلاش کرد تا از طریق وارد شدن به مذاکرات روزمره بر آن فائق آمد.

فرآیند درمان سه مرحله‌ای

روشی ساده و کاربردی برای درمان ترس از مذاکره و مقابله با این ترس نهفته در وجود اغلب افراد وجود دارد. بعضی‌ها دوست دارند روند مذاکره را به‌صورت بسیار پیچیده و سخت پیش ببرند؛ درحالی‌که برخی دیگر آن را بیش از اندازه ساده و آسان می‌پندارند و فکر می‌کنند که در همه نوع مذاکره می‌توان از یک رویکرد و روش ثابت استفاده کرد. برای کمک به افراد در درمان ترس شان برای مذاکره کردن از توصیه مشهور آلبرت انیشتین می‌توان پیروی کرد که گفته است: «تا آنجایی که می‌توانید چیزها را ساده کنید، اما نه ساده‌تر از آنچه هستند.» فرآیند درمان بیماری ترس از مذاکره را نیز می‌توان در سه مرحله خلاصه کرد:

در مرحله اول شما باید بفهمید و بدانید که در موقعیت مذاکره قرار دارید، تا زمانی که مطمئن نباشید که در حال مذاکره با طرف مقابلتان هستید، نمی‌توانید استراتژی‌های مذاکره‌ای مناسبی را اتخاذ کنید. در چنین شرایطی است که می‌توانید درست فکر کنید و بهترین استراتژی و روش مذاکره را برگزینید. پس باید در ابتدا به روشنی درک کنید که در حال مذاکره هستید و به سرعت، استراتژی‌های مناسب را بررسی کنید.

در مرحله دوم شما باید گرایش‌ها و تمایلات خود و دیگران را در ارتباط با مذاکره، مورد ارزیابی و سنجش دقیق قرار دهید. هر کدام از ما بنا به طبیعت و تجربیاتی که داریم از استراتژی‌های خاصی در زمان مذاکره استفاده می‌کنیم؛ اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که ما فکر می‌کنیم طرف مقابل هم باید از استراتژی مذاکره‌ای ما پیروی کند و طوری رفتار کند که مطلوب ماست و ما را به منطقه آرامشمان می‌رساند. تجربه به من ثابت کرده که فقط در ۲۰ درصد مذاکرات هر دو طرف به یک استراتژی واحد برای مذاکره می‌رسند و از فرآیند مذاکره رضایت دارند و متاسفانه در ۸۰ درصد موارد اصلا چنین احساسی به‌وجود نمی‌آید که همین مساله به شدت از احتمال به موفقیت انجامیدن فرآیند مذاکره می‌کاهد.

مذاکره‌کنندگان حرفه‌ای علاوه‌بر شناسایی و ارزیابی استراتژی‌های خود به سرعت و به آسانی می‌توانند استراتژی طرف مقابل را نیز بشناسند و خیلی سریع خود را با آن هماهنگ سازند. چنین کاری برای موفقیت مذاکره امری حیاتی و کلیدی است؛ چراکه هر مذاکرات حداقل بین دو طرف انجام می‌شود و آگاهی از موضع طرف مقابل شرط لازم برای پیشبرد مذاکره به شمار می‌آید. مذاکره‌کنندگان ماهر و توانمند کسانی هستند که به خاطر شناسایی درست و دقیق استراتژی و موضع طرف مقابل خود، می‌توانند فرآیند مذاکره را از قبل پیش‌بینی و آن را مدیریت کنند.

مرحله سوم و نهایی برای مقابله با ترس از مذاکره و انتخاب و پیاده‌سازی درست استراتژی مورد نظرتان در فرآیند مذاکره است. پس از شناسایی و ارزیابی کامل شرایط و مسیرها، حال نوبت بالفعل سازی تفکرات و عملی ساختن ایده‌هایی است که در ذهن پرورانده‌اید. باید بدانید چنانچه در این مرحله به نحو مطلوبی عمل کنید صرف‌نظر از اینکه طرف مقابلتان از چه کیفیتی برخوردار است، می‌توانید مذاکره را به همان نقطه‌ای که مدنظر شما بود، برسانید. هربار که در آستانه شروع یک مذاکره هستید، این سه مرحله را با دقت اجرا کنید و بدانید که با یک دفعه تمرین عملی آنها در نظرتان این مراحل آسان‌تر و ساده‌تر جلوه‌گر خواهد شد. من این تمرین را تمرین یک دقیقه‌ای نامیده‌ام؛ چرا که معتقدم می‌توان آن را در زمانی کمتر از یک دقیقه به انجام رساند. شما می‌توانید با یک دقیقه تامل و تدبیر، مذاکره موفقی داشته باشید و با استراتژی‌ها و تاکتیک‌ها و ابزار بهتری به مصاف طرف مقابل بروید و در عمل به یک مذاکره کننده یک دقیقه‌ای تبدیل شوید. کسی که می‌تواند در کمتر از یک دقیقه استراتژی مذاکره‌ای خود و طرف مقابل خود را شناسایی و تعیین کند، حتما فرآیند مذاکره را در مسیر درستی هدایت می‌کند. پس بدانید که تمرین یک دقیقه‌ای ما خیلی زود ملکه ذهنتان خواهد شد و به مانند کمربند ایمنی، از شما در هنگام مذاکره محافظت خواهد کرد.

حال سوال کلیدی این است که کدام یک از مراحل سه گانه برای درمان بیماری ترس از مذاکره از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ که در پاسخ آن باید گفت که مرحله اول که همان مشارکت کردن است، دارای بیشترین اهمیت در فرآیند درمان است؛ چرا که در صورت عدم اجرای درست و کامل این مرحله، امکان اجرای مطلوب دو مرحله بعد به وجود نخواهد آمد و فرآیندهای ارزیابی و استراتژی‌سازی تحقق نمی‌یابند.

مصاحبه شغلی خوبی داشته باشیم

  • شاید حساس ترین بخش مصاحبه همین قسمت باشد . ورود به دفتررئیس و آغاز مصاحبه ، همیشه به خاطر داشته باشید .اعتماد به نفس خود راحفظ کنید و با آرامش کامل به سوالات پاسخ دهید . سرموقع در محل مصاحبه حاضر شوید

 

آیا مصاحبه واقعا نمایش مهارتها و تواناییهای شماست ؟ یا دقایقی پراسترس که تنها به رهایی می اندیشید ؟ اگرازدیدگاه روانشناسانه به این قضیه بنگریم ، مصاحبه بهترین زمان برای نمایش تواناییهایی است که به واسطه سالها تمرین به دست آمده است . در مصاحبه نه تنها می توانید ماهیت واقعی خودتان را نشان دهید ، بلکه آنرا به منزله پلی برای رسیدن به موفقیت هم می توان تصور کرد . اگر بخواهیم از زاویه دیگری بنگریم می توانیم مصاحبه شونده را همانند ورزشکاری فرض کنیم که دقیقا درمرحله نهایی است وتنها یک گام به آنسوی پل موفقیت فاصله دارد . گذشتن ازاین پل و صدها پل دیگرکه بخشی اززندگی شما را تشکیل می دهد تنها با اراده خودتان عبورپذیر است ، پس با تمام نیرو گام نهایی را پشت سربگذارید وعبور کنید .

اصولا اغلب انسانها دیدگاهی منفی درباره آزمون دارند . اما هنگامی که به آمادگی لازم رسیدید ، دیگر استرس چه معنایی می تواند داشته باشد ، براساس تحقیقات به عمل آمده ترس از موفق نشدن علت اصلی شکست است . درواقع شما کاملا آمادگی لازم را دارید ، اما ازشدت دلهره واسترس نمی توانید پاسخی مناسب بیابید به همین دلیل اغلب افرادی که درشرایط عادی بسیارآماده و با تجربه ظاهر می شوند تنها به دلیل فشارهای هیجانی و توقعات بالا از ادامه راه بازمی مانند .

امروزه مصاحبه شغلی یکی از پردغدغه ترین پدیده هایی است که قشرجوان با آن مواجه است . درواقع به بیان دیگرمصاحبه متداولترین وسیله بررسی تجربی در روانشناسی فردی و همچنین در بخش‌های کاربردی، است . اگرچه رفتار اجتماعی افراد فقط به طور غیر مستقیم، بر مبنای عکس‌العمل آنها به سوالات سنجیده می‌شود و به نظر می رسد با تکنیک‌هایی چون مشاهده و یا آزمایش ممکن است بتوان رفتار اجتماعی افراد را در گروههای کوچک بطور مستقیم و واقعی‌تر بررسی کرد، اما در گروه‌های بزرگتر، هنگامی که مقایسه نسبتاً دقیق رفتار گروه ها با یکدیگر مطرح می شود باید مقیاس‌های دقیق و قابل اطمینان برای مقایسه و سنجش افراد با یکدیگر یافت که در مجموع “مصاحبه” در بیشتر موارد به این هدف ایده ‌آل نزدیکتر است.

سلامت ذهنی

شاید این عنوان در نظرتان مضحک باشد ، اما لحظه ای تامل کنید . اساس شروع یک کار موفق داشتن روحیه ای عالی ، انگیزه و امید است . وجود ذهنی پرمشغله ، نداشتن تمرکزکافی در هنگام کار ، تداخل مشاغل مختلف ، خستگی ، آشفتگی های ذهنی و بسیاری از موارد دیگر که به افسردگی ختم می شوند از عوارض فقدان ذهنی سالم و روحیه ای مثبت هستند . چگونه با وجود ذهنی ناآرام و بی ثبات می توان به ادامه کار و مهمتراز آن به تداوم زندگی امید داشت . بنابراین گام نخست برای شروع هرکاری وجود سلامت و روحیه ذهنی است که شما را از ابتلا به بسیاری از معضل ها مصون می دارد .

ملاقات با رئیس جدید

شاید حساس ترین بخش مصاحبه همین قسمت باشد . ورود به دفتررئیس و آغاز مصاحبه ، همیشه به خاطر داشته باشید .اعتماد به نفس خود راحفظ کنید و با آرامش کامل به سوالات پاسخ دهید . سرموقع در محل مصاحبه حاضر شوید . اینکارتا حد زیادی از استرس شما می کاهد . آراستگی ظاهری ، مکث و تامل هنگام مصاحبه ، حالت چهره و بسیاری از نکات به ظاهر معمولی در مصابه می تواند تاثیرگذار باشد .

ارائه رزومه

مهمترین فعالیتهای کاری و شرح تجربیات شما در رزومه ثبت می شود . و به ترتیب اولویتها سعی کنید مهمترین مدارک تحصیلی و مراکزی که در آنها مشغول به کار بوده اید را بنویسید . شاید درنگاه اول ارائه رزومه تنها لیستی بلند پایه از فعالیتهای شما را نشان دهد ، و کارفرما به مهارت عملی شما اکتفا کند . بنابراین باید به همان اندازه که رزومه خود را مرتب و منظم ارائه می دهید ، مهارتتان هم فوق العاده و بی نقص باشد .

مهارت

در مورد مهارتهايتان با علاقه صحبت كنيد. احتیاجی به توضیحات اضافه نیست . کارفرما به راحتی و درنگاه اول به ماهیت وجود شما و تواناییهایتان پی خواهد برد ، اما از اينكه شخصيت تان کاملا آشکارشود، نگران نشوید. به نشانه بي ميلي وقفه هاي كوتاه و مكث نكنيد. شما براي هر پاسخ نياز به چند ثانيه زمان داريد. آمادگي ارائه مهارتها یتان را داشته باشيد تا وقتي آنها شرح حالي از شغلتان را خواستند، ارائه دهيد. موقعيت تان را در ذهن كارفرما درجایگاه فردی با صفات ويژه، تثبيت كنيد. كارفرمايان مسايلي دارند كه نياز به حل آنها توسط كارمندانی با مهارتهاي ويژهاست. در توصيف مناسب صفاتتان مؤثر عمل كنيد.

مثبت بیاندیشید

مصاحبه کننده تمايل به شنيدن بهانه ها يا احساسات بد در مورد يك تجربه منفي را ندارد. اگر آنها در مورد رتبه يا نمره پايين، تغيير ناگهاني شغل يا نقص سابقه تان جويا شدند، حالت دفاعي به خود نگيريد. در عوض توجه تان را به حقايق و واقعيات و آنچه شما از تجربه تان ياد گرفتيد، متمركز كنيد. همیشه به نیمه پرلیوان بنگرید و افکارمنفی را از خود دور کنید . افکار منفی نه تنها تمرکز و اعتماد به نفس شما را از بین می برند ، بلکه باعث شکست و به دنبال آن احساس دلزدگی از محیط کار نیز می شوند . در روانشناسی اصلی وجود دارد که نشان دهنده مفهوم برتر تاثیرمنفی برروحیه مثبت است . درواقع ما به اتفاقات منفی بیش از وقایع مثبت می اندیشیم .این رویداد کاملا غریزی است و بازتابی منفی در تمام وجود افراد ایجاد می کند .

آمادگی

پیش ازآغاز یک مصاحبه باید همه جوانب را درنظربگیرید . سوالات کارفرما اغلب با ذکر مشاغل قبلی و میزان مهارت شروع می شود . بنابراین شما نیز باید ازقبل پاسخهایی آماده داشته باشید و با اطمینان و اعتماد به نفس کامل پرسشها را پاسخ دهید . می توانید بگویید برای توسعه و یا پیشنهاد طرحهای جدید شرکت شما را برای همکاری انتخاب نمودم . بدین ترتیب انگیزه و میزان شایستگی های شما درهمین ارتباط اول که نخستین گام برای موفقیت است آشکار خواهد شد .

حفظ ارزش‌ها

بسیاری از افراد تحصیلکرده به دلایل مختلف نمی توانند به شغل دلخواه و مورد نظر خود برسند ، درچنین شرایطی برای رسیدن آرمانهایشان و امید به کسب جایگاهی متناسب با رشته تحصیلی ، به ادامه تحصیل می پردازند . این وقفه ممکن است در شرایطی خاص برخی ازآنان را به هدفشان نزدیک کند ، اما درمورد اکثریت هیچگاه این اتفاق رخ نمی دهد . تلفیق دانش و مهارت راهکاری شایسته برای حل این معضل است .

در بسیاری از مصاحبه ها نیز اغلب نه تنها به مدرک دانشگاهی می نگرند ، بلکه به تجربیات شما نیر نگاهی اجمالی می اندازند . بنابراین ترکیب دانش و مهارت در رشته ای فنی ، نه تنها موجب کسرشان شما نمی شود بلکه برارزشهای شما نیز می افزاید . مثلا ترکیب مدرک مدیریت و مهارت زبان ازجمله ویژگیهایی است که اغلب کارفرمایان در جستجوی افراد شایسته برای احراز پست های ویژه هستند . بدین ترتیب مهارتهایتان را افزایش دهید و به دنبال کلیدهای گوناگون برای گشودن قفل های دشوار باشید . و به خاطر داشته باشید هر آنچه که شما بخواهید همانطور خواهد شد .

کار کردن با فرد کمال گرا چطور باشد

  • هم‌تیمی کمال‌گرایتان از شما می‌خواهد تا هر هفته جدول گزارش کار ۱۵ ستونی را به‌روز کنید، درحالی‌که یک صفحه ۵ ستونی همه آن چیزی است که نیاز دارید و تنها یک بار هم در ماه استفاده می‌شود.

 

منبع: HBR : کار کردن با یک فرد کمال‌گرا می‌تواند بسیار سخت و طاقت‌فرسا باشد. گرچه کار کردن با همکارانی که مراقب کیفیت کارشان هستند، بسیار فوق‌العاده است، اما افراد کمال‌گرا در این راه یک گام جلوتر بر‌می‌دارند. اما استانداردهای سختگیرانه می‌تواند منجر به استرس غیرضروری و درگیری در تیم‌ شود و به‌دلیل شکست در اولویت‌بندی جزئیات، ضرب‌الاجل‌ها را از دست بدهد. کمال‌گرایی آنقدر معمول است که همه ما با افرادی با این ویژگی در محیط کار برخورد داشته‌ایم. بنابراین چگونه می‌توانید به‌طور بهره‌ور با آنها همکاری کنید؟ من چهار پیشنهاد دارم که از تحقیقات روانشناسی در مورد کمال‌گرایی و اضطراب که زمینه کمال‌گرایی را فراهم می‌کند، به دست آمده است. اگر شما خودتان یک فرد کمال‌گرا هستید، ترفندهایی را در مورد نحوه خلق روابط کاری آهسته‌تر و قوی‌تر خواهید آموخت.

باید بدانید که با چه نوع فرد کمال‌گرایی مواجه هستید

طبق تجربه من، دو نوع فرد کمال‌گرا وجود دارد. کمال‌گرایان «اجتنابی یا دوری‌گزین» (Avoidant) در «شروع» وظایف خود مشکل دارند. ضرب‌الاجل‌ها اضطراب آنها را در مورد انجام تمام و کمال امور بیشتر می‌کنند، بنابراین، زمان شروع یک پروژه جدید این پا و آن پا می‌کنند. از سوی دیگر، کمال‌گرایان «وسواسی» (Obsessive) تمایل به تلاش برای «کامل کردن» وظایف دارند.

هر دو نوع افراد کمال‌گرای ذکر شده، در اولویت‌بندی مشکل دارند و در تلاش هستند تا براساس اهمیت مسائل، زمانی را به آنها اختصاص دهند. همچنین هر دو نوع این افراد، عادت به گسترش اهداف پروژه‌ها نیز دارند. اما نحوه مواجهه شما با این ویژگی‌ها مطابق با نوع کمال‌گرایی که با آن مواجه هستید، می‌تواند متفاوت باشد.

برای افرادی که در حال شروع کار هستند، می‌توانید با روشن‌سازی وظیفه و تفکیک آن به اجزای کوچک‌تر به آنها کمک کنید. چون کمال‌گرایان اغلب خودشان در تعیین محدودیت‌های منطقی روی وظایف مشکل دارند، ممکن است داشتن فرد دیگری برای همکاری در انجام این وظایف را بسیار مفید بیابند. اگر شما رابطه محترمانه و معتمدانه‌ای با همکار خود داشته باشید، ایجاد محدودیت‌های منطقی روی وظایف می‌تواند به‌جای ایجاد تنش، یک رابطه را بهبود ببخشد.

 انتظارات غیرواقعی را درونی نکنید

سناریوی زیر را در نظر بگیرید:

هم‌تیمی کمال‌گرایتان از شما می‌خواهد تا هر هفته جدول گزارش کار ۱۵ ستونی را به‌روز کنید، درحالی‌که یک صفحه ۵ ستونی همه آن چیزی است که نیاز دارید و تنها یک بار هم در ماه استفاده می‌شود.

کمال‌گرایان تمایل دارند تا زمان را معادل کیفیت ببینند؛ بنابراین باید به‌طور خاص در توضیح اینکه چرا نمی‌‌خواهید آن زمان زیاد را روی این پروژه صرف کنید، متفکرانه عمل کنید. هدف این است که هزینه فرصت صرف زمان اضافی در پر کردن ۱۰ ستون داده را توضیح دهید؛ و بیان کنید می‌توانستید از روش‌های کارآمدتری به شرکت خدمت کنید. در مورد این «روش‌های بهره‌ورتر» و در توضیح اینکه چرا این ۱۰ ستون اضافی مفید نخواهد بود، واضح و دقیق باشید.

اگر این مکالمه دشوار است، تلاش کنید تا این ذهنیت را داشته باشید که هر فردی از جمله شما نقایص خود را دارد. تنش‌ها در محیط کار طبیعی هستند. یک مواجهه چالش‌برانگیز به‌طور منفی روی شما و همکارتان تاثیر نمی‌گذارد. پیامدهای عصبی و مضطرب شدن و ایجاد بار هیجانی غیرضروری در این موقعیت بیشتر از آنکه سازنده باشد، مخرب خواهد بود. تلاش کنید تا بدانید که ترجیح همکار کمال‌گرای شما در دریافت بازخورد چیست. برخی ترجیح خواهند داد تا از طریق ایمیل این بازخورد را دریافت کنند، بنابراین آنها این شانس را دارند که هر واکنش دفاعی اولیه را به‌طور خصوصی پردازش کنند. اگر کمال‌گرایان خودآگاه زمانی برای واکنش‌های اولیه قوی در بازخورد داشته باشند، واکنشی سازنده ارائه خواهند داد.

از فرآیندهایی حمایت کنید که به تمرکز تیم کمک می‌کند

یک ویژگی کمال‌گرایی مشکل‌زا، از دست دادن دیدگاه تصویر کلی و بلندمدت تیم است. گرچه این شغل رهبر تیم است که فرآیندها را توسعه دهد و همه افراد تیم را روی اولویت‌های کلیدی متمرکز نگاه دارد، اما مسائلی وجود دارند که هر کسی در هر سطحی می‌تواند برای کمک انجام دهد. طی جلسات تیمی، ممکن است بپرسید:

• آیا روشی ساده‌تر برای دستیابی به هدف‌مان وجود دارد؟

• آیا می‌توانیم میزان زمانی که صرف می‌کنیم را کاهش دهیم؟

• هزینه فرصت صرف زمان اضافی روی این وظیفه در برابر وظیفه دیگر چیست؟

برای پروژه‌هایی که با یک فرد کمال‌گرا کار می‌کنید، می‌توانید همچنین یک چک‌لیست اولیه برای کمک به سازمان‌یافته ماندن گروه، کاهش اضطراب‌ حول «بایدها»، و اطمینان از اینکه هیچ چیز نادیده گرفته نشده است، ایجاد کنید. تطبیق با یک فرآیند تصمیم‌گیری و مستندسازی آنچه تصمیمات ایجاد کرده‌اند نیز به پیشبرد مسائل کمک می‌کنند.

احساس امنیت را از طریق تاثیر دوطرفه بالا ببرید

تاثیر دو طرفه زمانی است که یک هم‌تیمی به شما اجازه می‌دهد تا بر طرز فکر آنها تاثیر بگذارید و برعکس. این یک عامل مهم است که به هر رابطه‌ای کمک می‌کند تا مطمئن‌تر شود. اگر عادات یک فرد کمال‌گرا شما را آزار می‌دهد، برای مصالحه تلاش کنید. المان‌های روتین‌شان را که ممکن است برای خودتان مفید باشد شناسایی کنید. اگر از کس دیگری انتظار داشته باشید که به روش شما رفتار کند، آنگاه باید نشان دهید که شما نیز خواستار چرخش به سمت آنها هستید. وقتی افراد امنیت رابطه را احساس کنند، دریافت بازخورد انتقادی برای آنها به مراتب آسان‌تر است. چندین روش برای کمک به احساس اطمینان بیشتر به یک همکار کمال‌گرا وجود دارد. به هم‌تیمی‌های کمال‌گرای خودتان نشان دهید که به شدت به فکر آنها هستید و به استعدادها و توانمندی‌های آنها باور دارید. کمال‌گرایان باید بدانند که دیدگاه کلی شما نسبت به آنها مثبت است و این اشتباهات کوچک، مانند یک اشتباه چاپی، بر اعتماد کلی شما به آنها تاثیر نمی‌گذارد. وقتی یک فرد کمال‌گرا اعتماد دارد که شما بدون قضاوت بازخورد ارائه خواهید داد، می‌تواند آسان‌تر بر موانع احساسی فایق آید و بهتر عمل کند.  کمال‌گرایان نقاط قوت زیادی دارند و می‌توانند هم‌تیمی‌های شگفت‌انگیزی بسازند. اطمینان یابید که از فرصت‌تان برای یادگیری از نقاط قوت آنها مزیت کسب می‌کنید. اما با درک برخی عادات مشترک کمال‌گرایان می‌توانید چشم‌انداز و کشاکش‌های آنها را بهتر درک کنید. به این ترتیب، دری به سوی یک رابطه سالم می‌گشایید که در آن می‌توانید از یکدیگر بیاموزید و یک محیط کاری هماهنگ‌تر ایجاد کنید.

 

درباره خرس عینکی و عکس های این حیوان

  • خرس‌های عینکی برای برقراری ارتباط با یکدیگر یک صدای خاص را از خود تولید می‌کنند که شباهت زیادی به صدای یک خرس ندارد! خرس‌های عینکی نسبت به تمام گونه‌های دیگر خرس‌ها (به جز پاندا) از ارتباط آوایی بیشتر استفاده می‌کنند.وضعیت بقا

خرس‌های عینکی، حیواناتی هستند که دقیقا همانند نامشان بامزه بوده و گردشگران زیادی مایلند تا آن‌ها را از نزدیک ببینند.

خرس‌های عینکی، پستاندارانی هستند که به دلیل داشتن خطوط و بخش‌های روشن در اطراف چشم خود به این نام معروف شده‌اند. رنگ موی آن‌ها در بقیه بخش‌های بدنشان سیاه یا قهوه‌ای است. بخش‌های روشن‌تر بدن این جانوران در بعضی از آن‌ها بسیار فراتر رفته و به نحوی بخش‌های روشن بدن در خرس‌های عینکی حکم اثر انگشت را داشته و هویتشان را مشخص می‌کند.

 

خرس‌های عینکی به عنوان یکی از گونه‌های خرس‌ با اندازه‌ای متوسط شناخته می‌شوند. خرس‌های عینکی به صورت میانگین ۱.۸ متر طول دارند و گونه‌های نر این حیوانات جثه بزرگتری نسبت به ماده‌ها دارند. وزن این حیوانات بین ۸۰ تا ۱۷۵ کیلوگرم متغیر است. از نظر وزنی می‌توان گفت که گونه‌های ماده تقریبا نصف گونه‌های نر وزن دارند. در تصویر مقابل نسبت اندازه خرس‌های عینکی به انسان قابل مشاهده است.رژیم غذایی

 

خرس‌های عینکی غالبا گیاهخوار و میوه خوار هستند.

خرس‌های عینکی غالبا گیاهخوار و میوه خوار هستند. خرس‌های عینکی پس از خرس‌های پاندا، بزرگترین گونه خرس‌های گیاهخوار به شمار می‌روند. به طور کلی رژیم غذایی خرس‌های عینکی نسبت به سایر گونه خرس‌ها بسیار متفاوت است و آن‌ها از گیاهانی تغذیه می‌کند که سایر گونه‌ها به هیچ وجه از آن‌ها به عنوان غذا استفاده نمی‌کنند. بد نیست بدانید که خرس‌های عینکی تنها گیاهخوار نیستند و حدود پنج درصد از غذای آن‌ها را گوشت تشکیل می‌دهد و این جانوران به ندرت از حشرات و جوندگان کوچک نیز تغذیه می‌کنند.رفتار و عادات طبیعی

 

خرس‌های عینکی معمولا حیواناتی منزوی هستند و تنهایی را ترجیح می‌دهند. این جانوران تنها در مناطقی که غذا به وفور یافت می‌شود دور یکدیگر جمع می‌شوند. مناطقی مانند جنگل‌هایی با درختان پر میوه یا مزرعه‌ها از این قبیل مناطق هستند. نکته جالبی که در مورد این خرس‌ها و نقش آن‌ها در محیط زیست وجود دارد این است که این حیوانات با غذا خوردنشان بذر و دانه میوه‌ها را با خود جابه‌جا می‌کنند و اینگونه به تداوم و بقای گیاهان نیز کمک می‌کنند.

خرس‌های عینکی برای برقراری ارتباط با یکدیگر یک صدای خاص را از خود تولید می‌کنند که شباهت زیادی به صدای یک خرس ندارد! خرس‌های عینکی نسبت به تمام گونه‌های دیگر خرس‌ها (به جز پاندا) از ارتباط آوایی بیشتر استفاده می‌کنند.وضعیت بقا

متاسفانه خرس‌های عینکی در زمینه وضعیت بقا در گروه «حیوانات آسیب پذیر» قرار گرفته‌اند و این بدان معناست که این حیوانات دوست داشتنی فاصله چندان زیادی برای رسیدن به گروه «در خطر انقراض» ندارند. مهمترین خطر برای این حیوانات شکار غیرقانونی توسط انسان است. اکثر شکارچیان و انسان‌ها به دلیل نداشتن دانش کافی بر این باورند که خرس‌های عینکی بسیار خطرناک هستند و به همین دلیل دست به شکار این جانوران می‌زنند. امروزه مراکز حفاظتی و باغ وحش‌ها قدم‌های بسیار مثبتی را در زمینه حفاظت و بقای این حیوانات برداشته‌اند.تولید مثل

 

فرزندان خرس‌های عینکی بر پشت مادر سوار می‌شوند!

خرس‌های عینکی هر بار بین یک تا سه فرزند به دنیا می‌آورند. خرس‌های عینکی معمولا در غارها و زیر صخره‌ها از بچه‌های خود حفاظت می‌کنند و آن‌ها را پرورش می‌دهند. بچه‌ها در ابتدا با چشم‌های بسته به دنیا می‌آیند و پس از گذشت ۴۲ روز از به دنیا آمدنشان چشمان خود را باز می‌کنند. پس از گذشت سه ماه فرزندان لانه را ترک می‌کنند و کم کم با دنیای اطراف آشنا می‌شوند. فرزندان خرس‌های عینکی بر پشت مادر سوار می‌شوند. دقیقا مشخص نیست که فرزندان خرس‌های عینکی تا چه زمانی با مادر خود زندگی می‌کنند اما باور بر این است که آن‌ها حداقل تا یک سال اول زندگی خود را با مادرشان می‌گذرانند.حقایق

 

خرس‌های عینکی ۱۳ عدد استخوان دنده دارند که این تعداد به نسبت سایر خرس‌ها یک عدد کمتر است!خرس‌های عینکی تنها خرس‌هایی هستند که در آمریکای جنوبی یافت می‌شوند.طبق فسیل‌های یافت شده، بزرگترین گونه خرس‌ها بر روی زمین از اجداد خرس‌های عینکی بوده‌اند. این خرس‌ها هم اکنون منقرض شده‌اند.خرس‌های عینکی تنها خرس‌هایی هستند که از میوه آناناس و مشتقات آن تغذیه می‌کنند!کجا خرس عینکی ببینیم؟

 

خرس‌های عینکی در مناطق خاصی از جنوب غرب آمریکا و آمریکای جنوبی زندگی می‌کنند. این خرس‌ها را می‌توان در حیات وحش کشورهایی همچون ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور و پرو یافت می‌شوند. این خرس‌ها در بخش‌هایی از آرژانتین هم یافت می‌شوند. این خرس‌ها یکی از حیوانات شاخص آمریکای جنوبی به شمار می‌روند.

باشگاه مشتری ها را ایجاد کنیم

  • پس از انتخاب مزایای مناسب برای باشگاه، تدوین یک مفهوم مالی منطقی، دومین مرحله مهم در تأسیس یک باشگاه مشتری است. صرف هزینه بر روی یک باشگاه به عنوان یک هزینه نیست، بلکه به عنوان یک سرمایه گذاری بر روی یک ابزار است.

 

در بازاریابی رابطه‌ای هدف فقط جذب مشتریان جدید نیست بلکه حفظ و گسترش رابطه با آن‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار است. سازمان‌ها از استراتژی‌های بازاریابی مختلفی به منظور ایجاد روابط با مشتریان خود استفاده می‌کنند، یکی از این استراتژی‌ها باشگاه مشتریان است.

 

باشگاه مشتری، یک واحد ایجاد ارتباط با افراد و یا سازمان‌ها است. این باشگاه توسط یک سازمان با هدف فعال کردن مشتریان و افزایش وفاداری آن‌ها ایجاد می‌شود. باشگاه مشتریان یکی از انواع برنامه‌های وفاداری مشتری است. مانند سایر فعالیت‌های برنامه‌های وفاداری هدف اصلی در باشگاه مشتریان ایجاد روابط بلندمدت است.

 

 

 

تلاش‌های بازاریابی بر حفظ مشتریان موجود برای تکرار خرید به جای جذب مشتریان جدید متمرکز شده است. تحقیقات نشان می‌دهند که تنها درصد کمی از مشتریان بیشترین فروش شرکت را تشکیل می‌دهند. به طور معمول 80 درصد از درآمد حاصل از 20 درصد از مشتریان است. بنابراین هدف قرار دادن این مشتریان برای سازمان مفید خواهد بود. عرضه‌ی برنامه‌های وفاداری مشتریان این حس را در مشتریان شما ایجاد می‌کند که آن‌ها خاص هستند و شما به آن‌ها اهمیت می‌دهید.
گام‌های ایجاد باشگاه مشتریان:
چندین مرحله برای ایجاد یک باشگاه مشتری موثر وجود دارد. برای ایجاد یک باشگاه مشتری باید کل سازمان و اعضای بخش‌های مختلف را درگیر کرد. علاوه بر این‌ها قبل از شروع هر کاری برای ایجاد یک باشگاه مشتری به این سوال صادقانه پاسخ دهید که آیا محصولات یا خدمات ما واقعا ارزشش را دارد؟ اگر محصولات خود را قدیمی می‌دانید هرگونه سرمایه‌گذاری روی باشگاه مشتری هدر دادن وقت و پول‌تان خواهد بود.
1) تعیین هدف باشگاه
توجه کنید که باشگاه مشتریان خود را به سرعت ایجاد نکنید بلکه آن باید یک ابزار بازاریابی قدرتمند برای ایجاد روابط بلند مدت شما باشد. اهداف باشگاه را کاملا واضح تعریف کنید. از اهداف مهم باشگاه‌های مشتری می‌توان به حفظ و نگهداری مشتریان، جذب مشتریان جدید، پشتیبانی از مشتری، افزایش مصرف، بهبود روابط عمومی و غیره اشاره کرد.
2) تعیین گروه هدف
گروه هدف برای باشگاه مشتریان خود را مهم‌ترین مشتریان خود قرار دهید، آن‌هایی که بخش عمده‌ای از کسب‌وکار شما را تشکیل می‌دهند. حفظ این روابط برای موفقیت آینده‌ی شما حیاتی است. مشتریان دیگر و مشتریان بالقوه هم از باشگاه مستثنی نیستند، اما تمرکز اصلی بر روی توسعه‌ی برنامه‌ای است که متناسب با نیازهای مشتریان اصلی باشد. دیگر مشتریان هم از این برنامه بهره‌مند خواهند شد اما شما نیازهای خاص آن‌ها را در نظر می‌گیرید. تصمیم در مورد تعریف گروه هدف باشگاه تا حد زیادی به گستردگی یا محدودیت اهداف باشگاه بستگی دارد. اگر هدف شما ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی کامل درباره مشتریان است، آنگاه تعریف جامعی از گروه هدف، لازم است. اما اگر برای تامین امنیت کسب‌وکار از حساب‌های کلیدی استفاده می‌کنید تمرکز مناسب‌تر است.
3) تعیین مزایای باشگاه
انتخاب منافع درست و مناسب باعث موفقیت باشگاه خواهد شد. این مزایا باید ارزش بالایی برای اعضا داشته باشند. برای یافتن ترکیب مناسبی از مزایا سه مرحله وجود دارد. یک: استفاده از طوفان مغزی برای تهیه‌ی منافع بالقوه که بر روی نیازهای گروه هدف تمرکز دارد. دو: فیلتر کردن و انتخاب مزایای ارزشمند سه: تحقیق پیمایشی بر روی مزایایی که بهترین شناخته شده‌اند. باشگاه مشتریان دارای یک چرخه‌ی عمر است و به طور مداوم باید بهبود یافته و توسعه پیدا کند. بنابراین شما باید برخی از ارزش‌های مهم را ذخیره نگه دارید.
4) تعیین نوع باشگاه‌ مشتری
باشگاه‌های مشتری را می‌توان به دو گروه باز و محدود تقسیم کرد. فرم مناسب به اهداف، گروه‌های هدف و چهارچوب فردی بستگی دارد. باشگاه باز: همانطور که از اسم آن مشخص است هزینه و شرایط خاصی ندارد. برای سازمان‌هایی که به عضو نیاز دارند مناسب است و اغلب اعضا از تمام امکانات باشگاه استفاده می‌کنند. باشگاه محدود: در این باشگاه افراد برای عضو شدن باید حق عضویت بپردازند و اغلب یک فرم کامل را پر خواهند کرد. در هر دو اطلاعاتی که راجع به مشتریان به دست می آوریم با ارزش ترین منبع جهت برنامه ریزی های آینده است. در واقع به منظور به دست آوردن وفاداری مشتری بایستی یک تصویری از مشتری وجود داشته باشد .
5) تدوین یک مفهوم مالی:
پس از انتخاب مزایای مناسب برای باشگاه، تدوین یک مفهوم مالی منطقی، دومین مرحله مهم در تأسیس یک باشگاه مشتری است. صرف هزینه بر روی یک باشگاه به عنوان یک هزینه نیست، بلکه به عنوان یک سرمایه گذاری بر روی یک ابزار است.
6) برقراری ارتباطات:
باشگاه مشتری عمدتا با سه گروه ارتباط برقرار می‌کند: اعضای باشگاه، کارکنان سازمان حامی و افراد محیط خارجی مانند رسانه‌ها. باشگاه باید اطلاعاتی درباره‌ی محصولات جدید دریافت کنند و باید با رسانه‌ها ارتباط داشته باشند تا بتوانند اعضای جدیدی جذب کنند.

درگیر شدن همه کارمندان در فرایند فروش مهم است

 

  • بخش‌های دیگر شرکت شما به طور غیرمستقیم می‌توانند فروش را تحت تاثیر قرار دهند. تیم حسابداری شما می‌تواند با تعقیب فاکتورها و سفارشات خرید زمان تیم فروش را آزاد کند. آن‌ها همچنین می‌توانند فروشندگانی با اطلاعات در مورد الگوی هزینه‌های مشتری فراهم کنند و هزینه‌ها را تحت کنترل نگه دارند.

 

شما ممکن است تیم فروش فوق‌العاده‌ای داشته باشید، اما اگر بقیه اعضای شرکت را به فروش و حمایت از روند فروش تشویق نکنید، یک فرصت طلایی را از دست داده‌اید. فقط تیم فروش نیست که باید فروش را انجام دهد، برای داشتن فروش صعودی شما به کمک همه‌ی کارکنان نیاز دارید.

 

 

 

 

واحد بازاریابی:
یک واحد بازاریابی خوب فروش را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می‌دهد. آن‌ها باید بازارهای جدید و موثر را برای رویکرد شما تشخیص بدهند و کمک کنند تا مشتریان موثر در آینده را پیدا کنید. واحد بازاریابی همچنین می‌تواند توسعه‌ی محصول را تحت تاثیر قرار دهد و به شما جهت طراحی استراتژی‌های قیمت‌گذاری و ایجاد خلاقیت‌ها کمک کند.
خدمات مشتریان:
با گوش دادن به بازخوردهای مشتریان، مردم در جایگاه نخست برای شناسایی مشکلات هستند. تیم خدمات به مشتریان برای بهبود خدمات و محصولات به بازخوردهای مشتریان گوش می‌دهند و با ارائه‌ی خدمات عالی به مشتریان بهره‌وری را بهبود می‌بخشند. علاوه بر فروش موثر، خدمات به مشتریان می‌تواند مشتریان را برای تکرار خرید تشویق کند، در صورتی که تجربه‌ی مشتری مثبت باشد.
حسابداری
بخش‌های دیگر شرکت شما به طور غیرمستقیم می‌توانند فروش را تحت تاثیر قرار دهند. تیم حسابداری شما می‌تواند با تعقیب فاکتورها و سفارشات خرید زمان تیم فروش را آزاد کند. آن‌ها همچنین می‌توانند فروشندگانی با اطلاعات در مورد الگوی هزینه‌های مشتری فراهم کنند و هزینه‌ها را تحت کنترل نگه دارند.
فناوری اطلاعات
ممکن است در ابتدا فکر کنید که تیم IT نمی‌تواند بر افزایش فروش شما تاثیر بگذارد، اما وظایف کلیدی در این بخش می‌توانند نقش مهمی را در افزایش فروش داشته باشند. تیم فناوری اطلاعات می‌تواند برای حمایت از تیم فروش از نرم‌افزارها و سخت‌افزارهایی را شناسایی کند مانند CRM. همچنین می‌توانند دسترسی از راه دور را برای تیم فروش فراهم کنند تا زمانی که آن‌ها در جاده‌ها هستند بتوانند کار کنند.
تیم تحویل:
تیم تحویل زمانی که با مشتریان ارتباط برقرار می‌کند می‌توانند یک تجربه‌ی مثبت به مشتریان ارائه کنند و مانند بخش خدمات به مشتریان برای بهبود محصولات و خدمات به پیشنهادات مشتریان گوش دهند. اگر تیم تحویل به خوبی وظایفش را انجام ندهد نرخ بازگشت خریداران کم خواهد شد.
بنابراین، در حالی که بخش فروش شما ممکن است فوق‌العاده باشد در انزوا و به تنهایی نمی‌تواند کار کند. تیم فروش باید از کمک‌های سایر بخش‌ها استفاده کند تا بتواند یک فروش موثر و صعودی داشته باشند. به طور کلی فروش فعالیتی است که تقریبا هر کسی می‌تواند در آن درگیر شود و باید درگیر شود.

برای شروع یک کسب و کار چه اشتباهاتی انجام می دهیم

  • برنامه‌ریزی ممکن است خسته‌کننده باشد، اما نداشتن یک برنامه‌ی قوی و مشخص اولین قدم برای شکست کسب‌وکار شما خواهد بود. از برنامه‌های مهم که باید قبل از هر کاری آن‌ها را تنظیم کنید برنامه‌ی کسب‌وکار، برنامه‌ی مالی و برنامه‌ی بازاریابی است.

 

شروع یک کسب‌وکار آسان نیست. معمولا همه در ابتدا به موارد زیادی فکر می‌کنند و بعد تصمیم می‌گیرند که آن‌ها را رعایت کنند. اما ممکن است بر اثر فشارهایی که در ابتدای کار ایجاد می‌شوند یک تصمیم ضعیف بگیرند و این تصمیم ضعیف به موفقیت آن‌ها صدمه بزند و یا حداقل آن‌ها را عقب بیاندازد.
چندین اشتباه رایج و خطرناک وجود دارد که صاحبان کسب‌وکارها معمولا انجام می‌دهند و بر روی کسب‌وکار خود اثر منفی می‌گذارند. با مطالعه‌ی این اشتباهات از انجام آن‌ها در کسب‌وکارتان اجتناب کنید.

 

 

1) نداشتن برنامه‌ی مشخص
برنامه‌ریزی ممکن است خسته‌کننده باشد، اما نداشتن یک برنامه‌ی قوی و مشخص اولین قدم برای شکست کسب‌وکار شما خواهد بود. از برنامه‌های مهم که باید قبل از هر کاری آن‌ها را تنظیم کنید برنامه‌ی کسب‌وکار، برنامه‌ی مالی و برنامه‌ی بازاریابی است. علاوه بر این‌ها داشتن برنامه برای تبلیغات از اهمیت فراوانی برخوردار است. برنامه ریزی به عنوان یک اصل بسیار مهم و پذیرفته شده برای شروع و مدیریت هر کسب و کاری است.
2) نداشتن هدف
زمانی که شما برای اولین بار کسب‌وکارتان را راه‌اندازی می‌کنید، اهداف به شما جهت خواهند داد. دلیل اصلی شکست بسیاری از کسب‌وکارها نداشتن هدف است. اهداف شما باید هوشمندانه، قابل اندازه‌گیری و دستیابی باشد و آن‌ها را کمی چالش برانگیز انتخاب کنید تا باعث ایجاد روحیه و انگیزه در تیم کاری شما شود. هدف‌گذاری بیش از حد پایین و یا بالا هر دو می‌توانند به یک اندازه مانعی برای موفقیت یک کسب و کار جدید باشند.
3) توجه نکردن به نقاط قوت و ضعف
ارزیابی دقیق از نقاط قوت و ضعف در شروع هر کسب‌وکاری از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر نقاط قوت به درستی تشخیص داده نشود احتمال موفقیت در مقابل رقبا بسیار کم خواهد بود. همچنین آگاه نبودن از نقاط ضعف مشکلات بسیاری را در آینده به وجود خواهد آورد.
4) اجتناب از فناوری‌های جدید
فن‌آوری‌های جدید اغلب فرصت‌های جدیدی را برای کسب‌وکارها فراهم می‌کنند. آن‌‌ها همواره کمک می‌کنند تا کسب‌وکارها بیشتر موثر باشند. فن‌آوری‌های جدید در ابتدا ممکن است تهدیدآمیز و نیازمند یادگیری باشند، اما عدم تمایل به انطباق با پیشرفت‌های فناوری می‌تواند در کوتاه‌مدت و بلندمدت صدمه‌های زیادی به کسب‌وکار شما بزند.
5) ترس از بازاریابی
بازاریابی اشکال مختلفی دارد، بازاریابی دهان به دهان، بازاریابی سنتی و بازاریای اینترنتی. ما نمی‌توانیم بگوییم که کدام مجموعه بهتر عمل خواهد کرد، این بستگی به شما و کسب‌وکارتان و مهم‌تر از همه مخاطبان‌تان دارد. چیزی که مطمئنن باید انجام دهید بازاریابی است حال براساس کسب‌وکارتان خودتان باید تشخیص بدهید که کدام نوع بازاریابی برای شما بهتر خواهد بود. این‌که فکر کنیم بدون بازاریابی کسب‌وکارمان خود به خود رشد خواهد کرد یک اشتباه بزرگ است.
6) برنامه‌ریزی برای یافتن مشتریان جدید و فراموش کردن مشتریان فعلی
هزینه‌های یافتن مشتریان جدید بسیار بیشتر از حفظ مشتریان فعلی است. تلاش برای حفظ ارتباط نزدیک با مشتریان فعلی از کارآمدترین برنامه‌های بازاریابی است. برای حفظ مشتریانی که در آغاز کسب‌وکارتان پیدا می‌کنید برنامه‌ریزی کنید. اگر مشتریان فعلی از شما راضی باشند چه بسا باعث جذب مشتریان جدید به کسب‌وکار شما شوند.

 

 

7) افراط در هزینه‌ها
شروع یک کسب‌وکار نیاز به سرمایه‌گذاری‌های بزرگ ندارد، اما برخی از صاحبان کسب‌وکارها احساس می‌کنند که باید هزینه‌ی زیادی برای خرید بهترین تجهیزات، نرم‌افزارها و غیره بپردازند. معمولا به همان اندازه گزینه‌های قابل دوام و در دسترس وجود دارد. محدود کردن این ولخرجی‌ها همواره ایده‌ی بسیار خوبی بوده است.
8) نداشتن تعهد
بسیاری از صاحبان کسب‌وکار ممکن است به صورت تفننی کاری را آغاز کنند و تعهد کافی نسبت به کسب‌وکارشان نداشته باشند، این کار باعث می‌شود فرد زمان و هزینه‌ی موردنیاز برای دستیابی به عملکرد مطلوب را صرف نکند و با شکست مواجه شود.
9) انجام همه‌ی کارها به تنهایی
صاحبان کسب‌وکارها ممکن است به دلیل رسیدن به سود بیشتر و یا دلایل دیگر همه‌ی مسئولیت‌ها را خودشان به تنهایی بر عهده بگیرند. یک نفر به تنهایی هر چقدر هم توانا باشد با محدودیت‌هایی مواجه است و به تنهایی قادر به توسعه‌ی کسب‌وکار خود نخواهد بود. عدم درک چنین مساله‌ای منجر به عدم موفقیت کسب و کار خواهد شد. ایجاد یک تیم برای انجام وظایف مختلف باعث موفقیت در آینده خواهد شد.
10) قیمت‌گذاری اشتباه
در بسیاری از موارد عدم اعتماد به نفس و یا ترس از شکست باعث می‌شود که در ابتدا محصولات‌مان را زیر قمیت بازار بفروشیم. انجام این کار خطرناک است و ارزش منحصربه فرد شما را تضعیف خواهد کرد و باعث ناراحتی و ناامیدی شما خواهد شد. بنابراین بهترین قیمت برای چیزی که می‌فروشید را کشف کنید و شروع به فروش آن بکنید.
همه‌ی ما دچار اشتباه می‌شویم مهم این است که به طور مداوم از آن‌ها آگاه شویم و سپس هوشمندانه تصمیم بگیریم.

زمان توسعه‌ برند به چه نکاتی اهمیت دهیم

 

  • شما سعی در جذب چه نوع مشتریانی دارید؟ شناسایی بازار هدف به دلایل زیادی حائز اهمیت است، شناسایی این بازارها باعث می‌شود بر روی تلاش‌های بازاریابی متمرکز شده و از پراکنده‌نگری در بازارهای متعدد جلوگیری شود.

 

توسعه‌ی برند همواره از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و بخش مهمی از یک فرایند نظام مند بازاریابی یکپارچه است. برندینگ با افزایش تمرکز و آگاهی مصرف‌کننده موجب رشد سهم بازار می‌شود اما استراتژی برندینگ چیزی فراتر از بحث بازاریابی است.
برای این‌که نام برند خود را در ذهن مشتری ثبت کنید تا همیشه آن را به خاطر بسپارد باید از ابزارهای مختلفی مثل تبلیغات،خلاقیت، نوآوری و غیره استفاده کنید. با توسعه‌ی برند خود مشتریان وفادار به دست خواهید آورد. در ادامه مواردی که هنگام توسعه‌ی برند باید در نظر بگیرید آورده شده است.

 

 

 

 

شناسایی بازار هدف
شما سعی در جذب چه نوع مشتریانی دارید؟ شناسایی بازار هدف به دلایل زیادی حائز اهمیت است، شناسایی این بازارها باعث می‌شود بر روی تلاش‌های بازاریابی متمرکز شده و از پراکنده‌نگری در بازارهای متعدد جلوگیری شود. گرافیک‌های مرسوم، مد روز و موسیقی ممکن است مصرف‌کننده‌های جوان را جذب کند اما این نوع تبلیغات ممکن است مشتریان بالغ را ناراضی کند، بنابراین در ابتدا بازار هدف خود را تعیین کنید سپس براساس منافع مشتریان بالقوه‌ی خود عمل کنید.
لوگو و رنگ‌بندی
فونت و رنگ مناسب و ساده برای لوگوی شرکت خود انتخاب کنید. انتخاب گرافیک در مورد کسب‌وکار شما چیزهای بسیاری می‌گوید و در ایجاد برند منحصر به فردتان کمک می‌کند. سادگی طراحی و ارسال پیام به مخاطب از طریق لوگو باعث می شود که نام یک برند بیشتر در ذهن مخاطب ثبت شود. بسیاری از برندهای مشهور مانند نایک از طراحی ساده استفاده می کنند تا مخاطبان راحت تر آن را به خاطر بسپارند. رنگ‌ها نیز نقش مهمی در افزایش محبوبیت یک برند دارند. شرکت اپل گفته است: رنگ‌ها احساسات را بیان می‌کنند و به مخاطب پیامی را می‌فرستند و نشان‌دهنده‌ی ماهیت و شخصیت برند هستند.
تائیدیه از هنرمندان مشهور
تحریک بصری به شما کمک خواهد کرد تا مشتریان بیشتر شما را به خاطر داشته باشند. با استفاده از یک فرد به رسمیت شناخته شده توجه افراد را بیشتر به خود جلب کنید. استفاده از هنرمندان راه اثبات‌شده‌ای برای توسعه‌ی یک برند است. مردم معمولا به هنرمندان علاقه‌مندان هستند و دوست دارند مانند آن‌ها باشند. تاکنون هنرمندان بسیاری در توسعه‌ی برندها نقش داشته‌اند. به عنوان مثال فروش hanes بسیار گسترش پیدا کرد وقتی از مایکل جردن برای آگهی‌های تبلیغاتی‌اش استفاده کرد. کسب‌وکارهای کوچک معمولا نمی‌توانند یک هنرمند مشهور مانند مایکل جردن را استخدام کنند اما راه‌های بسیاری برای جذب مشتریان و ایجاد هویت برای کسب‌وکار شما وجود دارد. مهم این است که شخصیت خود را شکل دهید. اگر بودجه‌ی کافی دارید حتی می‌توانید یک حرفه‌ای را برای استفاده در تبلیغات خود استخدام کنید.
ثبت قانونی
توسعه‌ی یک برند یک سرمایه‌گذاری بلندمدت است. نام برند خود را از نظر قانونی ثبت کنید و بدین طریق از نام شرکت و برند خود حفاظت کنید. ثبت یک علامت تجاری برای شرکت مزایای زیادی دارد و به برند رسمیت می‌بخشد.
خلاقیت در تبلیغات
برای ماندگار شدن اثر برند در ذهن مشتریان تبلیغات خلاق نقش بسیار مهمی دارند. وقتی به صورت مداوم از یک نوع تبلیغات یکسان استفاده شود خسته‌کننده می‌شود و معمولا اثر آن‌ها کم می‌شود. تبلیغات خلاق فرصتی است که به وسیله‌ی آن برند خود را توسعه دهید.

دامپینگ | انواع دامپینگ | اثر دامپینگ

 

  • دامپینگ می‌تواند باعث شود بازارهای خارجی(واردکنندگان) رقابتی‌تر و نوآورانه‌تر باشند. اگر آن‌ها به این باور برسند که دامپینگ ممکن است طولانی‌مدت ادامه داشته باشد، هیچ چاره‌ای جز تلاش برای کاهش هزینه‌ها و بهبود کیفیت محصول نخواهند داشت. در هر صورت، این کار به نفع مصرف کننده خواهد بود.

 

دامپینگ به معنی صادرات یک کالا به کشور دیگر با قیمت کمتر از قیمت داخلی است. دامپینگ در بازار اثرات منفی و مثبت بسیاری می‌تواند داشته باشد. اثرات مثبت و منفی این استراتژی قیمت‌گذاری در کشور صادرکننده و واردکننده چه چیزهایی می‌تواند باشد؟

 

 

 

دامپینگ از واژه‌ی dump به معنی شکستن قیمت گرفته شده است. درک این موضوع کمی سخت است، اما دامپینگ در اطراف ما به شدت در حال وقوع است. فولاد مورد استفاده در ساخت ساختمان‌ها، صفحه‌های خورشیدی، میوه‌ها و محصولات کشاورزی، همگی می‌توانند از طریق دامپینگ وارد شوند. دامپینگ اقتصادی چیست و چه اثراتی دارد؟

 

 

دامپینگ زمانی اتفاق می‌افتد که یک کشور محصولاتش را کمتر از قیمت‌های داخلی و یا هزینه‌ی ساخت محصول به یک کشور خارجی صادر کند. به عنوان مثال اگر یک تولیدکننده‌ی تلویزیون در ایالت متحده تلویزیون‌هایش را در داخل کشور به 500 دلار عرضه کند (و برای ساخت هر یک 300 دلار هزینه کرده باشد.) در فرانسه این تلویزیون‌ها را به قیمت 250 دلار عرضه می‌کند که این عمل به عنوان دامپینگ در نظر گرفته می‌شود.

 

 

اثرات دامپینگ:

اثرات منفی: کشورهای ثروتمند قدرت رقابت مصنوعی به کالاهای خود می‌دهند و آن را به بازارهای جهانی صادر می‌کنند و این عمل سبب سلب قدرت رقابت از کالاهای کشورهای توسعه نیافته می‌شود. این عمل نتیجه‌ای جز افزایش فقر در کشورهای توسعه نیافته ندارند. در مثال قبلی تولیدکنندگان تلویزیون فرانسه به سادگی توان رقابت نخواهند داشت.

 

 

اثرات مثبت:

مصرف‌کنندگان محصول را با قیمت پائین‌تر دریافت می‌کنند، این باعث می‌شود که پول آن‌ها ذخیره شود.

دامپینگ می‌تواند باعث شود بازارهای خارجی(واردکنندگان) رقابتی‌تر و نوآورانه‌تر باشند. اگر آن‌ها به این باور برسند که دامپینگ ممکن است طولانی‌مدت ادامه داشته باشد، هیچ چاره‌ای جز تلاش برای کاهش هزینه‌ها و بهبود کیفیت محصول نخواهند داشت. در هر صورت، این کار به نفع مصرف کننده خواهد بود.

درآمد خوب، مشاغل بیشتر و دستمزد بهتر برای کارکنان کشور صادرکننده.

 

 

انواع دامپینگ:

1) دامپینگ فصلی: هر گاه تولیدکننده احساس کند که کالای موجود در انبار، به علت تغییر فصل، در بازارهای داخلی مشتری نخواهد داشت، ممکن است در صدد فروش آن در بازارهای خارج برآیند که این نوع دامپینگ را دامپینگ فصلی می‌نامند.

2) دامپینگ کوتاه‌مدت: گاهی موسسات بزرگ تولیدی برای حذف رقبای خود در بازارهای خارجی، کالای خود را تا مدتی کوتاه به قیمتی پایین‌تر از قیمت فروش آن در بازارهای داخلی (یا به قیمتی پایین‌تر از قیمت تمام شده) در بازارهای خارجی به فروش می‌رسانند. این نوع دامپینگ را دامپینگ کوتاه‌مدت می‌نامند.

3)دامپینگ بلندمدت: معمولا در مورد کالاهایی صورت می‌گیرد که محصول صنایع هزینه‌گاه هستند یعنی کالاهایی که با افزایش تولید آنها هزینه نهایی تولید کاهش می‌یابد و بنگاه تولیدی این امکان را پیدا می‌کند که محصول خود را به قیمتی کمتر از قیمت داخلی در خارج از کشور به فروش برساند.

 

 

آنتی دامپینگ:

به اقدامات ضدقیمت‌شکنی آنتی دامپینگ می‌گویند. تحت توافق‌نامه‌ی سازمان تجارت جهانی (WFO) انجام عمل دامپینگ ممنوع اعلام گردیده است و به دولت‌ها اجازه می دهد که اگر موضوع قیمت شکنی اثبات شود، بتوانند بر کالاها و خدمات وارداتی که موجب ضرر و زیان جبران ناپذیر برای صنایع داخلی شده است، مقررات اعمال کنند و از صنایع خود دفاع کنند. بنابراین هدف از آنتی دامپینگ اصلاح اثرات مخدوش‌کننده‌ی تجارت و برقراری تجارت عادلانه می‌باشد. در واقع ضد دامپینگ ابزاری برای اطمینان از تجارت عادلانه است و اقدامی در جهت حمایت از صنعت داخلی نیست اما به صنعت داخلی در برابر آسیب‌های ناشی از دامپینگ کمک می‌کند.