مدیران کسب و کار کتاب برندسازی داخلی را بخوانند

 

  • نویسنده در خلاصه کتاب، مخاطبان اصلی این کتاب را محققان و مجریان حیطه های مدیریت استراتژیک، مدیریت منابع انسانی، مدیریت بازاریابی، مدیریت برند و مدیریت کسب و کار عنوان کرده است.

این کتاب که دارای چهار فصل است تلاشی برای دسته‌بندی و ساختاردهی مبانی دیدگاهی و  تجربی مرتبط با برندسازی درون سازمانی است که تکیه‌گاه خود را به جای تبلیغات و روابط عمومی خارج سازمان، به منابع انسانی و پایدار سازی رفتاری آنها قرار داده است.

در پیشگفتار کتاب نویسنده برندسازی را یک شمشیر دولبه می داند که در حالی که برای برندها فرصت سازی می کند می توان موجب برجسته شدن و مورد توجه قرار گرفتن هر چه بیشتر معایب و ضعف های سازمانی باشد. لذا در کنار برندینگ، بایستی ساختی دیگر از جنس انسانی رخ دهد. از آن جهت که کارکنان سازمان ها دست های اجرایی و عملی برندها هستند و با اهدافی متفاوت با سازندگان برند ها به فعالیت مشغول هستند، ایجاد هارمونی و نظم در راستای برند، یک مقوله پر چالش و سخت است.

فصل اول کتاب بازخوانی کلیه واژه هایی است که در فصول بعدی کتاب به عنوان کلید واژه ها مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در این فصل با مطرح شدن موضوع جنگل نظریه ها، تلاش می کند تا مفاهیم وابسته به برند را به جنگلی پر شاخه و بی نظم معرفی کند و تلاش خود را نظم دهی به مفاهیم داخلی برند برای جایگاه یابی مفهوم برندسازی داخلی کند. لذا برندسازی داخلی، برندسازی کارکنان، برندسازی کارفرما، برندسازی شرکتی به طور مجزا مورد بررسی قرار می گیرد و با تاکید بر ذی نفعان درگیر و میزان توجه به درون و بیرون سازمان این مفاهیم را بررسی می کند.

فصل دوم کتاب که به هسته اصلی کتاب معرفی شده است، از ابزارهای علم کاوی و کتاب سنجی برای خوشه بندی مفاهیم برندسازی داخلی استفاده شده است. در اینجا تلاش شده است که خواننده متوجه شود که در حیطه دانش جهانی برندسازی داخلی چه جایگاه و موقعیتی دارد و چه نویسنده ها و عناوینی بیشترین فعالیت و توجه را به خود اختصاص داده اند. دسته بندی های ارائه شده در این فصل مبنای فصل سوم را شکل داده است.

فصل سوم کتاب با تفاوت قائل شدن بین دو مفهوم الگو و مدل شروع شده است. این فصل با تاکید بر الگوهای برندسازی داخلی دو دسته بندی شناخته شده در فصل قبل را با عناوین الگوهای نظری و بین رشته ای و الگوهای برآمده از تجربیات موفق دسته بندی کرده است. الگوهای ارزش ویژه برند، رهبری در دسته بندی نظری قرار دارد. یعنی این الگوها بر مبنای نظریات و فعالیت های رشته های دیگر به حیطه ی برندسازی داخلی وارد شده است. الگوهای ارتباطی-آموزشی و جامع نیز در دسته بندی الگوهای برآمده از تجربیات موفق قرار گرفته است که به تجربی بودن و به دست آمدن آنها از فضای کسب و کار تاکید دارد. خواننده در انتهای این فصل نگاه کاملی از الگوها و  ابعاد مورد تاکید آن پیدا خواهد کرد.

فصل چهارم کتاب با عنوان تجربیات موفق، چهار تجربه موفق در زمینه برندسازی داخلی را تشریح کرده است. این تجربیات از آن جهت که موجب نتایج مطلوب اقتصادی و ارزشی در کسب و کارهای بین المللی شده است مورد توجه است. مراحل برندسازی داخلی، ابزارهای مورد استفاده و نتایج مطلوب حاصله از برندسازی داخلی در این فصل به تفکیک چند بخش هتلداری، هواپیمایی و آموزشی بازشناسی شده است.

نویسنده در خلاصه کتاب، مخاطبان اصلی این کتاب را محققان و مجریان حیطه های مدیریت استراتژیک، مدیریت منابع انسانی، مدیریت بازاریابی، مدیریت برند و مدیریت کسب و کار عنوان کرده است. وی در کتاب عنوان کرده است که متاسفانه پایان نامه ها و پژوهش های موجود در ایران، برندسازی داخلی را به یک فرایند صرفا آموزشی تقلیل داده اند و ابعاد واقعی و جامع برندسازی داخلی را کمتر مورد توجه قرار داده اند. مطالعات بین المللی در حالی که دارای نوآوری ها و خلاقیت های بسیاری است اما شعبه های نظری و کاربردی بسیاری را ایجاد کرده است. این شعبات زیاد موجب شده تا توافق دقیقی حول مفهوم برندسازی داخلی یا برندسازی دورن سازمانی شکل نگیرد.

کتاب «برندسازی داخلی» مبانی نظری، الگوها و نمونه های موفق از سوی انتشارات جهاد دانشگاهی منتشر شده است.

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *