عشق کجاست

 

  • اگر می خواهید از افرادی که دچار خود شیفتگی، اختلالات روانی و ماکیاولیسم هستند فاصله بگیرید نتایج این تحقیق را با دقت مطالعه کنید. هیچ ارتباطی بین خصوصیاتی که صفات تاریک را شامل می شوند و پیدا کردن شریک زندگی در گروه های داوطلبانه یافت نشد.

آیا اهمیت دارد کجا دنبال عشق بگردیم ؟ آیا محل ملاقات بیانگر خصوصیات و خواسته های او است؟ نتایج یک تحقیق جدید درباره اینکه کجا دنبال عشق بگردیم نشان می دهد هنگامی که افراد در مکان های مشخصی به دنبال جفت خود می گردند در واقع به دنبال خصوصیات ویژه ای در طرف مقابل هستند و تصمیم خود را برای داشتن یک رابطه کوتاه مدت یا بلند مدت گرفته اند.

میدانید کجا دنبال عشق بگردیم ؟

Peter Jonason از دانشگاه  وسترن سیدنی و همکارانش تحقیق جدیدی را به سه منظور انجام دادند:

  • برای بررسی این که افراد در کجا به دنبال جفت خود برای یک رابطه کوتاه مدت یا بلند مدت می گردند.
  • پی بردن به نحوه ارتباط خصوصیات فردی با مکان های مشخصی که افراد در آن ها به دنبال جفت خود می گردند.
  • برای بررسی این که آیا تفاوت های جنسیتی در مکان های مشخصی که افراد در آن جا به دنبال جفت خود می گردند نقش دارد یا خیر.

در ابتدا، محققان فهرستی از ۵۰ مکان را که افراد ممکن است در آن جا به دنبال شریک زندگی خود خواه برای یک رابطه کوتاه مدت خواه بلند مدت بگردند فراهم کردند. این بررسی شامل ۱۰۰ دانشجو (۷۰% زن و ۳۰% مرد) از دانشگاه آلابامی جنوبی با رده سنی ۱۸ تا ۳۸ سال می شد.

این افراد که مدام سوال میکنند کجا دنبال عشق بگردیم به محل پیدا کردن شریک زندگی خود اهمیت زیادی می دادند.

در زیر تعدادی از مکان هایی که محققان برای هر دو روابط کوتاه مدت و بلند مدت در نظر گرفته بودند نام برده شده اند.

روابط بلند مدت

  • کلاس درس
  • سازمان ها
  • محل کار
  • کافی شاپ
  • گروه های داوطلبانه
  • محل زندگی
  • کنفزانس ها
  • پارک

روابط کوتاه مدت

  • ساحل
  • جشن عروسی
  • کنسرت
  • محل زندگی

سپس Jonason و تیمش نحوه ارتباط خصوصیات فردی معین را با این مکان ها بررسی کردند.

برای یافتن جواب سوال کجا دنبال عشق بگردیم آن ها از شرکت کنندگان خواستند پرسش نامه هایی را برای پی بردن به خصوصیاتی مانند خودشیفتگی، اختلالات روانی و ماکیاولیسم (صفات تیره شخصیت) و HEXACO کوتاه شده  صداقت، فروتنی، تحریک پذیری، برون گرایی، سازگاری، با وجدانی و گشاده رویی پر کنند.

همچنین از آن ها تقاضا شد تصور کنند که به یکی از مکان های موجود در فهرست رفته اند تا بدین طریق بررسی کنند که آیا احتمال یافتن شریک زندگی در آن مکان تا چه میزان است.

این بار شرکت کنندگان ۲۰۹ دانشجو از دانشگاه آلابامای جنوبی (۶۵% زن و ۳۵% مرد) با رده سنی ۱۷ تا ۵۶ سال بودند. محققان این تعداد را برای پی بردن از این که آیا ارتباط چشمگیری بین خصوصیات فردی ویژه و مکان های موجود در فهرست وجود دارد یا خیر در نظر گرفتند.

در نهایت کجا دنبال عشق بگردیم

خصوصیاتی مانند خود شیفتگی، اختلالات روانی و ماکیاولیسم (صفات تیره شخصیت) بیشتر در افرادی یافت شد که به مکان هایی برای پیدا کردن فردی که با او یک رابطه کوتاه مدت ایجاد کنند تمایل داشتند.

به علاوه خصوصیاتی مانند سازگاری، با وجدانی و گشاده رویی بیشتر در افرادی یافت شد که به مکان های مربوط به روابط طولانی مدت تمایل داشتند (هیچ تفاوت جنسیتی چشمگیری یافت نشد)

Jonason و تیمش از طریق پرسیدن از شرکت کنندگان در مورد هرکدام از مکان های موجود در فهرست و ارائه مقیاسی به آن ها برای رتبه بندی مکان ها از ۱ تا ۵ بررسی کردند که این شرکت کندگان تا چه میزان در یافتن شریک زندگی برای یک دوره کوتاه مدت یا بلند مدت در این مکان ها موفق هستند.

همچنین از شرکت کنندگان خواستند برای بررسی صفات تیره شخصیتی پرسش نامه هایی را پر کنند تا بدین طریق پی ببرند که آیا این خصوصیات استثمارگرایانه و فرصت طلبانه در یافتن شریک زندگی نقش دارند یا خیر.

این بار شرکت کنندگان ۴۷۲ آمریکایی (۴۴% زن و ۵۶% مرد) با رده سنی ۱۸ تا ۷۲ سال بودند. نتیجه این بررسی بسیار جالب توجه بود.خصوصیتی مانند خود شیفتگی در افرادی که موفق به برقراری روابط کوتاه مدت می شدند یافت شدند.

همچنین در بررسی سوال عشقم و کجا پیدا کنم یک تفاوت جنسیتی چشمگیر خودنمایی می کرد. مردان بیش از زنان در یافتن یک جفت برای یک رابطه کوتاه مدت در جشن های عروسی موفق بودند و نتایج کلی این بررسی حاکی از این بود که افراد خود شیفته در جشن های عروسی، کلاس های درس و ساحل به دنبال افرادی برای ایجاد روابط طولانی مدت هستند و افرادی که دچار اختلالات روانی شدید هستند برای پیدا کردن فردی که با او یک رابطه بلند مدت برقرار کنند توجه ویژه ای به جشن های عروسی دارند.

اگر می خواهید از افرادی که دچار خود شیفتگی، اختلالات روانی و ماکیاولیسم هستند فاصله بگیرید نتایج این تحقیق را با دقت مطالعه کنید. هیچ ارتباطی بین خصوصیاتی که صفات تاریک را شامل می شوند و پیدا کردن شریک زندگی در گروه های داوطلبانه یافت نشد.

Jonason و همکارانش در مکان هایی که برای انجام تحقیق خود درباره سوال عشقم و کجا پیدا کنم در نظر گرفته بودند محدودیت هایی را لحاظ کردند به علاوه دوستی از طریق فضای مجازی را فاکتور گرفتند.

اما ادعا کردند هنوز هم باید اطلاعات زیادی را از نتایج این تحقیق به دست آورند. طبق استدلال های این گروه تحقیقاتی آن ها پی برده اند که افرادی که دارای خصوصیات رفتاری مشابه هستند به چه مکان هایی تمایل دارند.

 

عوارض استرس برای سلامت بدن

  • به طور مثال، درصورتیکه اجازه دهید اختلافی که امروز با دوستتان دارید ادامه پیدا کند و این فاکتور خطرزا به روز بعد هم کشیده شود بعدها تاثیر سوء آن را بر سلامت خود خواهید دید.

 

قرار گرفتن در معرض استرس یک فاکتور خطرزای مهم در بروز بسیاری از مشکلات جسمی از قبیل بیماری‌های قلبی-عروقی، افسردگی، اضطراب و دردهای مزمن است.

در حالی که بسیاری از افراد بر این باورند که تنها عوامل استرس‌زای مهم و بزرگ همچون اخراج از محل کار می‌توانند بر زندگی تاثیر قابل توجهی داشته باشند اما بررسی‌های اخیر متخصصان آمریکایی نشان می‌دهد که حتی تجربه استرس‌های جزئی نیز می‌تواند برای سلامتی در بلندمدت مضر باشد.

به طور مثال، درصورتیکه اجازه دهید اختلافی که امروز با دوستتان دارید ادامه پیدا کند و این فاکتور خطرزا به روز بعد هم کشیده شود بعدها تاثیر سوء آن را بر سلامت خود خواهید دید.

 


به گفته محققان آمریکایی احساسات منفی و عوامل استرس‌زای روزمره، تاثیرات مهمی بر سلامت جسمی افراد در طولانی مدت دارند.

برای موفق شدن اراده قوی داشته باشیم

 

  • هرگز در برابر شکایت‌ها و انتقادات تسلیم نشوید.حرف‌های شما قدرت دارند به خصوص بر خود شما. نالیدن از مشکلات همیشه احساس بدتری را به شما القا می‌کند، نه احساس بهتر.بنابراین اگر خطایی کردید، وقت خود را صرف شکایت و نالیدن نکنید.

 

انجام منظم کارهایی که برای کسب موفقیت به تمرکز و عزم تمام نیاز دارند، کاری فوق‌العاده دشوار است. به همین علت است که توانایی سخت کار کردن و واکنش مثبت نشان دادن به شکست‌ها و سختی‌ها بسیار مهم است. عزم و اراده به افراد موفق کمک می‌کند تا سخت تلاش کنند و به اهداف بلند‌مدت خود پایبند باشند. در این مقاله درصدد آن برآمدیم تا ببینیم که چگونه ما هم می‌توانیم اراده قوی داشته باشیم.در اینجا به روش‌هایی اشاره می‌کنیم که به کمک آنها می‌توانید این ویژگی‌ها را در خود توسعه دهید و درنتیجه موفق‌تر باشید:

اجازه ندهید اشتباهات گذشته‌ شما مانع از داشتن یک اراده قوی شود. گذشته ارزشمند است. از اشتباهات خود درس بگیرید. از اشتباهات دیگران هم درس بگیرید. سپس آن را به حال خود رها کنید.ولی واقعا عمل به این حرف همچون گفتن آن راحت‌ است؟ به بینش شما بستگی دارد. وقتی اتفاق بدی برای شما می‌افتد، به دنبال فرصتی برای یادگیری از چیزهایی که نمی‌دانید باشید. وقتی شخص دیگری مرتکب اشتباه می‌شود، فقط از آن درس نگیرید، فرصت را برای مهربانی، بخشش و درک شرایط او مغتنم بشمارید.گذشته فقط در حال یاد دادن به شماست و اصلا معرف شما نیست. فقط به این فکر کنید که کجا اشتباه کرده‌اید تا برای دفعه بعد از آنجا ضربه نخورید و این از عهده شما و اطرافیان شما برمی‌آید.

برای داشتن اراده قوی، زندگی و آینده‌ را کاملا تحت کنترل خود ببینید. اگر انرژی ذهنی خود را در راه نگرانی از اتفاقات پیش رو تلف نکنید، می‌توانید تمامی تلاش و انرژی خود را در راه اتفاقات مورد نظرتان صرف نمایید و اگر هم شانس بیاورید، نتیجه‌ای حتی بهتر از تصورات خود بدست خواهید آورد.شما نمی‌توانید تسلطی بر شانس داشته باشید، اما به قطع می‌توانید بر خودتان کنترل داشته باشید.

از موفقیت دیگران نرنجید و در عوض آن را جشن بگیرید.افرادی که اراده قوی دارند از موفقیت دیگران نمی‌رنجند و آن را جشن می‌گیرند.بسیاری از افراد موفقیت را یک بازی در مجموع صفر می‌بینند، به این معنی که موفقیت محدود است. وقتی شخص دیگری در کاری می‌درخشد، آنها فکر می‌کنند که دیگر ستاره آنها نخواهد درخشید.رنجش بخش اعظمی از انرژی ذهنی شما را هدر می‌دهد، انرژی‌ای که می‌تواند در جایی دیگر، بهتر به کار بیاید.وقتی یکی از دوستان شما کاری خوب انجام می‌دهد، این کار او مانعی بر سر راه شما برای انجام کارهای فوق‌العاده نیست. در حقیقت، جایی که دغدغه موفقیت وجود دارد، افراد هم‌فکر به یکدیگر نزدیک می‌شوند. بنابراین به دوستان موفق خود نزدیک‌تر شوید.

هرگز در برابر شکایت‌ها و انتقادات تسلیم نشوید.حرف‌های شما قدرت دارند به خصوص بر خود شما. نالیدن از مشکلات همیشه احساس بدتری را به شما القا می‌کند، نه احساس بهتر.بنابراین اگر خطایی کردید، وقت خود را صرف شکایت و نالیدن نکنید. انرژی ذهنی‌تان را روی بهتر کردن شرایط بگذارید. اگر می‌خواهید تا ابد به نالیدن بپردازید، دست آخر هیچ کاری برای بهبود وضعیت نخواهید کرد.پس چرا اتلاف وقت؟ همین الان دست به کار شوید. درباره اشتباهات حرف نزنید. درباره این حرف بزنید که چگونه می‌توانید اوضاع را بهتر کنید حتی اگر این گفت‌وگوی درونی با خودتان باشد.همین رفتار را در قبال دوستان یا همکاران خود داشته باشید. دوستان نمی‌گذارند دوست‌شان ناله و زاری کند، آنها کمک می‌کنند تا اوضاع زندگی دوست‌شان بهبود یابد.

برای داشتن اراده قوی کافیست خودتان باشید.هیچ‌کسی شما را به خاطر لباس‌های‌تان، داشته‌هایتان، سِمَت‌تان یا دستاوردهای‌تان دوست ندارد. این‌ها همگی چیزهای معمولی هستند. افراد ممکن است این چیزها را دوست داشته باشند، اما به این معنی نیست که شما را دوست دارند.مطمئنا ممکن است آنها در ظاهر به نظر برسد که شما را دوست دارند، اما چیزهای سطحی، غیرواقعی نیز هستند و رابطه بر اساس چنین چیزهایی اصلا یک رابطه واقعی نیست.روابط حقیقی باعث خرسندی شما می‌شوند و شما تنها زمانی روابط حقیقی تشکیل می‌دهید که سعی نکنید دیگران را تحت تاثیر قرار دهید بلکه تلاش می‌کنید خودتان باشید.و در نتیجه این روابط، انرژی ذهنی بیشتری کسب خواهید نمود تا بدین ترتیب آنها را صرف افرادی کنید که واقعا در زندگی شما اهمیت دارند.

دائما به اهداف بلند‌مدت خود سر بزنید. وقتی از نظر ذهنی خسته هستید، کار راحت این است که خودتان را توجیه کنید که کمی از تلاش دست بکشید؛ اما به جای آن بگویید که می‌خواهید یک شرکت بزرگ‌تر داشته باشید. وقتی از نظر ذهنی خسته هستید، کار راحت این است که خودتان را توجیه کنید که رژیم غذایی و ورزش را به فردا موکول کنید؛ اما به جای آن بگویید که می‌خواهید وزن کم کنید. خستگی ذهنی ما را به اتخاذ تصمیم‌های راحت‌تری می‌کشاند و همین تصمیمات ما را به خطا می‌برد.راه‌حل، به وجود آوردن یادآورهای ملموسی است که شما را از غرق شدن در ملال فکری بیرون می‌کشد. یکی از دوستان یک عکس از خود در زمانی که اضافه وزن داشت را بر روی یخچال خانه‌اش چسبانده است تا دائما به یاد داشته باشد که نمی‌خواهد دوباره آن آدم گذشته باشد. دوستی دیگر میز کار خودش را پر از عکس‌های خانوادگی کرده است زیرا هم دوست دارد به آنها نگاه کند و هم در نهایت به یاد داشته باشد که برای چه کسانی کار می‌کند. اگر نمی‌توانید دم به دقیقه حساب شبکه اجتماعی خود را چک نکنید، آن را خاموش کنید و برای چند ساعتی به کناری بگذارید، در نتیجه دیگر لازم نیست آنقدر برای نه گفتن قوی باشید.

 

11 راهنمایی برای رفتار با کودک

  • هرگز به کودک خود نشان ندهید که احساساتش برای شما اهمیت ندارد. هرگز از جملاتی مثل “بسته! دیگه گریه نکن” و یا “تو همیشه ناله می کنی” استفاده نکنید. چنین برخوردی برای کودکان مفهوم به اهمیتی و کم توجهی والدین را دارد. برخورد غلط در نهایت منجر به کاهش اعتماد به نفس و بروز مشکلات جدی در کودک می شود.

 

بسیاری از ما در کودکی با نوعی تربیت سرکوب کننده مواجه بودیم که در هر شرایطی از ما خواسته “آرام باشیم، اشک هایمان را پاک کنیم و به اتفاقی که افتاده توجهی نکنیم”. در حالیکه که انکار ابراز احساسات کودک این باور را به او القاء می کند که احساساتش بی ارزش است. نتیجه ی چنین برخوردهایی در آینده و در باور کودک از بی ارزش بودن احساساتش به بی ارزش بودن خویشتن تغییر می کند و مشکلات بعدی را به همراه می آورد.

یکی از وظایف والدین تشویق کودکان به ابراز احساسات شان است. البته در این امر توازن باید رعایت شود، چرا که زیاده روی در اینکار کودک را به این باور می رساند که همه ی دنیا و مشکلات حول محور او می چرخد.

1. واکنش به نشانه ها
زمانیکه کودکان بسیار کوچک و آسیب پذیر هستند، بهترین روش به کمک بیان احساسات آنها پاسخ به نشانه هایی است که کودک توسط آن سعی دارد شما را متوجه کند. بسیاری از والدین متعلق به نسل قدیم معتقدند چنین واکنشی می تواند کودک را بد عادت کند که البته باور غلطی می باشد. با شناسایی نشانه هایی که کودک برای ایجاد ارتباط با شما ابراز می کند و واکنش سریع به آنها، در حقیقت کودک از سنین بسیار کوچک می آموزد شما به او گوش می کنید. نوزادانی که اغلب در هنگام گریه به حال خود رها می شوند و واکنش کمی از والدین دریافت می کنند، معمولاً در آینده به سختی می توانند با والدین ارتباط برقرار کنند.

2. صحبت کردن از احساسات خود با کودک
والدین بهترین الگوی کودکان هستند و می توانند نحوه ی ابراز احساسات را به آنها آموزش دهند. با استفاده از کلمات ساده و کودکانه سعی کنید احساستتان را به کودک نشان دهید. برای مثال “احساس” ناراخت بودن را با گفتن این جمله که “من نارارحت هستم که پدر چند روز از خانه دور است” و “دلم برایش تنگ می شود” و یا احساس عصبانی بودن را با گفتن این جمله که ” عصبانی ام که همه ی کارهای خانه را باید تنهایی انجام دهم” نشان دهید. به این ترتیب آنها احساس فعلی شما و دلیل این احساس را می فهمند. این روش ایجاد فرصت عالی برای کودک در یادگیری ابراز احساسات می باشد.

3. اجتناب از سرکوب احساسات کودک
هرگز به کودک خود نشان ندهید که احساساتش برای شما اهمیت ندارد. هرگز از جملاتی مثل “بسته! دیگه گریه نکن” و یا “تو همیشه ناله می کنی” استفاده نکنید. چنین برخوردی برای کودکان مفهوم به اهمیتی و کم توجهی والدین را دارد. برخورد غلط در نهایت منجر به کاهش اعتماد به نفس و بروز مشکلات جدی در کودک می شود.

4. توجه به نیاز کودکان نوپا
کودکان نوپا معمولاً بیشتر کج خلقی می کنند. به عنوان پدر یا مادر باید در دوره ی این کج خلقی ها آرامش را حفظ کرد و به این کج خلقی ها را خندید. دوران کج خلقی کودک نوپا یک فاز نرمال است و نشان از احساس امنیت کودک برای بیان احساساتس می باشد. اگر از کج خلقی های کودک نوپا قار به درک خواسته ی او نیستید، به چشمهایش نگاه کنید. چشم های کودک بیشتر از آنچه تصور کنید با شما سخن می گویند و از چشم او می توان احساس واقعی اش را درک کرد.

5. اجتناب از زیاده روی در واکنش به احساسات کودک
در تربیت کودکان تعادل باید رعایت شود. هدف ما از تشویق کودکان به بیان احساسات به هیچ عنوان بی توجهی کودک به نیاز دیگران نیست، بلکه یادگیری نحوه ی صحیح بروز احساسات در او می باشد. مدت زمان معقولی را به کودک اجازه دهید احساساتش را بیان کند و گریه کند (اگر نیاز داشت) و سپس موضوع را عوض کنید. اجازه ندهید کودک در ابراز احساساتش تشدید به خرج دهد و یا بیشتر از چند دقیقه این شرایط طول بکشد (مگر آنکه ضربه ی روحی یا فیزیکی را تجربه کرده باشد).

6. کمک به کودک برای علامت گذاری احساسات
زمانیکه کودک خشمگین و یا نا امید است، بهترین موقعیت برای نزدیک شدن به او و علامت گذاری احساسات او می باشد. حتی با ترتیب دادن یک بازی نیز می توان به کودک کمک کرد تا برای هر احساسش یک علامت را یاد بگیرد. بازی های بسیاری در بازار وجود دارند که انواع احساسات را در غالب سرگرمی به بچه ها آموزش می دهند. زمانیکه کودکان شناسایی و علامت گذاری احساساتشان را بیاموزند، بیشتر به مهارت همدلی تشویق می شوند.

7. در دسترس کودک باشید
کودک نیاز دارد به حضور شما اطمینان داشته باشد. همواره به کمک صحبت کردن و زبان بدن به کودک این اطمینان را بدهید که در کنارش هستید. همواره روبرو و هم سطح آنها بنشینید و دست وپا ها را جمع یا بسته نگه ندارید (حالت دفاعی). در طول صحبت کردن با او به هر پاسخش واکنش نشان دهید؛ اگر سوالی از شما می پرسد زیر لب به او پاسخ ندهید و مستقیم جواب دهید.

8. ابراز همدلی با حرف های کودک
ابراز همدلی با کسی که با شما صحبت می کند این اطمینان را به مخاطب می دهد که شما او را می شنوید و درک می کنید. چنین رویکردی به کودک نیز احساس مشابه می دهد. واکنش غلط به حرف های کودک مثل فریاد کشیدن و یا گفتن جمله ی “بعداً راجع به آن حرف می زنیم” می تواند احساس عدم توجه و عدم حمایت شما را برایش تداعی کند.

9. تقویت ابراز احساسات کودک
زمانیکه کودک بتواند احساساتش را به درستی ابراز کند به پاداش نیاز دارد. این پاداش نحوه ی صحیح ابراز احساسات را در ذهن او تثبیت می کند.

10. روش های جایگزین برای ابراز احساسات خشم در کودک
کودک نیاز دارد احساس خشم را بروز دهد، اما نه با آزار دادن دیگران. در عوض به کودکان و بخصوص نوجوانان آموزش دهید که خشم خود را از طریق ورزش هایی مثل دویدن، شنا و هنرهای رزمی تخلیه کنند. این روش یکی از راهکارهای مثبت برای تخلیه خشم در بزرگسالان نیز می باشد.

11. آموزش ابزار درخواست کمک به کودک
بچه ها باید روش درخواست کمک را در زندگی یاد بگیرند. والدین می توانند با اجرای یک نمایش ساده به کودک نحوه ی درخواست مودبانه ی کمک را آموزش دهند. کودکان بیشتر از هر کس از والدین می آموزند.

به این ترتیب به کمک تکنیک هایی که در بالا یاد شد می توان بروز دادن احساسات در کودکان را آسان کرد. به یاد داشته باشید که به عنوان والدین، شما الگوی کودکتان می باشید. بنابراین در هر شرایطی آرامشتان را حفظ کنید.

اختلال نافرمانی کودک چیست

  • دلیل قطعی اینکه چرا برخی از کودکان دچار اختلال نافرمانی مقابله جویانه می‌شوند هنوز مشخص نیست. اما این باور علمی وجود دارد که ترکیبی از فاکتورهای بیولوژیکی، ژنتیکی و محیطی در ایجاد آن نقش دارند.‏

 

نافرمانی در کودکان به ویژه برای کودکان پر مشکل و در آغاز بلوغ، طبیعی است. کودکان معمولا با عدم اطاعت از والدین و معلم‌ها و با به راه انداختن جروبحث و بد زبانی نافرمانی خود را نشان می‌دهند.
به طور کلی نمی‌توان نافرمانی کودکان را یک مشکل یا مساله جدی درنظر گرفت اما زمانی که کودکی این عادت رفتاری را بیش از ۶ ماه ادامه بدهد و در مقایسه با هم‌سالانش رفتار پرخاشگرانه شدیدتری داشته باشد مساله نگران کننده است. این می‌تواند به معنای آن باشد که کودک دچار نوعی از اختلال رفتاری است که آن را اختلال نافرمانی مقابله جویانه می‌نامند.‏
اختلال نافرمانی مقابله جویانه شرایطی است که در آن کودک یک الگوی پیشرونده خشم و خلق‌و خوی ناآرام را به نمایش می‌گذارد.این اختلال فعالیت‌های معمول روزانه کودک را مختل می‌کند و در مدرسه و خانه برایش دردسرساز می‌شود.‏
بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلال نافرمانی شناسایی می‌شوند در معرض اختلالات رفتاری جدی‌تر ضد اجتماعی قرار دارند. بنابراین اگر علائم و نشانه‌های این اختلال را در فرزندتان مشاهده می‌کنید فورا برای پیشگیری از پیشرفت این اختلال اقدام کنید.‏

علائم و نشانه‌ها را بشناسید
کودکان با اختلال نافرمانی مقابله جویانه آستانه تحمل پایینی دارند. آنها با تحکم با بزرگترها بحث و جدل شدید به راه می‌اندازند و به راحتی درخواست‌ها و قواعد و قوانین تعریف شده را زیر پا می‌گذارند. آنها اشتباهات خود را نمی‌پذیرند و به گردن دیگران می‌اندازند.
برای کودکان نافرمان آزاردادن دیگران کار لذت‌بخشی است. آنها با بداخلاقی و توهین و تحقیر دیگران را آزار می‌دهند. این کودکان در زمان خشم و ناراحتی از واژه‌های نفرت‌پراکن و توهین‌آمیز استفاده می‌کنند. از سوی دیگر کودکان نافرمان خلق و خوی یکنواختی ندارند، اعتماد به نفس پایینی دارند و در مواردی از الکل و داروهای روانگردان برای کاهش استرس و فشار درونی استفاده می‌کنند.‏

چرا کودک دچار اختلال می‌شود
دلیل قطعی اینکه چرا برخی از کودکان دچار اختلال نافرمانی مقابله جویانه می‌شوند هنوز مشخص نیست. اما این باور علمی وجود دارد که ترکیبی از فاکتورهای بیولوژیکی، ژنتیکی و محیطی در ایجاد آن نقش دارند.‏
برخی از مطالعات نشان می‌دهند که آسیب دیدگی‌هایی در ناحیه مغز می‌تواند باعث ایجاد مشکلات رفتاری در کودکان شود. این اختلال با عملکرد غیرعادی شیمیایی مغز ارتباط دارد. اگر انتقال‌دهنده‌های عصبی مغز نتوانند به درستی کار کنند احتمال ایجاد اختلال نافرمانی و دیگر اختلالات ذهنی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال تمرکز و توجه افزایش پیدا می‌کند.‏
از سوی دیگر یافته‌های علمی بر نقش ژنتیک در ایجاد این اختلال تاکید دارند. درمواردی یکی از اعضای نزدیک خانواده کودکانی با اختلال نافرمانی، دچار یکی از انواع اختلالات روانی است. به این ترتیب می‌توان گفت که بخشی از دلایل ایجاد این اختلال وراثت است.‏
همچنین فاکتورهای محیطی مانند محیط ناامن خانوادگی، بیماری‌های روانی والدین، بدرفتاری و اعتیاد والدین و بی‌توجهی به تربیت و مراقبت کودک در توسعه این اختلال رفتاری نقش اساسی دارند.‏

شیوع اختلال نافرمانی
آمارها نشان می‌دهند که بین ۲ تا ۱۶درصد از کودکان و نوجوانان دچار اختلال نافرمانی مقابله جویانه هستند. این اختلال در کودکان پسر شایع‌تر است. اما این اختلال در دوران نوجوانی دختران و پسران به یک میزان شیوع دارد.‏

چگونه اختلال را شناسایی کنید
اختلالات روانی در کودکان همانند افراد بزرگسال بر اساس علائم رفتاری شناسایی می‌شود. اگر علائم گفته شده را در کودک خود مشاهده می‌کنید لازم است به پزشک مراجعه کنید. پزشک برای ارزیابی این بیماری ابتدا تاریخچه پزشکی کودک را بررسی خواهد کرد و آزمایش‌های لازم را درخواست می‌کند. ممکن است پزشک برای ارزیابی نقش ژنتیک و بیولوژی از طریق بررسی آزمایش خون یا بررسی‌های مغزی اقدام کند. همچنین پزشک ممکن است اختلالات دیگری مانند اختلال تمرکز و افسردگی در کودک را نیز مورد بررسی قرار دهد.اگر پزشک دلیل فیزیکی محرزی برای این بیماری پیدا کند کودک را به یک روانپزشک و روان شناس ارجاع خواهد داد.‏
روانپزشک و روان‌شناس کودک را از نظر سلامت روحی تحت بررسی و مراقبت قرار خواهند داد. بررسی وضعیت سلامت زندگی خانوادگی و تحصیلی کودک برای کنترل و پیشگیری از گسترش بیماری ضروری هستند.‏

درمان اختلال نافرمانی چیست
نوع درمان این اختلال در کودکان بر اساس فاکتورهایی مانند سن کودک، شدت علائم و توانایی کودک برای شرکت در دوره‌های رفتاردرمانی تعیین می‌شود. اما به طور کلی درمان این اختلال مجموعه‌ای از انواع درمان‌ها شامل روان‌درمانی، خانواده درمانی و دارودرمانی است. در روان‌درمانی هدف کمک به کودک برای مقابله با بیماری از طریق بهبود مهارت‌های حل مساله است. همچنین به کودک روش‌های ابراز و کنترل مناسب خشم آموزش داده می‌شود. همچنین در دوره‌های خانواده درمانی به اعضای خانواده آموزش داده می‌شود که راه تعامل با کودک را بهبود ببخشند. در این دوره‌ها به والدین روش‌هایی برای بهبود ارتباط خود با کودک آموخته می‌شود. ‏
اگرچه برای این اختلال هیچ داروی خاصی وجود ندارد اما در مواردی پزشک برای کاهش عوارض این بیماری ممکن است داروهایی که معمولا برای استرس و اختلال تمرکز مورد استفاده قرار می‌گیرند تجویز کند.‏
یادتان باشد کودکی که علائم این اختلال رفتاری را نشان می‌دهد نیاز به کمک فوری دارد چون این کودکان بدون درمان مناسب در روابط اجتماعی خود تهدید خواهند شد. آنها به راحتی توسط همکلاسی‌ها و هم سالان خود طرد خواهند شد زیرا مهارت‌های اجتماعی را بلد نیستند و با رفتارهای آزاردهنده، دیگران را از خود گریزان می‌کنند.
همچنین این کودکان بیشتر از دیگران در معرض اختلالات رفتاری که با عنوان اختلالات رفتاری ضد اجتماعی شناخته می‌شوند، قرار دارند.‏
همچنین به عنوان یک والد این نکته را در نظر داشته باشید که پیشگیری از ایجاد این اختلال ممکن نیست اما تشخیص و اقدام به موقع می‌تواند از بسیاری از مشکلات مرتبط با بیماری پیشگیری کند طوری که آینده کودک تحت تاثیر این اختلال قرار نگیرد.‏

پدر در خانواده چه جایگاهی دارد

  • هر از چند گاهی نیز فرزندتان را به کسی بسپارید و به گردش بروید تا آرامش قبل از فرزند دار شدن را مجدد حس کنید.4 قانون برای پدر همسر خوب بودن1. به همسرتان کمک کنید از دنیای «تنها مادر بودن» خارج شود،2. برای برقراری ارتباط بهتر با فرزندتان انجام برخی کارها مانند حمام کردن او را بر عهده بگیرید.

 

برای یک مرد، بچه‌دارشدن یعنی رفتن به یک مرحله بالاتر. این موضوع باعث می‌شود که مردان حتی آن دسته که چندان متعهد نبوده‌اند ناگهان خود را در قبال فرزندشان مسوول حس کنند. بعد از شوک تولد و دیدن فرزند کم‌کم نوبت آن می‌رسد که مرد فرزند خود را به تدریج بشناسد این در حالی است که مادر از 9 ماه پیش فرزندش را حس می‌کرده است و حالا او را به دنیا آورده و شیر می‌دهد این یعنی یک قدم از مرد جلوتر است.

همین شکاف گاهی سبب بروز حسی دردناک در مرد می‌شود و حتی گاهی مسبب افسردگی و این تفکر است که همه‌چیز به‌هم‌ریخته و مانند سابق نیست. برای بسیار از مردان وفق دادن خود با اوضاع جدد کمی سخت و زمان‌بر است. اما فراموش نکنیم احساس خوشبختی وقتی صددرصد تکمیل می‌شود که مردها نقش همسرشان به عنوان مادر را بپذیرند.

خود را آرام آرام وفق دهید!بعد از تولد فرزند زن ناخودآگاه به مرد به چشم کسی نگاه می‌کند که می‌خواهد او را از نوزادش جدا کند. بعد از زایمان مادران معمولا رابطه‌ای افراطی با فرزندشان دارند و این وظیفه مرد است که این رابطه را اصلاح و مادر را به مرور از کودکش جدا کند تا او بتواند به تدریج مستقل شود! نگاه‌های عاشقانه‌بازی و نوازش فرزند اصلا امری زنانه نیست و به همان اندازه مردان در آن سهیم هستند، البته این موضوع در رابطه با سایر وظایف نگهداری از فرزند هم صادق است.

زنان معمولا با زبان یا حرکات یا رفتارشان به همسرشان می‌فهمانند که به کمکش نیاز دارند و این امر در القای حس پدرانه به مرد نقشی بزرگ ایفا می‌کند. مردانی که همراه همسرشان به سونوگرافی دوران بارداری می‌روند یا در کلاس‌های آمادگی زایمان همراه همسرانشان هستند راحت‌تر خود را با حس پدر شدن وفق می‌دهند. رابطه زناشویی را از سر بگیرید!پیروزی واقعی این است که هم پدری نمونه باشید هم همسری شایسته. برقراری رابطه زناشویی معمولا به زن و مرد کمک می‌کند بعد از چند هفته جایگاه خود را بازیابند. تولد فرزند در واقع نوعی پارازیت است.

بارداری و به دنبال آن زایمان نه تنها جسم بلکه ذهن زنان را هم به هم می‌ریزد و حتی گاهی نوع نگاه آنها به همسرشان را تغییر می‌دهد. کارهای روزمره و وظایف مادری هم به قدری خسته‌کننده هستند که جایی برای رابطه زناشویی جا نمی‌گذارد. در واقع این هم از وظایف مرد است که نگذارد همسرش تنها مادر باقی بماند. یک دسته گل زیبا همراه با کلمات عاشقانه می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

هر از چند گاهی نیز فرزندتان را به کسی بسپارید و به گردش بروید تا آرامش قبل از فرزند دار شدن را مجدد حس کنید.4 قانون برای پدر همسر خوب بودن1. به همسرتان کمک کنید از دنیای «تنها مادر بودن» خارج شود،2. برای برقراری ارتباط بهتر با فرزندتان انجام برخی کارها مانند حمام کردن او را بر عهده بگیرید. 3. هرازچند گاهی با همسرتان تنها بیرون بروید.4. در انجام کارهای روزمره خانه به همسرتان یاری دهید تا بی جهت خسته نشود

 

چطور علائم استرس کودک را متوجه شویم

  • به کودکان تان حق انتخاب بدهید، و تنها تا جایی که لازم است بر روی زندگی و تصمیماتش نظارت داشته باشید. هر چقدر کودکان تان بیشتر بر روی موقعیت کنترل داشته باشند، بهتر می توانند به استرس شان پاسخ دهند.

 

استرس کودکان معمولا در هر شرایطی که کودک می خواهد با چیزی سازگار شود و یا تغییر پیدا کند، ایجاد می شود. این استرس می تواند حتی در موقعیت هایی که کودک می خواهد تغییرات مثبتی داشته باشد- مثلا در فعالیت های جدید، نیز ایجاد شود؛ اما متاسفانه این استرس بیشتر در شرایط بد و منفی برای کودک رخ می دهد- مانند بیماری و یا مرگ یکی از عزیزان.

بررسی موضوع استرس کودکان چیست؟

اطلاعات درباره استرس کودکان

استرس کودکان در حقیقت واکنشی است که کودک نسبت به تغییرات منفی زندگی اش نشان می دهد. استرس اگر کم باشد، مفید است. اما استرس بیش از حد و مفرط بر روی افکار، رفتار و احساسات کودک تاثیر منفی دارد.

کودکان معمولا به مرور یاد می گیرند که چگونه به استرس شان واکنش نشان دهند. بسیاری از وقایع استرس آوری که یک کودک با سن کم نمی تواند ان ها را مدیریت و کنترل کند، باعث استرس کودکان می شود. در نتیجه، حتی کوچک ترین تغییرات نیز بر روی احساس امنیت و اسایش کودک تاثیر منفی می گذارد.

درد، آسیب، بیماری و دیگر تغییرات می توانند از عوامل ایجاد کننده استرس کودکان باشند. این محرک های تنش زا و استرس آور شامل:

  • نگرانی در مورد کار های مدرسه و تحصیل
  • حقه و فریب کاری در مسئولیت هایی مانند کار های مدرسه و فعالیت های ورزشی
  • داشتن مشکلاتی با دوستان، درگیری و یا فشار گروه های دوستانه
  • تغییر مدرسه، اسباب کشی و مهاجرت و یا مشکلاتی خانوادگی و یا بی خانمان شدن
  • داشتن افکار منفی در مورد خود
  • تغییرات بدنی – هم در دختران و هم پسران
  • جدایی پدر و مادر و طلاق آن ها
  • مشکلات مالی در خانواده
  • زندگی کردن در محیطی نا امن و یا داشتن همسایگان بد

علائم استرس برطرف نشده در کودکان

کودکان نمی توانند درک کنند که دچار استرس شده اند. علائم جدید و یا شدید شدن علائم می تواند باعث شود که والدین متوجه این استرس شوند.

علائم فیزیکی استرس کودکان شامل:

  • کاهش اشتها و دیگر تغییرات در عادات غذا خوردن
  • سر درد
  • شروع شب ادراری و یا عود کردن دوباره ی آن
  • کابوس های شبانه
  • بد خوابی
  • حالت تهوع و شکم درد بی دلیل
  • دیگر تغییرات فیزیکی که به دلیل بیماری نیستند

 

علائم احساسی و رفتاری استرس کودکان شامل:

  • تشویش و اضطراب
  • عدم آرامش و آسایش
  • شروع ترس و یا عود کردن دوباره ی ترس( مثلا ترس از تاریکی، تنهایی و ترس از بیگانگان)
  • چسبیدن و تکان نخوردن از کنار والدین
  • خشم، گریه و ناله
  • عدم توانایی در کنترل احساسات
  • لجبازی و سلطه جویی
  • برگشتن به رفتار های کودکانه شان
  • عدم شرکت در فعالیت های مدرسه و خانوادگی

چگونه والدین می توانند به استرس کودکان کمک کنند؟

والدین نیز می توانند به روش های درستی به تسکین استرس کودکان شان کمک کنند. به این نکات توجه کنید:

  • ایجاد فضایی امن، با آرامش و مورد اطمینان.
  • انجام کار های عادی که به کودک احساس آرامش بدهد. صرف شام خانوادگی یا رفتن به رستوران برای کاهش یا جلوگیری از استرس کودک.
  • برای کودکان تان یک مرجع و مدل باشید. بدین ترتیب کودک شما می داند که می تواند به روش های سالمی از شما تقلید کند. برای کاهش استرس خودتان نیز تلاش کنید و سعی کنید آن را مدیریت و کنترل کنید.
  • برنامه های تلویزیون، کتاب ها و بازی هایی که کودک ان ها را تماشا می کند، می خواند و بازی می کند را کنترل کنید. برنامه ها و بازی های خشن و جنگجویانه ای که کودک تماشا کرده و بازی می کند می تواند باعث استرس و ترس او شود.
  • کودکان تان را در کار ها و فعالیت های سالم خود شرکت دهید.
  • زمانی را برای آرامش و راحتی کودک تان سپری کنید.
  • گوش دادن را بیاموزید. سعی کنید بدون انتقاد و قضاوت کردن و یا تلاش برای حل مشکل، به حرف ها و احساسات کودک تان گوش دهید. به جای تلاش دائمی برای حل مشکلات، ببینید چه چیزی واقعا کودکان را آزرده کرده است.
  • احساسات کودک تان را با ارزش ترین چیز برای خود قرار دهید. به او پاداش بدهید و مجازاتش نکنید. سعی کنید کودکان تان را در فعالیت هایی که در آن ها موفق هستند شرکت دهید.
  • به کودکان تان حق انتخاب بدهید، و تنها تا جایی که لازم است بر روی زندگی و تصمیماتش نظارت داشته باشید. هر چقدر کودکان تان بیشتر بر روی موقعیت کنترل داشته باشند، بهتر می توانند به استرس شان پاسخ دهند.
  • آن ها را در فعالیت های فیزیکی شرکت دهید.
  • علائم استرس برطرف نشده را در کودکان تان تشخیص دهید.
  • اگر این علائم کاهش نمی یابند یا از بین نمی روند، برای کمک کردن به استرس کودک تان، با پزشک، مشاور و روانشناس مشورت کنید.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

بهتر است اگر کودکان چنین شرایطی دارند به پزشک سلامت کودکان برای رفع استرس کودکان مراجعه کنید:

  • استرسش از بین نمی رود، و کودک ناراحت و افسرده است
  • داشتن مشکلاتی در مدرسه و یا با خانواده و دوستان
  • عدم تحمل و کنترل رفتار ها و خشم خود

استرس کودکان موردی است که با مدیریت و ممارست والدین به طور کلی میتواند ریشه کن شود، لذا در صورت مشاهده موارد فوق حتما آنها را پیگیری کنید.

 

شناخت خواستگار از روی کف دست

 

  • در زنان اگر خط اول روی مچ دست آن‌ها به صورت منحنی رو به بالا به سمت کف دست باشد و یا خطی شکسته یا منقطع باشد، این بدان معنی است که آن‌ها دچار مشکلات زنان زایمان یا مشکلاتی در باروری هستند.

به خطوط افقی و منحنی روی مچ دستتان که کف دستتان را از مچ جدا می‌کند، خطوط دستبند می‌گویند. جالب این است که این خطوط معنای متعددی مرتبط با طول عمر، سلامتی، شهرت و رفاه افراد دارند.
بنابر علم متافیزیک، تعداد خطوط موجود روی مچ دست (خطوط دستبند) طول عمر زندگی افراد را نشان می‌دهند. هرچه تعداد این خطوط در دست شما بیشتر باشد، طول عمر شما نیز بیشتر خواهد بود.
اگر خط اول آن کاملا مشخص و قابل مشاهده باشد و شکستگی و بریدگی در آن وجود نداشته باشد، 22 تا 28 سال از زندگی را نشان می‌دهد. در حالی که دومین خط، 46 تا 56 سال از زندگی و به همین ترتیب خط چهارم 84 سال از زندگی یا بیشتر از آن را نشان می‌دهد. پس هرچه این خطوط بیشتر باشد، طول عمر بیشتر است. تعداد افرادی که این خط چهارم را روی دستتشان داشته باشند، بسیار کم است. بیشتر افراد 2 یا 3 خط بر روی مچ دست خود دارند.
خط اول بسیار مهم است و بنابر علم متافیزیک، کسانی که خط اول روی مچ دستشان عمقی و پررنگ و به طور واضح مشخص است، از نظر سلامتی فردی سالم و از نظر فیزیکی فردی متناسب هستند. اگر این خط کمرنگ و بریده باشد و یا کاملا مشخص نباشد، این نشان می‌دهد که فرد از نظر سلامتی و فیزیکی در وضعیت ایده‌آل و مطلوب قرار ندارد و ممکن است مبتلا به مشکلات سلامتی باشد.
در زنان اگر خط اول روی مچ دست آن‌ها به صورت منحنی رو به بالا به سمت کف دست باشد و یا خطی شکسته یا منقطع باشد، این بدان معنی است که آن‌ها دچار مشکلات زنان زایمان یا مشکلاتی در باروری هستند. در مردان اگر خط اول چنین باشد، این نشان می‌دهد که آن‌ها ممکن است مبتلا به مشکلات پروستات، دستگاه ادراری یا تولیدمثل باشند.
خط دوم نشان‌دهنده آسایش، شادی و رضایت افراد است و اگر این خط کاملاً واضح، صاف و عمقی بدون شکاف یا چین باشد نشان‌دهنده شادی و رفاه است. خط سوم اسم و رسم و شهرت افراد و میزان قدرت نفوذ آن‌ها را نشان‌ می‌دهد. خط چهارم که موازی خط اول است، طول عمر بالا را نشان می‌دهد و تاکیدی بر خط سوم محسوب می‌شود.

گریه کردن زیاد کودک

 

  • اینکه فرزند شما دوست دارد فقط با شما باشد بخاطر حس تنهایی اش است و او در سنی است که هم بازی غیر از شما ندارد؛ نه می تواند به صورت مستقل با اسباب بازی هایش بازی و نه می تواند با هم بازی هایش بازی کند بنابراین این تنها شما هستید که می توانید به کودکتان کمک کنید تا اشک‌هایش را کنترل کند و دوران اضطراب جدایی را بدون مشکل سپری کند.

کودک دو ساله ام امانم را بریده است! مدام به من آویزان می شود و تا کمی از او دور می شوم شروع می کند به گریه کردن. از صبح که چشمش را باز می کند باید مدام در کنار او باشم . اصلا نمی‌گذارد کاری کنم. حتی یک لیوان آب هم که می خواهم به او بدهم گریه می کند که با من بیایید.اگر او را برای چند ساعتی جایی بگذارم گریه نمی کند اما به محض اینکه مرا می بیند شروع می کند به گریه کردن . حتی با کسی حرف بزنم هم گریه می کند! چگونه با او برخورد کنم که عادت گریه کردن از سرش بیفتد؟

آویزان شدن کودک به مادر در موقع آشپزی کردن، نظافت کردن، بیرون رفتن از خانه و گاهی حتی دستشویی رفتن چیزی دور از ذهن نیست و مشکلی است که اکثر مادران با آن دست و پنجه نرم می کنند اما باید بدانید که این امر تا 18 ماهگی طبیعی است چرا که کودکان تا سن 18 ماهگی دچار نوعی اضطراب جدایی می شوند. تا این سن این وظیفه ی مادر است که با انجام راهکارهایی مثل قایم موشک بازی کردن، تنها گذاشتن کودک برای چند ساعت به خانه ی مادر بزرگ و … کمک کند که اضطراب کودک کمتر شود و یاد بگیرد که بدون شما هم می تواند زندگی کند.

کودکان تا سن 2-3 سالگی بازی های اجتماعی را بلد نیستند؛ در این سن کودکان نمی توانند خودشان سر خودشان را گرم کنند ؛حتی انها با کودکان هم سن خودشان هم آبشان توی یک جوب نمی رود .آنها دوست دارند که با بزرگتر ها سرگرم شوند لذا یکی از دلایل گریه کودک هنگامی که مادر از او دور می شود به این خاطر است که احساس تنهایی می کند ؛اما چه کنیم که کودک گریه نکند ؟

خواسته هایش را تامین کنید

گاها مادرهایی را می بینیم که مشغول تماشای تلویزیون یا غذا درست کردن هستند و وقتی کودکشان از انها خواسته‌ای دارد به دلیل اینکه دستشان بند است کودک را نادیده می گیرند ؛ بعد از اینکه کودک خواسته اش تامین نمی شود به گریه می افتد و مادر در اصل بخاطر گریه ی کودک در هر شرایطی می رود تا کودک را آرام و نیاز او را برطرف کند اما این کار اشتباه، باعث می شود که کودک یاد بگیرد که تنها اگر گریه کند مادر چیزی را که می خواهد براورده می کند لذا سعی کنید که در این سن قبل از آنکه کودکتان به گریه بیفتد خواسته اش را تامین کنید .

اگر کودک گریه کرد چگونه با او برخورد کنیم ؟

با دور شدن شما ، کودکتان دنبالتان راه می افتد که “مرا بغل کن یا مرا با خودت ببر یا با من بازی کن” اما شما به او اهمیت نمی دهید و کار خودتان را انجام می دهید و او شروع به گریه کردن می کند. در اینصورت به او نگویید: «دیگه گریه نکن»! چون اودستور شما را نه تنها اجرا نمی کند بلکه وقتی با عصبانیت شما روبرو می شود بیشتر و بلند تر گریه خود را ادامه می دهد.

بنابراین به جای عصبانیت به او بگویید:« چی می خوای؟، بگو چرا گریه می کنی تا من به حرفت گوش کنم…» همین که جملات شما مثبت، مهربانانه و تسکین دهنده باشند کودکتان گریه را فراموش می‌کند و یا در مواردی، وقتی کودک گریه کرد حتی اگر خواسته ی کودکتان را می دانید ،طوری به او نگاه کنید که انگار متوجه نمی شوید که چه چیزی می خواهد و نیاز او را براورده نکنید و به او بگویید هر وقت آرام شدی بگو تا ببینم چه چیزی می خواهی…در این صورت کودک یاد می‌گیرد که با گریه کردن حرفش به کرسی نمی نشیند و باید بدون گریه نیت اش را بگویید تا عملی شود.

همچنین سعی کنید برعکس این رفتار را تقویت کنید یعنی مواقعی که کودک بدون گریه هدفش را می‌گویید او را مورد تشویق قرار دهید.

خلاق باشید

حالا که متوجه شدید این سن ، سن اضطراب جدایی کودک است پس خودتان خلاقانه عمل کنید و به کودکتان اطمینان خاطر دهید که به هیچ عنوان او را تنها نمی گذارید . مثلا اگر می دانید که الان به آشپرخانه بروید و مشغول درست کردن غذا شوید کودکتان شروع به گریه کردن می کند او را همراه خود به آشپزخانه ببرید و وسایل پلاستیکی آشپزخانه مثل کفگیر و ملاقه و قابلمه و… در اختیار او قرار دهید و به او بگویید که با شما آشپزی کند …

اینکه فرزند شما دوست دارد فقط با شما باشد بخاطر حس تنهایی اش است و او در سنی است که هم بازی غیر از شما ندارد؛ نه می تواند به صورت مستقل با اسباب بازی هایش بازی و نه می تواند با هم بازی هایش بازی کند بنابراین این تنها شما هستید که می توانید به کودکتان کمک کنید تا اشک‌هایش را کنترل کند و دوران اضطراب جدایی را بدون مشکل سپری کند.

بازی هایی که اعتماد به نفس کودک را بالا می برند

  • شعبده بازی یک ابزار قوی برای کودکان است که خیلی سریع برای آنها جلب توجه می‌کند بنابراین استفاده از شعبده‌بازی به صورت استعاره‌ای بسیار کاربردی و مفید است چراکه به رشد عاطفی، اجتماعی، سلامتی و بهزیستی کودک کمک می‌کند

 

یک روانشناس با اشاره به اینکه در هنگام بازی کردن با کودکان می‌توان هوش و اعتماد به نفس آنها را افزایش داد، افزود: داستان‌ها و قصه‌ها می‌توانند به والدین جهت رشد و تربیت کودکانشان کمک کنند.

لیلا مسعودی  درباره راه‌های افزایش اعتماد به نفس در کودکان<Confidence in children> اظهار کرد: اعتمادبه نفس یک پدیده مطلق نیست و میزان آن از مهارتی به مهارتی دیگر متفاوت است و به عبارتی رمز و راز اصلی موفقیت در کودکان و بزرگسالی داشتن اعتماد به نفس در دوران کودکی است.

وی با بیان اینکه داشتن اعتماد‌ به‌ نفس نقش موثری در افزایش هوش کودکان دارد، افزود: کودکانی که خود را ارزشمند می‌دانند و توانمندی خود را باور کرده‌اند براساس آن عمل می‌کنند و در برابر چالش‌های زندگی انعطاف‌پذیرتر از سایر کودکان هستند.

این روانشناس خاطر نشان کرد: والدین نقش قابل توجهی در رشد و تربیت کودکان دارند چرا که با تشویق، احترام گذاشتن به کودک، ایجاد چارچوب ذهنی، انتخاب دوستان مناسب و ایجاد فضای رقابتی سالم اعتماد به نفس کودک خود را افزایش می‌دهند.

مسعودی با اشاره به اینکه تنبیه بدنی، مقایسه، تحقیر، مسخره وانتقاد کردن رفتارهایی هستند که به کودکان آسیب و اطمینان کودک را نسبت به خودش کاهش می‌دهد، ادامه داد: اعتماد به نفس به دنبال عزت نفس می‌آید و کودکانی که عزت نفس بالایی دارند از نظر اخلاقی در جامعه موفق‌تر هستند.

مسعودی با تاکید بر اینکه داستان‌ها و قصه‌ها می‌توانند به والدین جهت رشد و تربیت کودکانشان کمک کنند، افزود: قصه شیر جنگل برای پرورش حس اعتماد به نفس و شجاع بودن، قصه دویدن خرگوش و لاکپشت برای پرورش تلاش، پشتکار، غرور و ناامید نشدن تاثیر مثبتی دارند همچنین والدین می‌توانند با خلق داستان‌هایی ویژگی‌های مثبتی را که می‌خواهند در کودکانشان پرورش یابد برای آن‌ها بگویند.

وی یادآور شد: بازی زندگی کودک است و بهتر از هرجای دیگری می‌توان کودک را در بازی‌هایش شناخت بنابراین والدین می‌توانند با بازی کردن مهارت‌های کودکشان را افزایش دهند به طور مثال بازی عروسک خیمه شب بازی خاموش از جمله بازی‌هایی است که کودک می‌تواند از طریق عروسک یک شخص متفاوت شود یا چیزی را که برای عروسک اتفاق می‌افتد نگاه کند این بازی موضوعات متفاوتی که همراه با جشن، پیروزی و موفقیت است و در عین حال بر ترس‌ها غلبه می‌کند را به کودکان آموزش می‌دهد .

این روانشناس عنوان کرد: شعبده بازی یک ابزار قوی برای کودکان است که خیلی سریع برای آنها جلب توجه می‌کند بنابراین استفاده از شعبده‌بازی به صورت استعاره‌ای بسیار کاربردی و مفید است چراکه به رشد عاطفی، اجتماعی، سلامتی و بهزیستی کودک کمک می‌کند همچنین این بازی سبب افزایش اعتماد به نفس و بهبود مهارت‌های بین فردی می‌شود