بیماری ام اس در فصل گرما و تابستان

  • اسپاسم در میان بیماران مبتلا به ‌ام‌اس رایج‌تر است. گاهی پشت فرمان، گاهی نیمه‌شب در خواب و گاهی بدون هیچ حرکتی، ایستاده یا نشسته چون دلتنگی که دلت را گوشه‌ای تاریک و خلوت خفت می‌کند، امان می‌برد. نرمش‌های کششی و یخ‌درمانی در کاهش این اسپاسم مؤثر است.

 

می‌لرزم در گرمای 32 درجه تهران. چیزی در درونم می‌پیچد. یک‌بار دیگر تهوع گریبان من را نیمه‌شب می‌گیرد. تهران است و تابستان و ‌ام اس، با همه دردسرها و مشکلات همیشگی‌اش.
دیگر‌ ام‌اس (MS)جزئی از من است. بدون آن نه مریمی وجود دارد و نه تصور می‌شود. بی‌خوابی، سِرشدن دست‌ها و پاها، استرس، تهوع، سردرد، استخوان‌درد و درد و درد و درد. همه‌چیز کنار هم است. بدون یکی، دیگری نشانی از سلامتی است و بدون دیگری نشانه‌ای از بهبود. دلم خوش می‌شود با کاهش درد یا فقدان یکی از آنها، اما فقدان آنها برخلاف فقدان‌های دیگر مانا نیستند.
دیری نمی‌پاید که نشانه بازمی‌گردد و اسیر فراری خود را به آغوش بستر می‌کشد تا بار دیگر پروردگارش را صدا بزند. بهانه خوبی است برای عبادت و شکر. بیماری برکتی می‌شود برای ذکر و ذکر و ذکر. شیشه ماشین را بالا می‌کشم. همین چنددقیقه زیر کولر نبودن در راه خانه تا ماشین، کار خودش را کرده است. پای راستم بی‌حس و بی‌جان روی پدال جا خوش می‌کند. برای هربار سریع‌ تر رفتن و برای رفتن باید به آن بیشتر از معمول فشار وارد کرد.
دلم برای پای راستم می‌سوزد. مانند کودکی بیمار، وقتی جان می‌گیرد، روی پدال گاز شیطنت می‌کند و زمانی که انرژی آن تمام می‌شود، بی‌حس رها. باید ورزش کنم. دستانم، بازوان و شانه‌هایم تحلیل رفته‌اند. هرچند ‌ام‌اس بیماری مربوط به سیستم اعصاب مرکزی است و عضلات مشکلی ندارند، اما گاهی از فرمان سرپیچی می‌کنند.
به مرور زمان، کم تحرکی و تغذیه نامناسب عضله‌ها را ضعیف می‌کند. مشورت با یک فیزیوتراپ، انجام تمرین‌ها و تغذیه مناسب راه‌حل این مشکل است. چیزی شبیه آتروفی عضلانی رخ می‌دهد. تجربه ضعف در عضلات به‌شدت این آتروفی نخواهد بود و اندامی از دیگری در ظاهر کوچک‌تر یا لاغرتر نخواهد شد، اما می‌توان از همین ضعف هم جلوگیری کرد.
رژیم غذایی(diet) غنی از میوه و سبزیجات؛ یعنی منبع غنی منیزیم، غذاهای کم‌چرب و مصرف کافی پروتئین مانع از ایجاد آتروفی عضلانی، پیشرفت آن و حتی ضعف می‌شود. ماساژ راه دیگر درمان است. چیزی در کف پاهایم بیداد می‌کند. انگار ماری خزیده و نیش زده است. جای نیش درد می‌گیرد و آرام نمی‌شود. حرکت ممکن نیست. آبی از چشم راستم روی گونه‌ام می‌غلتد. خدا را صدا می‌کنم. همین نزدیکی است. درد مرا رها می‌کند.
اسپاسم در میان بیماران مبتلا به ‌ام‌اس رایج‌تر است. گاهی پشت فرمان، گاهی نیمه‌شب در خواب و گاهی بدون هیچ حرکتی، ایستاده یا نشسته چون دلتنگی که دلت را گوشه‌ای تاریک و خلوت خفت می‌کند، امان می‌برد. نرمش‌های کششی و یخ‌درمانی در کاهش این اسپاسم مؤثر است. می‌ایستم به‌یکباره در میان جمع. همه نگاه می‌کنند و من به‌زور لبخند می‌زنم. کسی نمی‌داند اسپاسم تو را از جای بلند می‌کند و برای رفع چندثانیه‌ای آن، باید بایستی. شنیده‌ام که عضلات جمع‌کننده هم اسپاسم می‌گیرند و این‌گونه است که نشستن راه‌حل درد می‌شود. کولر ماشین را زیاد می‌کنم. راهی برای رهایی نیست. این درد با من هست و خواهد بود. چراغ سبز می‌شود. پای راستم می‌گیرد.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *